موضع اهل سنت در مورد یزید بن معاویه
می توان موضع اهل سنت در مورد یزید را در این گفتهی امام ذهبی /خلاصه نمود که: «نه او را دوست میداریم و نه هم او را لعن و نفرین میکنیم» زیرا از یک سو کفر وی ثابت نشده و حتی در فاسق دانستن وی دلیلی در دست نیست و این باید ثابت شود و تمام روایاتی که در مورد مشروب خوار بودن و فسق و فجور وی نقل میشود ضعیف و غیر قابل استناد میباشند و از سوی دیگر وی در برخی موضعگیریها و تصمیمگیریهایش اشتباهات بزرگی مرتکب شد و افراد نامناسبی را بر برخی امور گمارد که موجب حوادث غم انگیزی همچون کربلا گردید. و وی به طور ناخواسته و غیر مستقیم باعث آن فاجعه گردید و به همین علت اهل سنت و جماعت وی را دوست نمیدارند و محبت او را در قلب جای نمیدهند.
همچنین اهل سنت وی را لعن و نفرین نمیکنند زیرا لعنت فرستادن بر مردهای که خدا و پیامبرش او را لعنت نکردهاند جایز نیست، زیرا هنگامی که ابوجهل را ناسزا گفتند پیامبر صفرمود: «مردهها را ناسزا نگویید، زیرا آنها به آنچه کردهاند رسیدهاند» [بخاری/۱۳٩۳].
و اساس دین الهی بر پایهی دشنام و ناسزا نیست، و بلکه اسلام بر خوبیهای اخلاقی استوار است، بنابراین دشنام و ناسزا گفتن از دین نیست، بلکه پیامبر خدا صمیفرماید: «ناسزا گفتن به مسلمان فسق است و جنگیدن با او کفر است». (در اینجا کفر به معنی گناه بسیار بزرگ است و نه کفر خارج کننده از دین).
پس ناسزا گفتن به مسلمان فسق و گناه است، و هیچ کسی نگفته که یزید از دین اسلام خارج است، بلکه نهایت آنچه در مورد او گفتهاند این است که او فاسق است، و فسق او چنان که گفتیم باید ثابت شود، و خداوند آن را میداند، بلکه پیامبر صفرمود: «اولین لشکری که با شهر قیصر میجنگند بخشیده شدهاند». و این لشکر را یزید بن معاویه فرماندهی میکرد و گفته میشود که بزرگان اصحاب چون ابن عمر و ابن الزبیر و ابن عباس و ابو ایوب و همچنین خود حسین بن علی شاجمعین در این جنگ همراه او بودند، و این جنگ در سال ۴٩ ه اتفاق افتاد.