چگونه خلقت آغاز شد؟

اما سوال اینجا است اولین انسان چگونه آفریده شد؟

اما سوال اینجا است اولین انسان چگونه آفریده شد؟

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِن كُنتُمۡ فِي رَيۡبٖ مِّنَ ٱلۡبَعۡثِ فَإِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن تُرَابٖ [الحج: ٥].

«ای مردم! اگر از بر انگیخته شدن در شک هستید، پس (به این نکته دقت کنید:) همانا ما شما را از خاک آفریدیم».

و در جایی دیگر می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِيٓ أَحۡسَنَ كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقَهُۥۖ وَبَدَأَ خَلۡقَ ٱلۡإِنسَٰنِ مِن طِينٖ٧[السجدة:٧].

«(همان) کسی که هر چه را آفرید به نیکوترین (وجه) آفرید، و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد».

یعنی پس از آفرینش همه چیز، انسان را از خاک آفرید و خاک را تبدیل به گِل کرد!

﴿فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ أَهُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا أَم مَّنۡ خَلَقۡنَآۚ إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّن طِينٖ لَّازِبِۢ١١[الصافات: ١١].

«پس (ای پیامبر) از آن‌ها بپرس که آیا آفرینش آن‌ها سخت تر است، یا (آفرینش) آنچه ما آفریده‌ایم، ما آن‌ها را از گل چسپنده‌ای آفریدیم».

﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِن صَلۡصَٰلٖ كَٱلۡفَخَّارِ١٤[الرحمن: ١٤].

«انسان را از گِل خشکیده‌ای چون سفال آفرید».

انسان در آغاز آفرینش خاک بوده «نگا: حج: ٥»، سپس با آب آمیخته شده است و به صورت گِل در آمده است «نگا: انعام: ٢» و بعد به صورت گِل بدبو یا لجن تغییر شکل داده «نگا: حجر: ٢٨» سپس حالت چسبندگی پیدا کرده است «نگا: صافات: ١١» و بعد گِل خشکیده و سفال گونه‌ای شده است که این آیه‌ی سوره الرحمن، بدان اشاره دارد.

در واقع صلصال یعنی: گِل خشکیده‌ای که با زدن تلنگری به آن، صدا می‌دهد. «نگا: حجر: ٢٦ و ٢٧ و ٣٣».

و در ادامه‌ی این آیات است که می‌فرماید:

﴿نَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ[السجدة: ٩].

«و از روح خود در آن دمید».

و در این هنگام بود که خداوند از روحش در او دمید. منظور از روح او، روح خداوند نیست، بلکه منظور روح مخلوقی است متعلق به انسان و خداوند به آن قدرت و منزلت داده است.

و توجه شود وقتی چیزی اضافه به نام خداوند می‌شود، مانند روح الله، بیت الله، ناقة الله، به معنای این است که این روح و خانه و ناقه مخلوق خداوند هستند و علاوه بر این، دارای شرف و بزرگی خاصی هم هستند.

﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيۡ‍ًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ٨٢[يس: ٨٢]. «هرگاه خدا چیزی را بخواهد که بشود، کار او تنها این است که خطاب بدان بگوید: بشو! و آن هم می‌شود».

یکی دیگر از دلایل شرافت انسان این است که خداوند آن را با دستان خودش خلق کرده است: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ بِیَدِهِ». (دلائل النبوة: ٦٠٣).

توجه شود این روحی که در کالبد انسان نفخ شده، تنها متعلق به انسان است و به حیوانات تعلق نمی‌گیرد.

﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰ وَٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ٣٤[البقرة: ٣٤].

«(یاد بیاور) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، پس (همگی) سجده کردند، جز ابلیس که سرباز زد، و تکبر ورزید، و از کافران شد».

