و در پایان...
یکی از اسباب پایداری بر دین این است که بنده عاقبت صبر بر طاعات و دوری از محرمات را به خاطر آورد...
با خود بگوید چگونه یک عاقل میتواند نعیمی را که نه چشمی دیده و نه گوشی وصف واقعی آن را شنیده و نه به قلب انسانی خطور کرده، در برابر یک زندگی زائل که به خواب میماند، از دست دهد؟
چگونه بهشتی را که پهنای آن به وسعت آسمانها است با زندانی آکنده از بلا عوض میکند؟
چگونه قصرهایی را که از زیر آن رودها در جریان است با کلبههایی که عاقبتش ویرانی است معامله میکند؟
چطور ممکن است؟
چطور ممکن است دخترانی زیباروی همانند یاقوت و مرجان را با زنان بدکاره و ناپاک عوض کند؟
و رودهایی از شراب لذت بخش را با خمری که عقل و دین و دنیا را از بین میبرد؟
و چگونه لذت نظر به چهرهی آن عزیز رحیم را با نظر به چهرهی زنان بدکاره عوض میکند؟
و شنیدن صدای پروردگار رحمان را با شنیدن صدای آلات موسیقی؟
چطور ممکن است نشستن بر منبرهای مروارید را در روز «مَزید» [٢]با نشستن با هر شیطان «مَرید» عوض کند؟
آری... چگونه راضی میشوی؟
سرزمینی را که پروردگار به دست خود کاشته و آن را قرارگاه محبوبان خود نموده... وارد شدن به آن را رستگاری بزرگ نامیده و مُلک آن را ملکی بزرگی نامیده...
اگر بپرسند خاک آن چیست، بگو مشک است و زعفران...
و اگر پرسیدند سقف آن چیست، بگو عرش رحمان...
شن و ماسهی آن در و گهر است و خشتِ دیوارها و قصرهایش طلا و نقره...
اگر بپرسند که میوهاش چگونه است، بگو شیرینتر از عسل... و اگر دربارهی برگ درختانش پرسیدند، بگو: چون زیباترین جواهرات...
نهرهای آن یا رودهایی است از شیری که فاسد نمیشود... و یا رودهایی از شراب لذیذ... و یا عسل مصفا...
غذایشان هر میوهای است که بخواهند و گوشت هر پرندهای که تمنا کنند...
لباس مردم آن حریر است و زیورآلاتشان از طلا... و آستر بسترهایشان از فاخرترین ابریشمها...
خدمتکارانشان نوجوانانی هستند جاودان، همانند مروارید...
***
و آنان در باغهای بهشت رفت و آمد میکنند و بر تختهای باشکوه آن تکیه میدهند... از میوههای آن لذت میبرند و خدمتکاران میان آنها رفت و آمد میکنند...
روزی که متقیان دسته دسته به سوی خداوند رحمان میروند و جنایتکاران را به سوی آتش میکشانند...
شگفتا که خواهندهی بهشت بخوابد و عاشقانِ آن، برای به دست آوردنش با هم مسابقه ندهند!.
در حالی که پروردگار آنان را چنین ندا میدهد که:
﴿يَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡكُمُ ٱلۡيَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ٦٨ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بَِٔايَٰتِنَا وَكَانُواْ مُسۡلِمِينَ٦٩ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُكُمۡ تُحۡبَرُونَ٧٠ يُطَافُ عَلَيۡهِم بِصِحَافٖ مِّن ذَهَبٖ وَأَكۡوَابٖۖ وَفِيهَا مَا تَشۡتَهِيهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡيُنُۖ وَأَنتُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ٧١ وَتِلۡكَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِيٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٧٢ لَكُمۡ فِيهَا فَٰكِهَةٞ كَثِيرَةٞ مِّنۡهَا تَأۡكُلُونَ٧٣﴾[الزخرف: ٦٨-٧٣].
«ای بندگانم امروز نه بر شما ترسی است و نه غمگین میشوید (۶۸) همان کسانی که به آیات ما ایمان آوردند و مسلمان بودند (۶۹) شما و همسرانتان شادمانه وارد بهشت شوید (۷۰) سینیهایی از طلا و جامهایی در برابر آنها میگردانند و در آنجا هر آنچه دلها بخواهد و دیدهها را خوش آید [هست] و شما در آن جاودانید (۷۱) و این است همان بهشتی که به [پاداش] آنچه میکردید میراث داده شدید (۷۲) در آنجا برای شما میوههای فراوان خواهد بود که از آن میخورید»...
***
برادران و خواهران...
اینها وسائل پایداری بود برای کسانی که خواهان نجات و رستگاریاند...
