دریچه
بسم الله الرحمن الرحیم
با شدت گرفتن روند تشیع صفوی در جامعه ایران، و قدرت یافتن غالیان شیعه، و کنار رفتن بسیاری از پردهها و روی آب آمدن بسیاری از واقعیتها، حقانیت تلخ شرکآلودی که در کتابهای تشیع نهفته است، و صفوی مشربان از ظاهرکردن آن شرم داشتند، یکی پس از دیگری به بازار کاسبان مذهب اضافه میگردد..
در حالی که دنیا سخن از جهانی شدن و تضادهای فرهنگی میزند، و چشمها به جلو حرکت میکند، جامعه ایران طبل امام زمان به گردن آویزان نموده با فاحشهگری و بیبندوباری و قبرپرستی و انبوه کینه و حقد و فتنهافروزی و تبعیض نژادی و نظام طبقاتی و تقدسمآبی عمامهداران با سرعت سرسامآوری بسوی باتلاق خزعبلات و خرافات در حرکت است...
البته در مقابل این چهره تار، و این عار فکری که تاریخ ایران با آن دست به گریبان است، چهرهی نورانی مردان و جوانان روشنفکر و فرهنگیان بیدار و آگاه است که از زیر بار خرافات رسته، در سایه تعالیم قرآن از قبرها فرار کرده سرسجده در مقابل پروردگار یکتا به زمین نهادهاند.. درخت توحید روز بروز تنومندتر شده، شاخ و برگهایش به تمامی شهرها و روستاهای کشور رسیده است..
درگیر و دار انتقال از سرزمین باورهای شرکآمیز تشیع صفوی تا رسیدن به کعبه توحید ابراهیمی مسیری است طولانی. اگر دیروز مشرک قریشی با بر زبان راندن کلمه شهادت به آغوش اسلام میپیوست، امروز عقلی که در لانه عنکبوتی صفویت بافته شده، نیاز به زمان دارد تا بتواند از گیر و دار تارها و باورهای خرافاتی نجات یابد. چون او امروز بتهایی که واسطه خدا و بنده بودند را کنار نمیزند تا به خدای واحد برسد، بلکه امروز او از باورهای دروغین محبت رسول و آل رسول ساختگی بسوی رسول و آل رسول واقعی میآید، سفری از افسانه به حقیقت و از بدعتهای ریشهدار به سنت ناشناخته جلوی روی اوست...
در وسط این نقل و انتقال با گروهی برخورد میکنی که در ایران بدانها «قرآنی» میگویند. نیمی از چهرههایشان که قرآن بر آن تابیدن گرفته و چرکهای صفویت را از آن زدوده بسیار روشن و تابان است، ولی نیم چهره دیگرشان همچنان غبارآلود است!!
همیشه به برادران موحد و یکتاپرست ایرانی خود توصیه میکردم با این تازهنفسهایی که در مسیر راه توقف کردهاند، و در حال فرار از سرزمین افسانهای محبت دروغین اهل بیت هستند به نرمی برخورد کنید، و به جای آنکه به آنها بتازید دست شفقت و مهر و دلسوزی به رویشان کشید، و از آب زلال زمزم توحید که در کنار کعبه ابراهیمی است به آنها بنوشانید. هرگز با آنها تنش ایجاد نکنید که آنها در راهند، اگر امروز نرسند فردا به حقیقت خواهند رسید. چرا که اینان جرأت و توان شکستن زنجیر تقلید مذهب صفویت را از گردن خود داشتهاند، و این جرأت و مردانگی آنها را به سر منزل سعادت خواهد رسانید، و روزی درخواهند یافت که شهادت به خداوند را گواهی به صدق رسالت رسول اکرم جنیز همراهی میکند، و قرآن از زیر زمین نروئیده؛ بلکه آن را پیامبری آورده است، و کلمه شهادت و کلید دخول به اسلام از دو بخش تشکیل شده:
۱- «أشهد أن لا إله إلا الله» ـ گواهی و شهادت میدهم که هیچ معبودی نیست مگر خدای یکتا..
۲- «وأشهد أن محمدا رسول الله» ـ و گواهی و شهادت میدهم که محمد رسول و فرستاده الله است..
پس محمد جرسول و فرستاده خداست تا نه تنها کتاب خدا را به ما برساند ـ که این را جبریل هم میتوانست انجام دهد ـ بلکه آن کتاب را به ما بفهماند، و آن کتاب را در زندگی خود تطبیق دهد، و ما با دیدن او ـ کتاب با نمایش زنده ـ آیات کتابی که در صفحات نگاشته شده را به درستی درک کنیم. تا چشم ببیند آنچه را گوش میشنود..
به عبارتی واضحتر پیام الهی عبارت است از؛ پیک و نامه همراه!
نه رسول به تنهایی! و نه قرآن به تنهائی!..
گویا رسول هدایتی که در تعریف موحدان ایران زمین فرموده، گهرباری که به ایشان نسبت داده میشود را ورد زبان داریم؛ «اگر این دین در آسمانها میبود مردانی از سرزمین فارس بدان میرسیدند»! پرده غیب الهی بدو چهره دیگری از مردان فارس را نیز نشان داده بود، آنانی که در منتصف راه جای خوش میکنند و خود را «قرآنی» مینامند!
پیامآور توحید، حضرت خاتم ـ علیه الصلاة والسلام ـ آنها را چنین تصویر میکنند:
إنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «يُوشِكُ الرَّجُلُ مُتَّكِئًا عَلَى أَرِيكَتِهِ يُحَدَّثُ بِحَدِيثٍ مِنْ حَدِيثِي فَيَقُولُ: بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ مَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ حَلَالٍ اسْتَحْلَلْنَاهُ وَمَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ حَرَامٍ حَرَّمْنَاهُ أَلَّا وَإِنَّ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِثْلُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ» (حدیث صحیح، به روایت ابن ماجه).