حدیث صحیحی از پیامبر  ج بیان می‌کند که خداوند اول نفس آدم را آفرید و سپس روح انسان را از طریق بینی‌اش به کالبد او دمید و الله اعلم. «لَمَّا خَلَقَ اللهُ آدَمَ وَنَفَخَ فِيهِ الرُّوحَ عَطَسَ، فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ، فَحَمِدَ اللهَ بِإِذْنِ اللهِ، فَقَالَ لَهُ رَبُّهُ: "رَحِمَكَ رَبُّكَ يَا آدَمُ"، فَقَالَ لَهُ: "يَا آدَمُ اذْهَبْ إِلَى أُولَئِكَ الْمَلَائِكَةِ، إِلَى مَلَأٍ مِنْهُمْ جُلُوسٍ، فَقُلِ: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ" قَالُوا: وَعَلَيْكَ السَّلَامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُهُ، ثُمَّ رَجَعَ إِلَى رَبِّهِ فَقَالَ: إن هَذِهِ تَحِيَّتُكَ، وَتَحِيَّةُ بَنِيكَ وَبَنِيهِمْ».

در اینجا بیان می‌شود هنگامی که آدم خلق شد و روحش در او دمیده شد، آدم عطسه کرد و بلافاصله گفت الحمدلله و پروردگارش در جواب به او گفت یرحمک الله، سپس خداوند به او گفت به سوی آن فرشتگان برو و به آن‌ها سلام کن، بر خلاف دیدگاه مادی گرایانه، آدم پروردگاری دارد که او را تربیت می‌کند و به او نشان می‌دهد که چگونه رفتار نماید و حتی چگونه از گناهی که کرده استغفار نماید، زمانی که می‌فرماید:

﴿فَتَلَقَّىٰٓ ءَادَمُ مِن رَّبِّهِۦ كَلِمَٰتٖ فَتَابَ عَلَيۡهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ٣٧[البقرة: ٣٧].

«سپس آدم از پروردگار خود کلماتی را دریافت داشت و خداوند توبه‌ی او را پذیرفت. خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است».

خداوند پس از گناهی که آدم مرتکب شد به او گفت که اینگونه بگوید:

﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٢٣[الأعراف: ٢٣].

«پروردگارا! ما به خود ستم کرديم و اگر ما را نيامرزی و بر ما رحم نکنی، مسلّماً از زيان‌کاران خواهيم بود».

حتی در ادامه‌ی سخنانش با ملایک و وقتی به آنان گفت السلام علیکم، ملائکه در جوابش گفتند وعلیک السلام و رحمة الله، خداوند در اینجا درس دیگری به آدم داد و خطاب به او گفت این سلام بین تو و بین فرزندان تو است ای آدم.

اما الان به چگونگی خلقت آدم از دید اسلام می‌پردازیم. در صحیح بخاری روایت شده است: «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: " خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ وَطُولُهُ سِتُّونَ ذِرَاعًا».

خداوند آدم را خلق کرد، در حالی که طولش شصت ذراع، و عرض بدنش هفت ذراع بود، هر ذراع نیم متر است، یعنی حضرت آدم سی متر، و عرض بدنش سه و نیم متر بود، و روایت است هرکسی که داخل بهشت می‌شود، به همان هیکل و صورت آدم  ÷ وارد بهشت خواهد شد، و ما می‌دانیم که پیامبر  ج همان کسی است که خداوند در باره‌اش می‌فرماید:

﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ٤[النجم: ٣-٤].

«و از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید. این نیست جز آنچه به او وحی می‌شود (و به‌جز وحی چیزی نمی‌گوید)».

پس راست گفت رسول الله  ج.

برادرم، خلقت انسان همواره به سوی کمی و نقصانی می‌رود، می‌توان برای صدق این گفته، قد و هیکل انسان‌ها را مثال زد، آدم سی متر هیکل داشته است، امروزه چی؟ قد معمول آدمیان چه اندازه است؟ حتی از لحاظ عمر و طول زندگی هم دچار کاستی و نقصان شده‌ایم، خداوند در قرآن کریم درباره‌ی قوم ثمود می‌گوید:

﴿سَخَّرَهَا عَلَيۡهِمۡ سَبۡعَ لَيَالٖ وَثَمَٰنِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومٗاۖ فَتَرَى ٱلۡقَوۡمَ فِيهَا صَرۡعَىٰ كَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٍ خَاوِيَةٖ٧[الحاقة: ٧].

