سیرت شیخ علامه محمد صالح عثیمین رحمه الله

گلزاری از فضائل و صفات شخصی ایشان:

گلزاری از فضائل و صفات شخصی ایشان:

استاد/پیشوای شایسته و نمونه زنده‌ای است که علمش تنها از دروس و سئوال و جوابهائی نمی‌باشد که به سمع و نظر دانشجویان رسیده است بلکه نمونه‌ای بود از علم، تواضع، حلم، زهد و نجابت اخلاقی که حقیقتاً قابل پیروی می‌باشد.

حلم و صبر و شکیبایی و جدیت در طلب علم و تعلیم آن و تنظیم وقت ایشان و حفاظت بر لحظه لحظه عمرش او را از دیگران متمایز می‌کرد. از تکلف و تشریفات بدور بود و در تواضع و اخلاق کریمه و خصلت‌های نیکو سر آمد همه بود و با گشاده رویی اجتماعی با مردم برخورد می‌کرد و بر آنان تأثیر می‌گذاشت و شادی و سرور را به قلوب آنان هدیه می‌کرد و درحالیکه دروس و سخنرانی‌های علمی می‌کرد روی سعادت را می‌دید و زندگیش را تعالی می‌بخشید.

با جوانان نرم بود و به آنان گوش میداد و با آن‌ها مناقشه می‌کرد و با نصیحت و توجیه از روی نرمی و مدارا و قناعت با آنان برخورد می‌کرد. بر مطابقت باسنت پیامبر جدر تمام امورش حرص و ولع می‌ورزید.

و از روی پرهیزگاریش، ثبات زیادی داشت در آنچه فتوا می‌داد و در فتوی عجله نمی‌کرد قبل از اینکه دلیلی برای آن بیاورد، پس هر زمانی که در امری از امور فتوی اشکالی وجود داشت می‌گفت:

منتظر باشید تا در این مسأله تأمل کنم. و غیر از آن در نوشتن عبارات دقیق مسائل فقهی حرص و پرهیز داشت که صفا و صمیمیت خاصی به آن‌ها می‌داد.

هیچ چیزی اراده‌ی آهنین ایشان را در راه نشر علم سست نمی‌کرد حتی در زمان بیماری سخت ایشان یعنی ۶ ماه قبل از وفاتش تعدادی از سخنرانی‌های علمی و دینی را در مراکز اسلامی تنظیم کرده و بر تمامی مسلمانان آمریکا و دیگران موعظه و ارشاد کرده، همچنانکه امتش را در نماز جمعه راهنمایی و نصیحت می‌کرد. مهم‌ترین قضایای امت اسلامی را در مشرق و مغرب زمین به دوش می‌کشید، به تحقیق مسیر تعلیمی و دعوتی ایشان پس از برگشت از بیماری سخت و طاقت فرسایش وصول پیدا کرد.

پس شدت بیماری، ایشان را از توجیه و تدریس در حرم مکی حتی چند روز قبل از وفاتش، ممانعت نکرد.

مریض شد و سرنوشت و قضای الهی به نفس صابر، راضی، حساب شده ایشان رو کرد و همانا او برای مردم، الگوی زنده شایسته‌ای تقدیم کردند که انسان مومن هنگام تعامل با بیماری شدید باید به ایشان اقتدا کند، و همواره ما از خداوند متعال خواهانیم که این چیزی جهت ترفیع منزلت و مقام ایشان نزد خداوند متعال باشد.

استاد/همیشه به شکایت مردم گوش می‌سپرد و به اندازه‌ی توانایی اش احتیاجات ایشان را برآورده می‌کرد و به خاطر اینکار خیر وقت مشخصی در هر روز برای رسیدگی این امور اختصاص داده بود و جمعیت‌های خیریه و جمعیت‌های حفظ قرآن را جهت پشتیبانی و امدادش جمع می‌کرد با وجود این‌ها خداوند متعال بر او منت گذاشته و ایشان را بر تمامی درهای نیکی و خیر موفق گردانیده تا مردم از او نفع ببرند پس استاد ما در حقیقت یک موسسه‌ی امور خیریه‌ی اجتماعی بوده و آن هم از فضل خداست که به کسی که دوست داشته باشد می‌دهد.