«به زودی فردی پیدا میشود که مغرورانه بر مبلهای خود تکیه داده، حدیثی از احادیث من برایشان روایت میشود، او میگوید: بین ما و شما کتاب خداوند متعال قرار دارد؛ هر آنچه از حلال در قرآن بیابیم آن را حلال میدانیم، و آنچه را در قرآن حرام بیابیم، حرام میگیریم. ای مردم، آگاه باشید که هر آنچه را رسول خدا جحرام کرده است دقیقاً چون آن چیزی است که خداوند حرام کرده باشد»!
سنت و راه و رسم زندگی پیامبر اکرم جو فرامین شرعی آنحضرت در نزد مسلمانان همواره همراه و همپایه قرآن کریم بوده است.
اما رد فعلی که امروزه در کشور ما در بین دوستان قرآنی نام (!) بوجود آمده در حقیقت برمیگردد به تصور این عزیزان از سنت و حدیث. اینها از یک تجربه بسیار تلخ رنج میبرند. تجربه حدیث و روایت در مذهب تشیع!
در مذهب شیعه که اساسش بر پایه روایتها و احادیث ساختگی بنا شده، کمتر حدیث و روایتی است که با سند و مدرک درست بتوان حقیقت آن را ثابت کرد. بیشتر قریب به اتفاق احادیث و روایات تشیع ساختگی بوده، در سند آنها افرادی مکار و دروغگو که ائمه آنها را لعن و نفرین نیز کردهاند وجود دارد. بخصوص احادیث و روایات مذهب صفوی حاکم بر ایران که خلاصه و چکیده چرکهای جمیع مذاهب تشیعی است که در تاریخ شیعه سر بیرون آوردهاند و در زبالهدان تاریخ برای همیشه دفن شدهاند. احادیث و روایات ساختگی آن مذاهبی که شیعه اثناعشری آنها را تکفیر میکند امروزه بر سر زبانهای مذهبسازان معاصر تشیع قرار گرفته است!
این به اصطلاح قرآنیها با این تصور از روایات تاریخی به احادیث مسلمانان که در کتابهای معتبر حدیث تدوین شده مینگرند.
باری با آخوندی که در نیمه راه هدایت ایستاده، خود را قرآنی مینامید، روی این قضیه سخن به میان آمد. ایشان پس از یک سلسله بحث و بررسی به اهمیت حدیث پیبردند. ولی دو پا در یک کفش کردند که باید کتابهای حدیث دوباره مورد بحث و بررسی قرار گیرد. به ایشان گفتم که کتابهای حدیث نه دوباره بلکه صدها بار مورد مراجعه قرار گرفته و همچنان کار در جریان خواهد ماند تا بروز قیامت. ولی بدانکه شخصیتهایی چون امام بخاری و امام مسلم و دیگران شروط و ضوابط و قوانینی بسیار سختتر از هر آنچه به ذهن شما خطور میکند برای بررسی احادیث و قبول روایات از رسول خدا جگذاشته بودند، و بسیاری از احادیثی که امروزه در اختیار مسلمانان قرار دارد در زمان خود پیامبر اکرم جتوسط شاگردان آن پیک آسمان در محضر آنحضرت نوشته شده، و بسیاری دیگر توسط صحابه و یاران آنحضرت جمعآوری شده است. اما اینکه حدیث در اواخر ایام صحابه و توسط تابعیان جمعآوری شده به معنای گردآوری به شکل گسترده و تدوین در کتابهای مخصوص این فن است.
اگر در این زمینه بخواهیم بحث کنیم سخن به درازا میکشد، و تنها حکایت جمعآوری حدیث و اهتمام به جمعآوری احادیث درست و ثابت از پیامبر اکرم جنیاز به چندین مجلد کتاب دارد که در کتابخانه اسلامی در این باره دهها کتاب نوشته شده است.
از آن جمله میتوان به کتابهای زیر مراجعه کرد:
تاریخ حدیث و ضبط و ثبت احادیت اثر عبدالله احمدیان
(http://www.aqeedeh.com/book/۴۲۴/ )
سنت در گذرگاههای تاریخ اثر محمد سلیم آزاد
(http://www.aqeedeh.com/book/۲۱۰/)
سنت وجایگاه آن در شریعت اسلامی اثر مصطفی سباعی
(http://www.aqeedeh.com/book/۶۵۵/)
نگاهی به اعتبار و جایگاه سنت اثر عبدالغنی عبدالخالق
(http://www.aqeedeh.com/book/۶۵۲/)
جایگاه و منزلت سنت در اسلام اثر آلبانی
(http://www.aqeedeh.com/book/٧۵٩/)
منزلت سنت در اسلام اثر حسین تاجی گلهداری
(http://www.aqeedeh.com/book/۱۳۴/)
جایگاه سنت در قانونگذاری اثر سباعی
(http://www.aqeedeh.com/book/۶٧٧/)
تنها برای روشنشدن اهمیت و جایگاه سنت رسول اکرم جو احادیث ایشان و اهمیت آنها در فهم قرآن کریم و جایگاه آنها در بنیانگذاری و اساس دین به خود قرآن مراجعه میکنیم تا دریابیم نظر قرآن که دوستان نام آن را بر خود شرف میدانند در این زمینه چیست؟ و گمان نمیکنم عزیزان سخنی از قرآن را زیر پا بگذارند که خدای ناخواسته اگر چنین کنند، چه فرقی خواهد بود بین آنها و بین شیعه صفوی که از آن فرار کردهاند؟!