«(خداوند) هفت شب و هشت روز پی در پی بر آن‌ها مسلط نمود، آن‌گاه (آن) قوم را آن (تندباد) مانند تنه‌های پوسیدۀ تو خالی درختان خرما، بر زمین افتاده (و هلاک شده) می دیدی».

یعنی هنگامی که عذاب نازل شد، آنان را می‌دیدی مانند درختان نخل (بلند قامت) و تو خالی بر روی زمین افتاده‌اند.

و یا در جای دیگر در وصف گذشتگان می‌فرماید:

﴿إِرَمَ ذَاتِ ٱلۡعِمَادِ٧ ٱلَّتِي لَمۡ يُخۡلَقۡ مِثۡلُهَا فِي ٱلۡبِلَٰدِ٨ وَثَمُودَ ٱلَّذِينَ جَابُواْ ٱلصَّخۡرَ بِٱلۡوَادِ٩ وَفِرۡعَوۡنَ ذِي ٱلۡأَوۡتَادِ١٠[الفجر: ٧-١٠].

«(همان عاد) ارم که دارای شونها (وقامت بلند) بودند. که همانند آن در شهرها آفریده نشده بود. و (نیز قوم) ثمود، آن‌هایی که صخره‌های سخت را از (کنار) وادی می‌تراشیدند (و برای خود خانه می‌ساختند) و فرعون صاحب میخ‌ها (شکنجه ها و سپاه)».

این‌ها بحث انسان‌های اولیه است که نه وحشی صفت بودند، اینکه گوشت‌ها را به خامی می‌خوردند، اگر این انسان‌ها بی عقل و شعور بود‌ند، پس چرا هنوز که هنوز است، هرم‌های ثلاثه‌ی مصر جزء بزرگ‌ترین بناهای ساخت دست بشر است؟

باید دانست حتی اگر امروز هم درباره‌ی أمر پرسیده شود که با هوش‌ترین و با ذکاوت‌ترین؛ عاقل‌ترین و خوش‌تیب‌ترین فرد در این عالم که بوده است؟ بدون شک، جواب، آدم  ÷ خواهد بود، مگر از لحاظ عقلی که پیامبر اکرم خاتم الانبیاء  ج به آدم  ÷ برسد و از ایشان برتر باشد.

در حدیث داریم در مورد اینکه پیامبر  ج فرمود: «خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ عَلَی صُورَتِهِ». در اینکه مفهوم این حدیث چیست، میان علماء اختلاف نظر است، اما یکی از معانی آن این است که خداوند آدم را آفرید بدون طی مراحل جنینی و بلوغ و... بلکه هنگام خلقتش او کامل کامل بود و می‌توانست حرف بزند.

اما در تفسیر مادی، این سخن گفتن انسان از کجا آمده است؟ مادی گرایان می‌گویند: انسان‌های اولیه قادر به سخن گفتن نبودند، چیزی از درونشان آن‌ها را به ارتباط اجتماعی سوق می‌داد، می‌خواستند آنچه در درونشان است را باهم در ارتباط بگذارند، ابتدا با اشاره و بعد‌ها با خلق آواها و نماهایی به ساخت گفتار پرداخته‌‌اند.

در حالی که این تفسیر هم، دروغی محض است، خداوند متعال انسان را آفرید و از همان ابتدا به او سخن گفتن را یاد داد، مطابق با این آیه از قرآن کریم که می‌فرماید:

﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ١ عَلَّمَ ٱلۡقُرۡءَانَ٢ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ٣ عَلَّمَهُ ٱلۡبَيَانَ[الرحمن: ١-٤].

«(خداوند) رحمن. قرآن را تعلیم داد. انسان را آفرید. به او (نطق و) سخن گفتن آموخت».

در این سوره (الرحمن) پس از ایمان و خلقت انسان، الله متعال می‌فرماید که به انسان نعمت بیان که بزرگ‌ترین نعمت پس از ایمان و خلقتش است را عطا کردیم.

