علامه احسان إلهی ظهير رحمه الله یکی از دانشمندان معروف پاكستان بودند، كه پرچم مبارزه عليه فرقههای منحرف را بر افراشتند، و با تحقيقات و بررسیهای ريشهای خود پرده از مسافت انحراف آنان از شاهراه هدايت و سنت نبوی برداشتند، هرچند که ادعای اسلامگرایی را سر زنند و درونشان را مملو از نفاق و تقيه نموده باشند، به همين خاطر تأليفات، نوشتهها و مناظراتشان اثر چشمگيری در متزلزل ساختن سايبان باطل و بر انگيخته شدن ترس و وحشت منحرفين ايفا نمودند.
احسان إلهی ظهير بيش از بيست سال از زندگانی خويش را در راستای حقيقتگويی، دنبالهروی از حقيقت، غمخوار ملت، زمزمه كنندهی هميشگی گفتار نبی اكرم «الدين نصيحة ، الدين نصيحة، الدين نصيحة " قالوا: لمن؟ قال: " لله ولكتابه ولرسوله والأئمة المسلمين وعامتهم[1]» و روشنگری در زمينهی خباثت و خبیثصفتان سپری نمود. او در کنار حق ایستادگی نمود، به یاری آن شتافت و از برپایی آن کوتاهی به عمل نیاورد و در راه انتشار آن، توجهی به سرزنش سرزنشگران، سروصدای نادانان، نالهی ترسویان و تهدیدات دشمنان ننمود.
ایشان استاد علامه و دعوتگر كوشا، احسان إلهی ظهير بن ظهور إلهی بن احمد الدين بن نظام الدين میباشد که از خانوادهای (سيتي) در سال 1945م برابر با 1364هـ. در شهر(سيالكوت) پاكستان ديده به جهان گشود. شهری كه به مهد دانشمندان، انديشمندان و شعرای اسلامی شهرت داشت، و در خانوادهای متدين، با تقوا، اهل صلاح و علاوه بر اينها ثروتمند پرورش يافت، والدين، خواهر، برادر، نزديكان شيخ احسان همگی سلفی مسلك و پيرو مذهب اهل حديث بودند. پدر و مادرش از همان اوايل كودكی پافشاری زيادی بر تربيت و پرورش نمودن ايشان بر مبنای استمداد از آموزههای قرآن و سنت نبوی و انتخاب همنشينان خوب و با ايمان داشتند.
شيخ احسان در سن 9 سالگی حافظ كل قرآن شد و در همان دوران كودكی به زيركی، هوشمندی، دوستدار علم و دانش، دعوت در راه خدا و متقاعد نمودن خصمان خويش شهرت گرفت، و بعد از گذراندن دورهی متوسطه جهت ادامه تحصيل در دانشگاه اسلامی كه به (دانشگاه محمدی) شهرت داشت و از بزرگترين دانشگاههای سلفی پاكستان به شمار میرفت، به طرف شهر (ججرانوالة) راه سفر در پيش گرفت، و در آنجا به يادگيری علوم قرآن، حديث، قواعد علم حديث، فقه، اصول، تفسير، صرف و نحو و بسياری از علوم ديگر پرداختند، او به مدت 8 سال در آنجا ماندگار شدند و در خدمت اساتید برجستهای مانند استاد محدث احمد ابوالبركات كسب علم نمودند، بعد از اتمام اين دوره جهت ادامه تحصيل به يكی ازدانشگاههای سلفی ديگر به شهر (فيصل آباد) عزيمت نمودند، و در آنجا به كسب علم در زمينهی علم حديث پرداخت و كتاب صحيح بخاری را بر شيخ محمد جندلوی دارای درجه حافظ در علم حديث قرائت نمودند، سپس بعد از فارغ التحصيل شدن در اين دانشگاه برای كسب علم به سوی مدينهی منوره به راه افتاد، و در سال 1963م به دانشگاه اسلامی پيوست، و در خدمت مجموعهای از اساتيد دانشگاه و بيرون دانشگاه به دانشآموزی رویی آورد، از جمله در خدمت: استاد شيخ عبدالعزيز بن باز كه در خدمت ايشان كتاب «عقيدة الطحاوية» و حضرت شيخ ناصرالدين البانی كه مدرس دانشگاه نيز بودند، و علم تفسير را در خدمت جناب شيخ محمد امين شنقيطی صاحب تفسير «أضواء البيان» و علم حديث را در خدمت استاد حماد بن محمد انصاری و بسياری ديگر از علماء كه در خدمت آنان علم بيشماری را كسب كردند.
