از جمله تفاوتهای دین (اسلام) و مذهب:
۱- دین از طرف الله اما مذهب ساخته بشر است. ۲- دین مردم را به الله توجّه میدهد «دعوت إلى الله» ولی مذهب مردم را به بزرگان و اولیاء و احبار ائمّه ۳- دین سهل و آسان است اما مذهب سخت و مشکل، فروع دین کم و فروع مذهبی زیاد است ۴- دین غیر الله را مؤثر نمیداند ولی مذهب غیر الله را مؤثر میداند ۵- دین موجب عزّت و شهامت است امّا مذهب موجب ذلّت و تملّق است ۶- دین دعوت به اتّحاد و توحید میکند ولی مذهب به دشمنی و تفرقه و اختلاف ۷- در دین الهی کسی حق جعل قانون ندارد جز الله، ولی در مذهب (ادیان بشری) بزرگان آن (سر مذهبان و پیروانش) میتوانند قواعد و قوانینی بیاورند. از جمله خرافات باطله اینکه پیروان مذاهب اسماء مخلوق را در ردیف اسم خالق میآورند از جمله: الله محمد علی فاطمه حسن حسین! و یا الله محمد ابوبکر عمر عثمان علی! و نیز مساجد الله را بنام اشخاص (شعائر مذهبی) نامگذاری میکنند!]. و نیز ﴿وَأَنۡ أَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفٗا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ١٠٥ وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّكَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ١٠٦﴾[یونس: ۱۰۵-۱۰۶] «و اینکه راست کن روی خود را برای دین حنیف (حق گرای، بدون هرگونه شرک و فرقه مذهبی) و نباش از شرک آورندگان، و مخوان از غیر الله (از جمله مَلک، جن، نبی، امام و اشیاء و سایر مخلوقات) آنچه نفع نمیبخشد تو را و ضرر نمیرساند تو را پس اگر (چنین) کردی پس بدرستیکه تو در این هنگام باشی از ستمکاران». بعضی مردم جاهل با کشیدن پارچهای بر ضریح صاحب قبری و یا برداشتن مقداری از خاک قبری و حتی خوردن آن خاک به نیّت شفا! (مثلاً خاک کربلا و یا قبر فلان شهید و خوردن آب فلان دعا و مانند آن) بعنوان تبرّکی و شفا یافتن از آن استفاده میکنند و حتی آنرا به یکدیگر هدیه میکنند لذا این قبیل کارها ضمن غیر عقلانی بودن سبب ترویج شرک در بین مردم میشود و گاهی نیز این اعتقادات باطل در بین به اصطلاح علماء دین دیده میشود که برای توجیه کارشان و یافتن دلیلی به روایات و احادیث ساختگی مراجعه و یا بر اساس گمان نظر داده و یا با تفسیر به رأی و دور از عقل سلیم از بعضی آیات قرآن استفاده سوء میجویند و از هر طریقی قصد فریب خود و پیروان خود را دارند، بعنوان نمونه: قال الله النّعم النّصير: ﴿وَجَآءُو عَلَىٰ قَمِيصِهِۦ بِدَمٖ كَذِبٖۚ قَالَ بَلۡ سَوَّلَتۡ لَكُمۡ أَنفُسُكُمۡ أَمۡرٗاۖ فَصَبۡرٞ جَمِيلٞۖ وَٱللَّهُ ٱلۡمُسۡتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ ١٨﴾[یوسف: ۱۸] «و (برادران یوسف) آوردند بر پیراهن او (یوسف) خون دروغی، (یعقوب) گفت بلکه آراسته است برای شما نفسهای شما تدبیری را، پس صبر من نیک است و الله است یاری خواسته شده بر آنچه وصف میکنید».
و نیز ﴿ٱذۡهَبُواْ بِقَمِيصِي هَٰذَا فَأَلۡقُوهُ عَلَىٰ وَجۡهِ أَبِي يَأۡتِ بَصِيرٗا...﴾[یوسف: ۹۳]. «ببرید این پیراهن مرا (یعنی پیراهن یوسف را) پس بیفنکنیدش بر چهره پدرم (یعنی بر چهره یعقوب) تا شود بینا».
در واقع آیه ۹۳ سوره یوسف یکنوع پاسخ رفتاری (بعنوان اعجاز به اِذن الله سبحان) به عملکرد دروغ برادران یوسف ÷در آیه ۱۸ سوره یوسف است، وگرنه خود پیراهن شافی نیست، همانگونه که عیسی ÷به اِذن الله مُردگان را زنده و به اِذن الله کور مادر زاد را شفا میداد حال اگر گروهی پیدا شوند و بگویند: چون عیسی ÷در زمان حیاتش اینگونه اعجازها (به اِذن الله تعالی) میکرده بعد از حیات هم قادر است پس به عیسی ÷متوسّل شوند و از او شفا بخواهند و یا او را واسطه قرار دهند، این قبیل کارها و نیّتها شرک است زیرا هیچ دلیل و برهانی از سوی الله تعالی بر قدرت عیسی ÷بعد از وفات و رفعت او وجود ندارد و در دیگر اعمال شرک آمیز مردمان جاهل نیز همین مسئله مطرح است مگر آنکه الله تعالی اراده امتحان بندگانش را داشته باشد تا معلوم گردد که چقدر بر توحید (یکتا پرستی) استقامت دارند، امّا بعد از امتحان الهی و اینکه بجای استعانت از الله تعالی به تنهایی، به چیزهای دیگری نیز متوسّل شوند یقیناً در این امتحان مردود شده و به اجتماع مشرکین (شریک مقرّر کنندگان چیزی در عبادت الله یکتا) ملحق میشوند.
آگاه باشید که برای دستیابی به زندگی حقیقی و جاودانه در آخرت و زندگی با عزّت در دنیا، بایستی ابتدا از شرک بپرهیزید سپس از گناهان و با اطاعت از امر و نهی الله تعالی در قرآن کریم به خالق سبحان تقرّب جُست و رضایت حق تعالی را حاصل نمود.
«توضیح»: در خصوص نهی از نماز گزاردن بر مرده منافق (و کافر) و نهی از ایستادن بر قبر آنها و نهی از طلب آمرزش برای مشرکان: قال الله الخبير البصير: ﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰٓ أَحَدٖ مِّنۡهُم مَّاتَ أَبَدٗا وَلَا تَقُمۡ عَلَىٰ قَبۡرِهِۦٓۖ إِنَّهُمۡ كَفَرُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَمَاتُواْ وَهُمۡ فَٰسِقُونَ ٨٤﴾[التّوبه: ۸۴] «و دعا مکن (نماز مگزار) بر احدی از ایشان (هیچ یک از ایشان) که بمیرد هرگز ونایست بر گور وی بدرستیکه ایشان کافر شدند به الله و رسول او و مُردند و ایشان بودند فاسقان». و نیز ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن يَسۡتَغۡفِرُواْ لِلۡمُشۡرِكِينَ وَلَوۡ كَانُوٓاْ أُوْلِي قُرۡبَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِيمِ ١١٣﴾[التّوبة: ۱۱۳] «نباشد مر پیغمبر را و کسانیکه گرویدند که آمرزش خواهند از برای مشرکان و اگرچه باشند صاحب قرابت بعد از آنکه ظاهر شد ایشان را که آن گروهی اهل دوزخاند».