بیان چیست؟ هر آنچه را که در ضمیر است برای دیگران گفتن بیان نامیده می‌شود و هرکس بیانش قوی‌تر، عقلش بیشتر. شیخ الاسلام ابن تیمیه و امام ابن حزم اندلسی رحمهما الله، در این باره می‌فرمایند: هرکس بیانش قوی باشد، عقلش بیشتر است. البته توجه شود بیان قوی به معنای به کار بردن عبارات قلمبه سلمبه نیست، بلکه بهتر رسانیدن پیام به مخاطبین است.

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿وَعَلَّمَ ءَادَمَ ٱلۡأَسۡمَآءَ كُلَّهَا[البقرة: ٣١].

«و نام‌ها را همگی به آدم آموخت».

چرا الله تعالی در اینجا بحث اسماء را پیش می‌کشد؟ و یا اینکه اصلاً بحث اسماء چه ربطی به این قضیه دارد؟

علتش جز این نیست که برای بیان، نیاز به اسماء است، چون زنجیره‌ی گفتار از اسم و فعل و حرف تشکیل شده و اساس کلام در این‌ها، اسم است. اسم است که درباره‌اش خبری داده می‌شود، اسم است که مسند می‌پذیرد، و اسم است که صفتی در کنارش می‌آید و اسم است که فعل بر رویش انجام می‌پذیرد، و اگر اسم نباشد، کلام و بیان امکان پذیر نیست. اسم در واقع علامت اختصاری صفات و تعریف‌هایی است که برای یک شیء و یا یک شخص به کار می‌رود، مثلاً به جای اینکه بگوییم آن شخص را می‌شناسی که قدش کوتاه است و کمی چاق به نظر می‌رسد و همواره لباس آستین کوتاه می‌پوشد و...، یک دفعه می‌گوییم زید را می‌شناسی؟

زید، اختصاری برای تمامی تعاریف بالا است. ابن عباس  ب درباره‌ی تفسیر این آیه می‌فرماید: خداوند اسم همه چیز را به آدم آموخت، حتی اسم کاسه و کاسک، اسماء کوچک (مُصغَّر) و بزرگ (مُکَبَّر).

زبان کامل زبانی است که برای همه چیز اسم مخصوص به آن را داشته باشد، مثلاً زبان عربی کامل‌ترین زبان است، زیرا برای هر چیز تقریباً اسم مخصوص آن چیز را دارد. مثلاً شتر از آن لحظه که به دنیا می‌آید تا آن لحظه که می‌میرد، نزدیک به ٥٠ اسم برایش به کار برده می‌شود، هر اسم برای سن مشخص و شرایط مشخصی است.

و بایستی بدانیم که کامل‌ترین زبان، زبان حضرت آدم  ÷ بوده است. و بسیاری از محققین اعتقاد دارند زبان عربی همان زبان آدم  ÷ بوده است. (و این نظر بسیار قوی‌ای است).

علاوه بر تفسیر بالا، در تفسیر آیه‌ی: ﴿وَعَلَّمَ ءَادَمَ ٱلۡأَسۡمَآءَ كُلَّهَا، می‌توان گفت منظور این است که الله تعالی تمامی اسامی کاینات از روز خلقت زمین تا قیامت را به آدم آموخت، و یا اینکه نام هر موجودی که در دوران آدم  ÷ بوده است را به وی آموخت، و یا نشان دادن اسماء هر آنچه که در دوران آدم بوده، و دادن توانایی نام گذاری چیزهایی که بعد از آن می‌آیند.

یعنی حضرت آدم کامل‌ترین انسان و زبان وی کامل‌ترین زبان است و او از همان ابتدا با خداوند سخن گفته است. اما حال سوال پیش می‌آید حوا چگونه آفریده شد؟

در آیات سوره‌ی نساء خداوند می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا١[النساء: ١].

«ای مردم از پروردگارتان بترسید، آن کسی که شما را از یک تن آفرید، و همسرش را (نیز) از او آفرید، و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، و از خدایی که به (نام) او از همدیگر درخواست می‌کنید، و (همچنین) از (گسستن) پیوند خویشاوندی بپرهیزید. بی‌گمان خداوند همواره بر شما مراقب (و نگهبان) است».