دكتر محمد لقمان سلفی در مجله «الدعوه» درباره ايشان میفرمايند:
به مدت چهار سال در كنار ایشان بودم، در طول اين چهار سال به زيركی، تفوق و برتری ايشان در زمينههای تدریس، تحقيقات و مناظرات پی بردم، و متوجه شدم كه بسياری از احاديث نبوی را حفظ هستند و يكی از بر جستهترين هواداران مجتهد سرزمين شام، شيخ ناصر الدين البانی به شمار میروند كه بر روی سنگريزههای عرصهی دانشگاه در زمينه حديث شناسی از ايشان سؤال مینمودند و به مناقشه میپرداختند، و به بياناتشان گوش فرا میدادند، استاد ناصرالدين البانی نيز با سعهیصدری كه داشتند گوش میدادند و سؤالاتشان را پاسخ میگفتند.
شيخ احسان در ايام حج با اندیشمندان و دعوتگران اسلامی كه از اقصی نقاط جهان برای زيارت بدان ديار روی میآوردند، آشنا میشد، مشكلات و موضوعات اساسی كه در ميان مسلمانان متداول بود با آنان در ميان میگذاشتند، سپس شيخ احسان در سال 1967م از دانشگاه فارغ التحصيل شد، روش ايشان در پرورش فكری، خفظ متون، يادگيری علوم و فنون مختلف، بر مبنای منهج سلف و تبعيت از روش علمايان گذشته بوده است، او در علم نحو «الفيه ابن مالك»، در علم حديث شناسی كتاب «نخبة الفكر»، در علم تفسير « كتاب: الفوز الكبير» تأليف شيخ شاه ولی الله دهلوی، در علم معانی، بيان، بديع «تلخيص المفتاح» و بسياری از احاديث نبوی، و همچنين مجموعهای از اشعار عربی، فارسی، اردی را نيز حفظ داشتند؛ زمانی كه شيخ احسان فارغ التحصيل شدند با توجه به جايگاه علمیای كه داشتند، پيشنهاد تدريس به ايشان داده شد، اما ايشان رد نمودند و گفتند كه وطنم نيازمند من است....
و در طول حياتشان شش بار موفق به اخذ مدرك فوق ليسانس در رشتههای قانون، لغت و شريعت نايل گرديده است.
استاد راهی وطنش شد و در راه دعوت به سوی خدا گام نهاد، او به مدیریت خود در شهر لاهور تحت عنوان «ترجمان الحديث» مجلهای را تأسيس نمود، كه در آن از دعوت اسلامی، دفاع از حق، رد باطل، رد شبهات فرقههای منحرف از قبيل قاديانیه و منكرين سنت و... و امر به معروف و نهی از منكر بحث میراند، ايشان به عنوان خطیب در بزرگترين مساجد اهل حديث برگزیده شدند و مسؤليت دبيركل هيأت اهل حديث لاهور را نيز عهدهدار شدند، اتحاديهی مذكور از بزرگترين اتحاديههای سلفی پاكستان به شمار میرفت كه مشتمل بر 750 شاخه بود و به مراكز فرقههای منحرفین مانند: قاديانه، بهائيه و رافضيه میرفتند و آنان را به مناظره و مناقشه فرا میخواندند.