امروزه، در دوران فتنهها و محنتها... در دورانی که فتنههای گوناگون چشمها و گوشها را فریب دادهاند... فحشا را آسان نموده و مردم را به سوی مال حرام فرا میخوانند...
تا جایی که گویا به دورانی نزدیک شدهایم که پیامبر ـ جـ دربارهی آن میگوید: «در پی شما روزهای سختی در راه است... که صبر پیشه کردن در آن همانند گرفتن اخگر داغ در دست است... برای کسی که در آن عمل نیک انجام دهد همانند اجر پنجاه تن از شماست که کاری مانند او انجام دهد»... اصحاب گفتند: یا اجر پنجاه تن از خودشان؟ فرمود: «نه؛ بلکه [پنجاه تن] از شما»... [٣]
و نزد مسلم روایت است که رسول الله ـ جـ فرمودند: «اسلام غریبانه آغاز شد و دوباره همانطور که غریبانه آغاز شد، غریب خواهد شد؛ پس خوش به حال غریبان»...
آری خوش به حال غریبان!.
اجر انسانی که در آخر الزمان اعمال نیک انجام دهد بیشتر است، زیرا برای انجام اعمال نیک کمتر یار و یاوری مییابد... او در میان گناهکاران غریب است...
همه ربا میخورند و او ربا نمیخورد... به ترانهها گوش میسپارند و او گوش نمیدهد... به حرام مینگرند و او چشمانش را از دیدن حرام باز میدارد... حتی مرتکب شرک و جادوگری میشوند و او بر توحید میماند...
نزد بخاری روایت است که پیامبر خدا ـ جـ فرمود: «زمانی بر شما نمیآید مگر آنکه پس از آن بدتر است، تا آنکه به دیدار پروردگارتان بروید»...
همچنین بَزّار با سند حسن از رسول الله ـ جـ روایت کرده که الله ـ عزوجل ـ فرمود: «قسم به عزتم که برای بندهام دو ترس و دو امنیت را یکجا نمیکنم؛ اگر در دنیا خود را از من ایمن گرداند روز قیامت او را هراسان خواهم ساخت، و اگر در دنیا از من ترسید، روز قیامت او را در امان خواهم داشت»...
آری... هر که در دنیا ترسان باشد و جلال خداوند را بزرگ بدارد، روز قیامت در امن و امان خواهد بود و از دیدار الله شاد و مسرور، و از جمله کسانی خواهد بود که الله متعال دربارهشان میفرماید:
﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ يَتَسَآءَلُونَ٢٥ قَالُوٓاْ إِنَّا كُنَّا قَبۡلُ فِيٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِينَ٢٦ فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ٢٧ إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِيمُ٢٨﴾[الطور: ٢٥-٢٨].
«و برخی از آنها رو به برخی میکنند و [از هم] میپرسند (۲۵) گویند: ما پیش از این در میان خانوادهی خود بیمناک بودیم (۲۶) پس الله بر ما منت نهاد و ما را از عذاب مرگبار حفظ کرد (۲۷) ما از دیرباز او را میخواندیم که او همان نیکوکار مهربان است»...
اما کسانی که رو به گناهان آوردهاند و تنها فکر و ذکرشان شکم است و زیر شکم... و خود را از عذاب خداوند در امان میدارند... اینان در آخرت ترسان و هراسان خواهند بود... الله سبحانه و تعالی میفرماید:
﴿تَرَى ٱلظَّٰلِمِينَ مُشۡفِقِينَ مِمَّا كَسَبُواْ وَهُوَ وَاقِعُۢ بِهِمۡۗ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فِي رَوۡضَاتِ ٱلۡجَنَّاتِۖ لَهُم مَّا يَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡكَبِيرُ٢٢﴾[الشورى: ٢٢].
«[در قیامت] ستمگران را از آنچه انجام دادهاند هراسان میبینی و [جزای عملشان] به آنان خواهد رسید و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند در باغهای بهشتند. آنچه را بخواهند نزد پروردگارشان خواهند داشت. این است همان فضل عظیم»...
بر خداوند توکل کن... چرا که تو بر حق آشکار هستی...
تعدادِ بسیارِ سقوط کنندگان و کمیِ پایداران فریبت ندهد...
از خداوند متعال خواهانم همهی ما را در راه انجام اعمال نیک و ترک بدیها یاری دهد و از فتنههای آشکار و پنهان در امان دارد...
[١. ]ـ حَره: سنگلاخ، نوعی سنگ آتش فشانی. منظور مدینه است که میان دو زمین پوشیده از سنگلاخهای سیاه رنگ قرار گرفته. [٢] اشاره به آیهی ۳۵ سورهی قاف. منظور دیدار پروردگار در بهشت است. [٣] حدیثی است حسن که ترمذی و حاکم و دیگران تخریج نمودهاند.