علاوه بر این در صحیح بخاری هم آمده که خداوند متعال، حوا را از دنده‌های سینه‌ی آدم آفریده است، که این دنده‌ها خمیده‌اند و به همین خاطر پیامبر اکرم  ج می‌فرماید: زنان نوعی کجی در رفتارشان هست و اگر با فشار و زور تلاش در راست کردن زنت داشته باشی، او را شکسته‌ای، پس باید از آن‌ها به اندازه‌ی طبع و سرشت و حوصله‌‌شان انتظار داشته باشی، نه بیشتر.

حال عده‌‌ای در رد این سخنم که گفتم آدم از همه عاقل‌تر بود، می‌گویند پس چرا آدم مثلاً لب‌تاب نساخت؟ چرا موشک نساخت؟ در جواب باید گفت چیزهایی که انسان‌ها می‌سازند، بر اساس نیازهایشان است، نیازهای اولیه‌ی آن‌ها خوراک و پوشاک و مسکن بوده، که آدم  ÷ آن‌ها را هم داشته است، حتماً نیازی به موشک و لب‌تاب و گوشی نداشته است!! که اگر جزء نیازهایش بود حتماً در همان دوره ساخته می‌شد.

و اما یک سوال دیگر آیا آدم مطابق با چیزهایی که امروزه درباره‌ی انسان‌های نخستین می‌گویند، برهنه بود؟

﴿يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكُمۡ لِبَاسٗا يُوَٰرِي سَوۡءَٰتِكُمۡ وَرِيشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِكَ خَيۡرٞۚ ذَٰلِكَ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ يَذَّكَّرُونَ٢٦[الأعراف: ٢٦].

«ای فرزندان آدم! به راستی برای شما لباسی که شرمگاهتان را می‌پوشاند و (مايۀ) زينت شماست، نازل کرديم، و لباس تقوا بهتر است، اين از آيات (و نشانه‌های) خداوند است تا (انسان‌ها) متذکر شوند».

با قدم گذاشتن سیدنا آدم بر روی کره‌ی زمین، او اکرام شد، یعنی بر او لباس پوشانیدند، حتی هنگامی که در بهشت هم بود، لباس بر تن داشت.

حال سؤالی که شاید برای بعضی‌ها پیش بیاید این است که آیا بهشتی که سیدنا آدم در آن بوده همان بهشت برین بود؟ یا باغی بود که مکانش یا در آسمان بود و یا در زمین؟ در این باره بین علما اختلاف نظر وجود دارد، بسیاری از علما می‌گویند: باغی غیر از بهشت بوده که جایگاهش یا در آسمان بود و یا در زمین که این باغ نعمت‌های فراوانی داشته. و بعضی هم می‌گویند همان بهشت بوده است. و این دو رأی، هردو از آراء اهل سنت و جماعت است و هیچ مشکلی نیست که به یکی از این دو رأی معتقد باشی. رأی دوم (یعنی باغی غیر از بهشت بوده) منسوب است به (سفیان بن عیینه و ابن قتیبه دینوری) و علاوه بر این‌ها از ابن عباس هم نقل شده است.

توجه شود، فاصله‌ی بین حضرت آدم و حضرت نوح، ده قرن بوده است؛ بر طبق حدیث صحیح پیامبر  ج. در نزد ما هر قرن به معنای صد سال است ولی در نزد عرب هر قرن به معنای یک نسل است. در حدیثی صحیح از رسول الله  ج آمده که مردم از ایشان پرسید آیا آدم نبی بود؟ پیامبر فرمود بله و بعد می‌گوید چه مدت زمانی بین سیدنا آدم و نوح بود؟ پیامبر می‌فرماید ده قرن.

و چون بیان هم کردیم قرن در نزد عرب به معنای نسل است و می‌دانیم که در آن زمان هر فردی ٥٠٠ سال هم بیشتر عمر می‌کرده، مشخص نیست دقیقاً این فاصله‌ی زمانی چند سال بوده است.

