فقط یک پیام

در ورای موضوع:

در ورای موضوع:

پس از خلق آدم ÷، یک پیام اصلی در طول تاریخ بشری بر دوش انسان‌ نهاده شد و در راستای یادآوری انسان نسبت به این پیام و بازگشت آنها به راه راست، خداوند یکتا انبیا و رسولان را فرستاد؛ پیامبرانی همچون آدم و نوح و إبراهيم و موسى و عيسى و محمد را برای تبلیغ این پیام فرستاد. اما این پیام آن بود که:

معبود بر حق تنها یکی است، پس او را عبادت کنید.

معبود بر حق یکی است و او خالق و معبود حقیقی است.

تمام پیامبران از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد () برای تبلیغ این پیام فرستاده شدند که الله یکتاست، تنها او را عبادت کنید.

خداوند متعال پیامبران اولوالعزم و نیز پیامبرانی که آنها را می‌شناسم و پیامبرانی که نمی‌شناسیم، برای ادای اموری مهم به سوی انسان‌ها فرستاد از جمله:

۱- دریافت وحی الهی و ابلاغ آن به اقوام و پیروان‌شان؛

۲- آموختن توحید و اخلاص در عبادت برای الله متعال به انسان‌ها؛

۳- ارئه الگویی نیکو در قول و عمل؛ تا اینکه مردم در مسیرشان به سوی خداوند به آنها اقتدا کنند؛

۴- راهنمایی پیران‌شان به سوی تقوای الهی و اطاعت از او و پیروی از احکامش؛

۵- آموزش احکام دین و مکارم اخلاقی به پیروان‌شان؛

۶- هدایت سرکشان و مشرکان بت پرست و...

۷- ابلاغ پیام معاد به انسان‌ها و اینکه پس از مرگ دوباره برانگیخته می‌شوند و در برابر اعمال و کردارشان در روز قیامت محاسبه می‌شوند؛ پس کسی که به خداوند یکتا ایمان آورده و عمل صالح انجام داده، پاداش وی بهشت است و و کسی که به خداوند شرک ورزیده و راه نافرمانی و سرکشی در پیش گرفته، جایگاه او آتش و دوزخ است.

این انبیا و رسولان را خداوند یکتا خلق کرده و به سوی مردم فرستاده است. تمام هستی با همه ممخلوقات آن در مورد وجود خداوند خالق سخن می‌گویند و به وحدانیت و یگانگی او گواهی می‌دهند؛ بنابراین الله خالق هستی و موجوداتی چون انسان و چهارپایان و حشرات و جانوران و... است. و بلکه او خالق مرگ و زندگی نابود شدنی و زندگی ابدی است.

کتاب‌های مقدس نزد یهود و نصاری و مسلمانان همگی به وجود الله و توحید او گواهی می‌دهند.

هرکس که در جستجوی حقیقت باشد چون با اخلاص و تامل به مفهوم اله در کتاب مقدس و قرآن کریم بپردازد می‌تواند صفاتی را که مخصوص خداوند است و هیچکس در آنها با او شریک نیست، مشاهده نموده و مشخص کند. اما برخی از این صفات:

۱- اله و معبود بر حق خالق است و مخلوق نیست؛

۲- اله و معبود بر حق یکتاست و شریکی ندارد و متعدد نیست و نه پدر بوده و نه فرزند؛

۳- الله از تصورات مخلوقات پاک و منزه است و دیدگان در این دنیا او را نمی‌بینند؛

۴- الله ازلی است و هرگز نمی‌میرد و نابود نمی‌شود و در هیچیک از مخلوقاتش تجسیم نمی‌یابد؛

۵- الله صمد و بی‌نیاز و قائم به ذات خویش است؛ از مخلوقاتش بی‌نیاز است و به آنها نیازی ندارد؛ نه پدری دارد و نه مادری و نه همسر و فرزندی؛ و نیازی به خوراکی یا نوشیدنی یا کمک کسی ندارد. اما مخلوقاتی که الله آنها را خلق کرده است به او نیاز دارند.

۶- الله متعال در صفات جلال و کمال و جمال یکتاست و شریکی ندارد و بلکه هیچیک از مخلوقاتش با او در این صفات مشابهت هم ندارند چراکه چیزی شبیه و مثل و مانند او نیست.

ما می‌توانیم هریک از این معیار و مقیاس‌ها و صفات را (و البته دیگر صفاتی که خداوند متعال در آنها یکتاست) در راستای بطلان و تکذیب و رد هر خداگونه‌ای دروغین به کار بریم.

