دلایل وجوب پوشیدن صورت و دستها
در این جا به طور خلاصه دلایلی که بر وجوب پوشیدن صورت دلالت میکند را بیان میداریم:
دلیل اول:
سخن خداوند که میفرمایند:
﴿وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَيَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَاۖ وَلۡيَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّۖ..﴾ [النور:۳۱].
«(و به زنان مؤمنه بگو: چشمان خود را (از نامحرمان) فرو گیرند (و چشم چرانی نکنند) و عورتهای خویشتن را (با پوشاندن و دوری از رابطه نامشروع) مصون دارند و زینت خویش را (همچون سر، سینه، بازو، ساق، گردن، خلخال، گردن بند، بازوبند) نمایان نسازند، مگر آن مقدار(لباسهای ظاهری) و آن چیزها (از زینت آلات، همچون لباس و انگشتری و سرمه و خضاب) که (طبیعةً) پیدا میگردد، و چارقد و روسریهای خود را بر یقهها و گریبانهایشان آویزان کنند).»
پس خداوند میفرماید: ﴿وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾«زینتهای خود را آشکار مسازید» .[خداوند در یک آیه دو جا میفرماید: ﴿وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾]این در فطرت آدمی نهاده شده است که بزرگترین زینت زن را در صورتش میبیند. [زشتی و زیبایی انسان با چهره مشخص میشود] و حتی زمانیکه شخص قصد ازدواج با دختری را دارد اولین چیزی که مد نظرش قرار میگیرد صورت آن دختر است. همچنین شاعران قدیم و جدید در غزلها و شعرهای عاشقانهی خود بیشتر به وصف چهره میپردازند و بزرگترین مقیاس زیبایی و فتنه نزد آنان همین صورت است.
الله تبارک و تعالی زنان از اینکه در حال راه رفتن پایشان را بر زمین بکوبند و مردان بیگانه صدای زیور آلات آنها رابشنوند منع کرده و آشکار کردن صدای آن را از زینتهای حرام میداند، چنانچه میفرماید:
﴿وَلَا يَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِيُعۡلَمَ مَا يُخۡفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ﴾ [النور: ۳۱].
«و پاهای خود را (به هنگام راه رفتن به زمین) نکوبند تا زینتی را که پنهانش میدارند (جلب توجّه کند و صدای خلخال پاهایشان به گوش مردم برسد و) دانسته شود».
کشف و برهنه کردن صورت و دو دست نزد مردان نامحرم، زینت و زیبایی آن به مراتب بزرگتر و بیشتر از شنیدن صدای خلخال میباشد، پس وجوب پوشیدن صورت و دودست به مراتب اولاتر و لازمتر است. [آیا عاقلانه است بپذیریم که به زن اجازه داده است صورتش را که مرکز زیبایی اوست برهنه کند؟ همچنین علما همگی بر این اتفاق نظر دارند که پاها و موهای زن مقابل مردان بیگانه باید پوشیده باشد. به دیده انصاف اگر بنگریم، فتنهی پاها و موها کجا و فتنهی ظاهر بودن چهره کجا؟!!! چرا که نخستین پلهی وقوع در فساد، نگاه و علت اصلی آن نگاه، بیحجابی است.]
دلیل دوم:
حدیث ابن مسعودسکه روایت میکند که پیامبر جفرمودند: «المرأة عورة فإذا خرجت استشرفها الشيطان» [۱]. «زن عورت است پس هنگامی که از منزل خارج شود شیطان تلاش میکند بر او مسلط شود.»
و اصل الاستشراف: گذاشتن دست بالای آبرو و بلند کردن سر برای دیدن.
شرح حدیث: زمانی که زن از منزل خارج میشود شیطان به زن طمع میورزد تا او را اغوا کرده و بفریبد یا اینکه توسط او دیگران را فریب میدهد.
و این حدیث نصی است که با آن اثبات میشود که زن تمام بدنش عورت است و استثنایی از طرف پیامبر نشده است. چنانکه میفرماید: «المراة کلها عورة» [۲](زن تمام بدنش عورت است)
دلیل سوم:
حدیث مادرمان عایشهبدر داستان افک هنگامی که از غزوه بنیمصطلق بر میگشتند، قافله در جایی اتراق کرد. عایشهببرای قضای حاجت بیرون رفتند اما در حین بازگشت متوجه شدند که گردنبندشان را گم کردهاند. به جای خود برگشته و به جستجوی گردنبند پرداختند. وقتی آمدند کاروان را نیافتند، پس در همان مکان نشستند. آنها به گمان اینکه ام المومنین در کجاوه هستند، آن را بر شتر قرار داده و متوجه نشدند که ایشان حضور ندارد. زیرا که در آن زمان عائشه بکم سن و سال و لاغر بودند. امالمؤمنین به دلیل زیرکی و داناییشان در آن مکان نشستند، چرا که یقین داشتند زمانی که آنها متوجه گم شدن ایشان شوند، به دنبال ایشان خواهند آمد. عایشه میگوید: در همین حال که جای خود نشسته بودم خواب بر چشمانم غلبه یافت و خواب رفتم. صفوان بن المعطل السلمی که از قبیلهی سلمی بودند همیشه بعد لشکر حرکت میکردند. زمانی که به طرف من آمدند سیاهی انسانی خوابیده را دیدند. پس هنگامی که مرا دیدند مرا شناختند. چرا که قبل از اینکه حجاب فرض شود مرا دیده بودند. با استرجاع (إنا لله وإنا إلیه راجعون)ایشان بیدار شدم. زمانیکه مرا شناختند من هم صورتم را از او با چادرم پوشاندم. [۳]{(فخمرت)و در روایت دیگری آمده (فسترت)و (جهی بجلبابی...)}
پس صفوان بن معطل سیاهی انسانی را دید و بسویش رفت. این سیاهی عایشه بدر حال خواب بودند و صورتشان پیدا بود. در این حالت، صفوان ایشان را شناخته و عایشه با صدای استرجاع ایشان بیدار میشوند. یعنی با گفتن: (إنا لله وإنا إلیه راجعون).
