شبهاتی پیرامون احادیث مهدی
جناب رشید و غیر ایشان به صورت حدیث به حدیث، آنچه را که در مورد مهدی وارد شده، بررسی نکرده و از بررسی اسناد کل احادیث وارده در این زمینه هم عاجز و قادر به انجام آن نبودهاند که اگر این کار را میکرند به چیزهایی که حجت به وسیله آن تمام میشد دسترسی مییافتند حتی در امورات غیبی که بعضی گمان میکنند تنها به وسیله احادیث متواتر ثابت است، از جمله مواردی که شما را به آن راهنمایی میکند این است که رشید رضا/مدعی است که اسناد احادیث مهدی خالی از افراد شیعی نیست در حالی که این مسئله به طور مطلق درست نیست، احادیث چهار گانهای که در این بحث آوردهام فردی که معروف به شیعه باشد جزء راویان آن نیست و در صورت صحت ادعا باز هم به درستی اسناد آن ایراد وارد نمیشود چون اعتبار در صحت حدیث، صدق و ضبط است و مخالفت مذهبی چنانکه در علم مصطلح الحدیث بیان شده شرط صحت یا عدم صحت نیست به همین خاطر مسلم و بخاری در صحیح خود از افراد بسیاری شیعه و غیر شیعه از فقههای مخالف روایت کردهاند و خودشان به احادیثی از این نوع استناد میکنند.
همچنین رشید رضا علت دیگری که به آن استناد میکند تعارض است؛ ولی این مورد نادرست است چون شرط تعرض مساوی بودن در میزان ثبوتیت و صحیح بودن است و برقرار کردن تعارض بین قوی و ضعیف از جمله چیزهایی است که هیچ عاقل منصفی آن را جایز نمیداند و تعارض ادعا شده از این قبیل است. من تعدادی مثال برای آن در همان مقاله سابق که ذکر شده، بیان کردهام هرکس خواهان آن است میتواند به آن مراجعه نماید. بعضی دیگر از مردم این احادیث و احادیث مربوط به نزول عیسی را که میبینند، میگویند اینها باعث میشود که مردم دست روی دست بگذارند و خود هیچ اقدامی نکنند و این کار باعث ترک اسباب پیروزی از جانب امت میشود و به زعم و گمان خویش طریقه خلاص و علاج این مشکل را در انکار این حدیث یافتهاند ولی این کار خطا است شبیه همان راه علاجی است که معتزله در مورد آیات متشابه و احادیثی که در آن معنی است بکار میبردند آنها به زعم خویش برای تنزیه و رد تشبیه آیات را تأویل و احادیث صحیح را انکار میکردند اما اهل سنت و جماعت به ظاهر آیات و احادیث وارده ایمان داشتند و از آن فهم تشبیه نداشتند و چنان فهم نمیکردند که لایق به ذات الله تعالی نباشد همانگونه در احادیث مهدی چیزی که در آن کوچکترین اشارهای به اینکه مسلمانان قبل از خروج مهدی فاقد هرگونه نهضت و عزتی باشند را ننموده است و اگر در تعدادی از افراد جاهل مسلمان چنان فهمی قوت گرفته است راه چاره و معالجه چنان جهلی اینست که بیاموزد و بفهمد که فهمش خطا است نه اینکه ما به خاطر بد فهمی آنها احادیث صحیح را رد کنیم.
از جمله شبهات مطرح شده این است که بعضی از دروغگویان و دجالها از عقیده مهدویت استفاده کرده و خود را به عنوان مهدی جا زده و به واسطه آن صفوف مسلمین دچار تفرقه و اختلاف شده است. و برای آن مثالهایی ذکر کرده که آخر آنها غلام احمد نادیانی دجال هند است. در جواب میگوییم این شبهه از ضعیفترین آنهاست و به نظر من آن حکایت به باطل کردن نیاز ندارد، چون آنچه مسلم است این است که خیلی از امورات حق، مورد بهره برداری کسانی قرار گرفته که اهلیت آن را ندارند؛ برای مثال بعضی افراد مدعی علم هستند ولی در واقع جاهلند؛ آیا شایسته است عاقلی به خاطر این نوع استفاده منکر علم باشد؟ بلکه در گذشته کسانی مدعی الوهیت بودهاند آیا طریقه ابطال این ادعای کاذب انکار الوهیت حق است؟
مثال دیگر:بعضی از مسلمانان امروز از عقیده قضا و قدر مفهوم مجبور بودن انسان را میفهمند یعنی کسی که بر او شر مقدر شده برای ارتکاب آن مجبور است و اینکه او هیچ اختیاری ندارد و حتی تعداد کمی از اهل علم نیز دچار این نگرش خطا شدهاند و ما همراه جمهور علمائی که در صحت عقیده قضا و قدر شک نمیکنند، و آن را مستلزم اجبار به طور مطلق نمیدانند، هستیم. اما زمانیکه در صدد اصلاح این فهم خطا که به عقیده حق چسبیده بود،بر آمدیم، آیا راه آن انکار مطلق قضا و قدر است چنانکه معتزله در قدیم و کسانیکه دنباله رو ایشان در عصر حاضر هستند انجام میدهند؟ یا راه درست این است که چون شرعاً ثابت شده است به آن اعتراف کنیم ضمن اینکه فهم جبر از آن نشود. بدون شک راه درست که هیچ مسلمانی به تحقیق با آن مخالف نیست همین است، به همین صورت ما در صدد علاج عقیده مهدی بر میآییم، به همان صورت که در احادیث صحیح بیان شده به آن ایمان میآوریم و آنچه را که به سبب احادیث ضعیف به آن چسبیده ازآن دوری میکنیم و با این کار بین آنچه که شرع ثابت کرده و عقل سلیم به آن معترف است جمع کردهایم.
خلاصه سخن: عقیده خروج مهدی عقیدهای است که به صورت متواتر از رسول الله جثابت است و ایمان آوردن به آن واجب است چون از جمله امورات غیب میباشد و ایمان به امورات غیب از جمله صفات متقین است. چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿الٓمٓ ١ ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ ٢﴾[البقرة: ۱-۲]
(الم. این کتاب که هیچ شکی در آن نیست هدایتی برای متقین است، کسانیکه به غیب ایمان دارند.)دراین قضیه تنها کسی که جاهل است یا با علم و به عمد انکار میکند در صدد ابطال و رد احادیث مهدی برمیآید.
از خداوند متعال خواهانم ما را بر اساس ایمان به آن و به تمام آن چیزهایی که در کتاب و سنت صحیح ثابت است، بمیراند.
برای ارتباط با مترجم به سایت ایمان مراجعه کنید.