اکنون بگذارید به بحث خودمان پیرامون آن یک پیام بازگردیم و به برخی از نصوص وارده در کتاب مقدس و قرآن کریم در مورد وحدانیت خداوند متعال اشاره کنیم اما قبل از اینکه وارد این مطلب شویم دوست دارم در مساله‌ای تامل کنیم:

گاهی برخی از نصاری با تعجب می‌پرسند: واضح و روشن است که الله یکی است و ما نیز به خداوند یکتا ایمان داریم پس مشکل کجاست؟

اما حقیقت این است که در خلال مطالعات و پژوهش‌های فشرده‌ای که در مورد نصرانیت داشتم و نیز گفتگوهای زیادی که با نصاری داشتم، دریافتم که الله نزد آنها (چنانکه برخی از آنها چنین تصوری دارند) متضمن مفهوم ذیل است:

۱- الله پدر

۲- الله پسر

۳- الله روح القدس

منطق درست و عقل سالم هر پژوهشگری را وامی‌دارد که در این موضوع سوالاتی را از نصاری بپرسد:

• معنای اینکه می‌گویید الله یکتاست چیست درحالی‌که به سه اله و معبود اشاره می‌کنید؟

• آیا الله یکتا در سه اله حلول کرده یا اینکه سه اله در یک اله حلول کرده‌اند؟

علاوه بر این و مطابق اعتقاد برخی از نصاری، هریک از این سه اله وظایف و اختیارات و کینونات متفاوتی را دارا هستند و صورت‌های مختلفی دارند:

۱- الله پدر خالق است.

۲- الله پسر (المخلص) نجات دهنده است.

۳- الله روح القدس مشاور است. (المعزز)

این گمان که مسیح ÷ پسر خداست یا اینکه او خداست یا جزئی از خداست، به کلی با نصوص تورات و انجیل در تناقض است چراکه هریک از این کتاب‌های آسمانی تصریح کرده‌اند که خداوند در دنیا دیده نمی‌شود:

«إنكم لم تسمعوا صوته قط ولم تروا وجهه»: «شما هرگز صدای او را نمی‌شنوید و صورتش را نمی‌بینید.» (انجيل يوحنا ۳۷:۵)

«لم يره أحد قط ولا يستطيع أحد رؤيته»: «هرگز کسی او را ندیده است و هیچکس نمی‌تواند او را ببیند»ز (نامه اول به تيموثاوس ۱۶:۶)

«لا أحد يراني ويبقى حيا».: «هیچکس مرا نمی‌بیند درحالی‌که زنده بماند.» (الخروج ۲۰:۳۳).

بنابراین نصوص و نصوص دیگری که مجال ذکر آنها نیست، با کمال صدق و رعایت امانت می‌پرسیم چگونه می‌توانیم بین کسانی که می‌گویند عیسی همان الله است و بین نصوص کتاب مقدسی که تاکید دارند هیچکس الله را ندیده و صدای او را نشنیده، تطبیق دهیم و این دو مطلب را با هم جمع کنیم؟

• آیا یهود در آن وقت و خانواده عیسی و پیروانش عیسی مسیح (الله پسر چنانکه برخی بر این اعتقادند) او را ندیدند و صدایش را نشنیدند؟

• چگونه تورات و انجیل بیان می‌کنند هیچکس الله را ندیده و صدای او را نشنیده است اما کسانی را می‌یابیم که معتقدند عیسی که او را دیدند و صدایش را شنیدند همان الله یا پسر الله است؟ آیا در این میان سرّ پنهانی در مورد حقیقت الله است؟

اما تاکید تورات بر خلاف این است آنجا که از خداوند نقل می‌کند: «إنني أنا الرب وليس هناك من إله آخر. وإنني لم أتكلم بالسر ولم أجعل هدفي مستترا .. إنني أنا الله وإني أنطق بالحق، وإنني أعلن ما هو صدق.»: «من پروردگار هستم و اله و معبود دیگری نیست. من مخفیانه سخن نگفته‌ام و هدفم را پنهان و پوشیده قرار نداده‌ام... من الله هستم و من سخن حق می‌گویم و آنچه راست است بیان می‌کنم» (إشعياء ۱۹:۴۵)

اکنون به حقیقت الله در کتاب مقدس و قرآن کریم می‌پردازیم؛ امیدوارم دیدگاه و نظرات شما را پس از تدبر در آیات و نصوص و خواندن این کتابچه کوچک با نگاه نقد و درک درست و منصفانه، دریافت کنم.

طبق ترتیب و رعایت موضوعات اکنون دلایل را بدون هرگونه حاشیه و تعلیقی ذکر می‌کنیم به این امید که با تامل و دقت و درک درست و به دور از هرگونه تصور یا پیش فرضی در آنها تدبر شود.

بنابراین حقیقت چیست؟

لطفا نص گذشته را بارها بخوان و اندکی در آن تامل کن.