برادرش فضل الهی در خصوص سمينارهای ايشان چنين نقل قول میكند: «استاد احسان جهت تشكيل انجمن و سمينارها به شهرهای مختلف سفر میكردند، شب كه بر میگشتند تا فرا رسیدن نماز صبح به نوشتن و مطالعه میپرداختند، سپس نماز را میخواندند و به خواب میرفتند. كه این بر قدرت و توانايی ايشان دلالت دارد». و همچنين به سوی بسياری از كشورهای مختلف جهت دعوت و تبليغ عزيمت نمود. كشورهایی از قبيل: عربستان، امارات، كويت، ايران، فرانسه، امريكا، لندن و بسياری ديگر از كشورها.
خداوندU زحمات ايشان را مورد نفع قرار داد، بسياری از قاديانيها، شيعهها و بهائيها بر اثر سخنرانيهای ايشان ايمان آوردند.
ايشان در رد گروهای منحرف، تأليفات بیشماری را به رشتهی تحريف درآوردهاند، از جمله تألیفات ایشان موارد ذیل میباشند:
1- الشيعة والسنة (1393هـ).
2- الشيعة وأهل البيت (1403هـ) چاپ سوم.
3- الشيعة والتشيع فرق وتاريخ.
4- ا لإسماعيلية تاريخ وعقائد (1405هـ).
5- البابية عرض ونقد.
6- القاديانية (1376هـ).
7- البريلوية عقائد وتاريخ (1403هـ).
8- البهائية نقد وتحليل (1975م).
9- الرد الكافي على مغالطات الدكتور علي عبدالواحد وافي (1404هـ).
10- التصوف،المنشأ والمصادر الجزء الأول (1406هـ).
11- جلد دوم از: دراسات في التصوف.
12- الشيعة والقرآن (1403هـ).
13- الباطنية بفرقها المشهورة.
14- فرق شبهالقارة الهندية ومعتقداتها.
15- النصرانية.
16- «القاديانية» به زبان انگلیسی.
17- «شيعه و سنی» به زبان فارسی.
18- «الوسيلة» به زبان انگلیسی و اردی.
19- كتاب التوحيد.
20- «کفر و إسلام» به زبان اردی.
21- «الشيعةوالسنة» به زبان فارسی، انگلیسی و تایلندی.
استاد در لابهلای این کتابها پرده از عیب و ننگهای آن فرقهها برداشت و همین باعث شد که آن فرقهها به دنبال راه فراری جهت نجات از ايشان شوند، لذا در مواقع مختلفی به تهديد ايشان تمسك جستند، حتی چيزی نمانده بود كه در امريكا به قتل برسد، و به صورتهای متفاوتی از قبيل نامه و تلفنی مورد تهديد قرار میگرفت، مهمتر اينكه امام خمينی ـ رهبر ايران فانی ـ خون ايشان را مهدور الدم اعلام كرد، و گفت: هر كس بتواند سر احسان الهی را برايم بياورد، دويست هزار دلار پاداش میگيرد، بسياری مواقع در معرض مرگ قرار میگرفت، چه بسا به ايشان شليك میشد، شيخ عبدالقادر شيبه حمد دربارهی ايشان میگوید: يك بار ايشان را در پاكستان زيارت نمودم و متوجه شدم كه چندين بار از طرف فرقهأهای ضاله مورد تهديد قرار گرفته، فهميدم كه در ميان انديشمندان معاصر بعد از محب الدين خطيب، كسی نيرومندتر از ايشان يافت نمیشود.
ملك فيصل/ از پژوهشگران عربستانی خواست تا كتابهای شيخ احسان را از حساب خودش خريداری نموده و در كشورهای آفريقا، آسيا و اروپا در ميان مردم انتشار نمايند و شيخ عبدالعزيزبن باز رئيس مجمع فتوی، قانون گذاری و دعوت و ارشاد و رئيس دانشگاه اسلامی مدينه منوره وشيخ ابراهيم بن محمد بن ابراهيم آل شيخ وزير دادگستری عربستان سعودی و شيخ محمد بن علی حركان دبير كل انجمن ارتباطات جهان اسلام و شيخ محمد عبدالله مطلق، سفير عربستان سعودی در پاكستان و محسن شربتلی استاد در مكه مكرمه، بر اين نظر بودند كه كتابهای ايشان را در مكه مكرمه و تمام مراكزهای اسلامی در شهرهای جهان و كتابخانههای عمومی و تجاری پخش شوند.
