شيعه و حسينيهها
إن الحمد لله نحمده ونستعينه ونستغفره ونعوذ بالله من شرور أنفسنا ومن سيئّات أعمالنا من يهده الله فلا مضل له ومن يضلل فلا هادي له وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له و أشهد أن محمداً عبده ورسوله ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٢﴾﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا ١﴾﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا ٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا ٧١﴾.
أما بعد فان أصدق الحديث كتاب الله وأحسن الهدي هدي محمد وشر الأمور محدثاتها وكل محدثة بدعة وكل بدعة ضلالة وكل ضلالة في النار.
براستی که علمای شیعه، نشر و پخش شیعهگرایی را بر خود واجب کرده و در راه ترویج و توسعه این مذهب از هیچ کوششی دریغ نکرده و از ظلم و ستم بر سایرین و سرکوب مخالفین هرگز کوتاه نیامدهاند، هر وسیلهایی را به کار برده و هر راهی را رفتهاند، کتابهای بسیار زیادی را به چاپ رسانیده و به صورت رایگان توزیع کرده و علمایشان را به دورترین نقاط جهان فرستادهاند، نیاز نیازمندان را برطرف ساخته و از نویسندگان ضعیف الأیمانی که آخرت خود را به دنیا فروختهاند بهترین بهره را جهت نوشتن خواستههای خود بردهاند، تمام این تلاش و زحمات برای عوامفریبی و گول زدن افراد ساده لوح و ناآگاه است.
موضوع این رساله ما بهره برداری آنان از جریان شهادت امام حسینساست که با چرب زبانی و نیرنگ و کتمان حقیقت و نقل داستانها و روایات دروغین، احساسات و عواطف مردم ساده را بر انگیخته تا بدین شیوه بتوانند به هدف اساسی خود که وارونه جلوه دادن دین و طعنه زدن بر یاران پیامبر و فرستادن لعن و نفرین بر بهترین امت است دست یابند.
جالب اینجا است که اهل بیت پیامبر شیعه را مذمت کرده و از آنها به بدی یاد کردهاند. جای هیچ شک و تردیدی نیست که تمام جریمهها و سمتها به شیعه برگشته و بر آنها ثابت میگردد.
آنها امام حسین را به کوفه دعوت کرده و پس از آمدنش از وی حمایت نکرده و در نتیجه جنایت وحادثه کربلا رخ داد. امام حسین رو در روی آنان میگوید: وای بر شما، هلاکت و نابودی و گرفتاری و بینوایی و عذاب سخت بر شما باد، ما را با عشق و شور و اشتیاق دعوت کردید و ما نیز در کمال سرعت و با اضطراب درونی،دعوت شما را اجابت کردیم، اما شما شمشیری را که دردستان ما بود، علیه خود ما تیز کرده و آتشی را که ما بر دشمن مشترکمان روشن کرده بودیم، علیه ما بر افروختید، علیه دوستان خود دشمنی واحد و برای دشمنانتان یاور و همدم شدید، گناهی از ما به نسبت شما سر نزده بود، پس وای به حال شما که ما را نپسندیدید (شما باعث این جنگ شدید) شمشیر در غلاف بود و دلها آرام و ساکت و پرچم جنگ بر افروخته نبود، شما با سرعت زیاد مانند حیوان تیز پا به سوی پیمان بستن با ما شتافته و برای آن بستر سازی کردید، اما پس از آن با حماقت و گمراهی،آن پیمان را شکستید، بله به خدا سوگند آن اخلاق پسندیده ایی که ریشه شما بر آن سبز شده بود، در میان شما سرافکنده و نابود شده پس کثیفترین میوه درختید و لقمه خوبی هستید برای غاصب،آگاه باشید که لعنت و نفرین خدا بر ستمگران پیمان شکنی که پس از بستن عهد و بیعت آن را میشکنند [۱].