[در این جریان افک از دو جمله، در کلام ام المؤمنین به وجوب پوشیدن چهره پی میبریم:]
[اول] اینکه ام المومنین عایشهبآنجا که میفرمایند: «فعرفني حین رآني»یعنی: هنگامی که به من نگاه کردند مرا شناختند، علت شناخت خود توسط صفوان را توضیح میدهد و سکوت نمیکنند. گویی که اشکال و شبههای در ذهن شنونده ایجاد شده که: چگونه صفوان ایشان را میشناسد درحالی که پوشیدن صورت واجب بوده؟ پس میفرماید: «وکان رآني قبل الحجاب»یعنی ایشان قبل از فرض شدن حجاب مرا دیده بودند.
در این سخن «و کان رآني قبل الحجاب»فایدهی دیگری وجود دارد و آن دلیلیست بر اینکه در آیهی حجاب به پوشیدن صورت امر شده است.
و دیگر اینکه ایشان میفرمایند: [زمانیکه متوجه صفوان شدم] «فخمرت وجهي بجلبابي»و این خود، سخنِ صریحیست [بر وجوب پوشیده بودن صورت].
دلیل چهارم:
مادرمان عایشهبمیفرماید: در سفر حج همراه رسول الله جمُحرِم بودیم، سوارههایی از کنار ما عبور میکردند. زمانیکه جلو ما میرسیدند، یکی از ما چادر خود را به صورتش میانداخت و هنگامی که دور میشدند ما صورتهای خود را ظاهر میکردیم [۴].
دلیل پنجم:
از اسماء بنت ابوبکربروایت است که فرمودند: ما چهرههای خود را از مردان نامحرم میپوشانیدیم درحالی که قبل از این موهای خود را در احرام شانه میکردیم. [۵]
بعضی از مردم میگویند که نصوص وارده در پوشش صورت خاص همسران پیامبر جمیباشد. این شبههی ضعیفی است که بین بسیاری از عوام پخش شده و جواب آن چنین است که:
اولا: در نصوص شرعی، اصل عموم بودن است تا زمانیکه یک نص بیاید و آن را خاص کند و در اینجا دلیلی بر این وجود ندارد که نص خاص شده باشد.
ثانیا: عمل زنان صحابه خود بیانگر وجوب پوشیدن صورت است. مانند حدیث اسماءبکه فرمودهاند: «کنا نغطي وجوهنا من الرجال»«ما صورتهای خود را از مردان میپوشاندیم».
[بنابراین آنانکه نصوص وارد شده در قرآن را مختص ازواج مطهرات میدانند به این عمل اسماءبچه پاسخ میدهند زیرا] اسماءبازواج مطهرات نبوده است و گفتهی ایشان: (کنا نغطي)شامل تمام زنان صحابه میشود.
چنانکه خداوند در سورهی احزاب، ازواج و دختران پیامبر و زنان مؤمن را شامل یک حکم قرار داده و به صراحت میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يُعۡرَفۡنَ فَلَا يُؤۡذَيۡنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا ٥٩﴾ [الأحزاب: ۵۹].
«ای پیغمبر! به همسران و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو که رداهای خود را جمع وجور بر خویش فرو افکنند. تا این که (از زنان بی بندوبار و آلوده) باز شناخته شوند و در نتیجه مورد اذیت و آزار (اوباش) قرار نگیرند. خداوند (پیوسته) آمرزنده و مهربان بوده و هست (و اگر تا کنون در رعایت کامل حجاب سست بودهاید و کوتاهی کردهاید، توبه کنید و از این کار دوری کنید، تا خدا با مهر خود شما را ببخشد).»
[۱] ترمذی با سند صحیح روایت کرده و در کتاب الارواء ۱ /۳۰۳ نگاه کنید. [۲] سلسله صحیحه، آلبانی. [۳] متفق علیه. [۴] مسند امام احمد و سنن ابوداود و سندش حسن است. [۵] سند روایت صحیح است و حاکم آن را صحیح قرار داده است. و ذهبی با آن موافقت کرده است و به کتاب ارواء ۴/۲۱۳ مراجعه شود.