امروزه مردم می‌گویند بشر اولیه چیزی نمی‌فهمیدند، گفتیم بین آدم و نوح ده قرن بوده است و کسی که کشتی بدان بزرگی ساخت نوح  ÷ بود:

﴿وَحَمَلۡنَٰهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلۡوَٰحٖ وَدُسُرٖ١٣[القمر: ١٣].

«و نوح را بر کشتی ساخته شده از تخته‌ها و میخ‌ها، سوار کردیم».

و برای ساختن این کشتی از میخ‌های بزرگ بهره برد. امروزه هم بقایای کشتی بزرگ پیدا شده، حال سؤال پیش می‌آید: نوح  ÷ در ساخت این کشتی از میخ‌های بزرگ و تخته الوارها استفاده کرد، یعنی در زمان ایشان نجاری بوده، آهنگری هم بوده است، ده قرن بعد از آدم!! مطمئن باشید لباس هم بوده، آشپز هم بوده و...، چون خداوند آدم را اکرام و بر او لباس پوشاند، حتی حیوان را برای استفاده از گوشتش ذبح می‌کردند با چاقو!! پس چاقو باشد که دیگر بقیه‌ی چیزها چون قابلمه و.... هم بوده‌اند.

این‌ها همه حق‌اند و هیچ شکی در آن نیست، هر چند ذهن ما پر از دروغ و تصورات اشتباه است. امروزه حتی نظریه‌ای مطرح است مبنی بر وجود انسان‌هایی که دارای امکانات و پیشرفت‌های زیادی بوده‌اند، که همگی با طوفان نوح از بین رفته‌اند، و بعد از آن دوباره از نو انسان پیشرفتش را آغاز کرد.

ممکن است کسی بپرسد: چه چیزی توسط حضرت آدم  ÷ ساخته شده است؟ در جوابش می‌گویم: خب اختراعات انسان‌ها مطابق با نیازهایشان صورت می‌پذیرد و هر گاه انسان‌ها احساس کرده‌اند به چیزی نیاز دارند، مورد هدایت الهی قرار گرفته و آن را ساخته‌اند، و همانطور که مشهور است: «الحاجة أم الإختراع» یعنی حاجت‌های انسان‌ها مادر اختراعات‌اند و این حاجت تعیین کننده‌ی اختراعات انسان‌ها است. خب وقتی آدم  ÷ به چیزی احتیاج نداشته باشد، ساختش چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ اصلاً وقتی نبودِ چیزی، ایجاد نیاز نکند، چطور می‌شود ساختش به فکر آدمی خطور پیدا کند؟

حاجات اولیه شامل خوراک و پوشاک و مسکن بوده است، حاجات ثانویه‌ای هم هستند، مثلاً توسعه‌ی شهرها و علاوه بر آن وقوع جنگ و خون‌ریزی میان بنی بشر، سبب نیاز به سلاح و... بوده است؛ تا ضرر کم‌تری ببینند و آسیب بیشتری به دشمن بزنند. این‌ها همان نیازهای ثانویه است، مثلاً ساخت جلیقه‌ی ضد گلوله؛ چه کسی اولین بار آن را ساخت؟ در واقع می‌توان به آن زره جنگی هم گفت؛ ساخت این وسیله و اختراع آن، کار حضرت داوود  ÷ بود، همان طور که در قرآن کریم در سوره‌ی انبیاء هم آمده که:

﴿وَعَلَّمۡنَٰهُ صَنۡعَةَ لَبُوسٖ لَّكُمۡ لِتُحۡصِنَكُم مِّنۢ بَأۡسِكُمۡۖ فَهَلۡ أَنتُمۡ شَٰكِرُونَ٨٠[الأنبياء: ٨٠].

«و ساختن زره را بخاطر شما به او آموختیم، تا شما را از (آسیب) جنگ‌های‌تان محفوظ دارد، پس آیا شکر گزار هستید؟».

در واقع انسان حاجتی داشته باشد با هدایت خداوند رفعش می‌کند.

﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِيٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِيمٖ٤[التين: ٤].

«به راستی که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم».

والسلام علیکم و رحمة الله وبركاته

«پایان»