شيخ احسان تا فرا رسيدن تقدير خداوندU همچنان در راه جهاد در راه خدا و مبارزه با منحرفين و انتشار علم میكوشيد. آنگاه كه در انجمن علمايان لاهور كه از طرف هيأت محدثين برگزار شده بود، شركت كرد و در تاریخ 23/7/1407 هـ در صدد ارائهی مقالهی خود بود، گلدانی كه مملو از مواد شميايی و خطرناك بود از طرف يكی از افراد دست به دست داده شد تا اينكه بر سر ميز گذاشته شد و بعد از 22 دقيقه از سخنان ايشان گلدان مذكور منفجر گشت و شيخ را به مسافت بيست تا سی متر دور انداخت و بر اثر اين حادثه، نه نفر در حال جان باختند.
شيخ احسان که يك سوم بدنش را از دست داده بود، طوری كه به كلی طرف چپش را از دست داد، اما با اين حال نيز آگاهی خود را از دست نداد، بلكه مدام داد میزد كه مرا رها كنيد و ديگران را مداوا نمائيد، و اطرافيانش را به صبر در راه اين دعوت و به بلند نگه داشتن پرچم قرآن و سنت نبوی تشويق میكرد، در اين سميتار دو هزار مسلمان حضور داشتند، كه 18 نفر از ايشان قربانيان اين حادثه شدند و 114 نفر نيز زخمی شدند؛ شيخ احسان به بيمارستان مركزی شهر لاهور انتقال يافت، و با توجه به درخواست شيخ ابن باز که در خصوص وی با خادم حرمین حرف زده بود، به بيمارستان نظامی رياض انتقال یافت؛ اطبا به وی گفتند باید پایش قطع گردد، ولی شیخ موافقت ننمودند و در تاریخ 1/8/1407 هـ برابر با 1987 م در ساعت چهار بامداد روز دوشنبه به ملکوت اعلی پیوست، و در آنجا غسل گردید و شیخ بن باز در جامع کبیر ریاض بر جنازهی وی نماز گذارد، سپس به مدینهی منوره منتقل شد و در مسجد نبوی بر او نماز گذاردند و در بقیع در کنار اصحاب، اهل بیت و امهات المؤمنین تسلیم به خاک گردید.
شیخ بن باز در مورد او میگوید: فضیلت استاد احسان الهی ظهیر برای همگان معروف میباشد، ایشان از عقیدهای پاک برخوردار بودند، بنده برخی از کتابهای ایشان را مطالعه نمودم و از نصایح و سفارشهای خالصانهی او به بندگان خداوندU و رد شبهات و دسیسههای دشمنان اسلام لذت بردم.
و استاد لحیدان –حفظهالله- میگوید: با مرحوم ارتباطی عمیق داشتم، بنده از او بسیار اصرار مینمودم که خود را از اعمال خطرناک به دور نگه دارد و تواناییهای خود را در زمینههای مختلف صرف ننماید تا دشمنانش بسیار نگردند و عملی شیطانانه را برایش در نظر گیرند... اما طبیعت و سرشت پویای ایشان نسبت به حق، به او اجازه نداد که به رسوا سازی طرفداران ظلم و فساد نپردازد، و با توجه اینکه از اهداف خبیث آنان اطلاع یافته بود هرگز به گوشهنشینی گوشهنشینان و ... متأثر نمیشد.
از خداوندU خواهانیم که رحمت وسیع خود را شامل حال او نماید و همهی ما را در فردوس اعلی گرد آورد.
[1] دين همهاش سفارش و نصيحت است.گفتيم براى چه كسانى؟ فرمود: براى خدا، و براى قرآن، و براى پيغمبرش، و پيشوايان و فرمانداران و حكام مسلمين، و براى همهی مسلمانان.