فاطمه صغری که شیعه بر وی اشک تمساح میریزند، میگوید: ای اهل کوفه اهل فریب و نیرنگ و غرور و پیمان شکنی، خداوند ما اهل بیت پیامبر را وسیله امتحان شما و شما را وسیله امتحان ما قرار داد، ما از امتحان سربلند بیرون آمدیم [۲].
امام علی ابن حسین مشهور به امام سجاد که شیعه وی را چهارمین امام معصوم میدانند نیز میگوید: ای فریبکاران نیرنگ باز، دست شما رو شده و هوای نفستان آشکار گشته آیا میخواهید همچنان که به نزد پدرانم رفته و با آنها بیعت کردید، به نزد من بیائید و با من بیعت کنید؟ [۳].
امام حسن حضرت معاویه را بر شیعیان مکار و فریبکار برتری داده و میگوید: به خدا سوگند که معاویه در نظر من بهتر از این کسانی است که خود را شیعیان من دانسته و در عین حال قصد قتل مرا دارند، ثروتم را انتخاب کرده و داراییام را گرفتهاند به خدا سوگند اگر معاویه از من پیمان و بیعتی بگیرد که به سبب آن، خونم حفظ گشته و زن و بچهام در امان باشند، بهتر از آن است که شیعیان مرا بکشند و زن و بچهام را نابود کنند و اگر به جنگ با معاویه در افتم، همین شیعیان گردنم را گرفته و مرا به معاویه تسلیم میکنند [۴].
امام علی نیز میفرماید: به خدا سوگند که دوست دارم معاویه افرادش را با افرادم معاوضه کند همانند معاوضه درهم با دینار،ده نفر از شما را گرفته و درمقابل، یک نفر از افرادش را به من بدهد (و در عین حال هر بار) دو سه نفر از شما را به عنوان بخشش و انعام به وی بدهم.
ای کسانی که گوش دارید و نمیشنوید،زبان دارید و لال شدهاید، چشم دارید و در عین حال کورید نه به هنگام دیدار صادقید و نه در حال گرفتاری و مصیبت مورد اطمینان، دستان شما بریده باد ماند گله شتری هستید که چوپانش آن را ترک کرده از هر طرف که جمع گردند از طرف دیگر پراکنده میشوند [۵].
این رأی و نظر اهل بیت در مورد شیعه است دیدید که آنها شیعه را فریبکار،خائن و پیمان شکن دانستهاند، ما این جملات را از دو منبع معتبر شیعه یعنی الاحتجاج طبرسی و نهج البلاغه نقل کرده ایم علاوه بر این مهمترین استاد علم جرح و تعدیل نزد شیعه، ابو عمروکشی به سند خود موارد دیگری از کلام اهل بیت را روایت کرده که ما نیز آنها را نقل میکنیم:
امام جعفرصادق میفرماید: هر آیه ایی را که خداوند درباره منافقین نازل کرده باشد، این آیه درمود کسانی که خود را شیعه میدانند صدق میکند [۶].
و همچنین فرموده: اگر امام زمان ظهور کند،از کشتار شیعیان دروغگو شروع میکند [۷].
این نیز از فرمایشات ایشان است که میفرماید: براستی کسانی که خود را شیعه میدانند از یهود و نصاری و آتش پرستان بدترند [۸].
امام باقر میفرماید: اگر همه مردم شیعه ما شوند، آنان در حقانیت ما شک داشته و باقیمانده احمقاند [۹].
امام رضا میفرماید: فتنه وشر کسانی که خود را شیعه ما میدانند از شر و فتنه دجال بر ما خطرناکتر است [۱۰].
آقای کلینی کسی که شیعه وی را ثقة الإسلام نامیدهاند، به سند خویش از موسی پسر بکر واسطی نقل کرده که ابی الحسن فرمود: اگر در میان شیعیان خود تحقیق و بررسی کنم، میبینم که همگی سازنده دروغ و موضوعاتاند و اگر آنها را امتحان کنم همگی مرتد از آب در میآیند و اگر بهترینها را جدا کنم از هزار نفر یک نفر نمیماند [۱۱].
با این وجود نمیدانم چه چیزی برای شیعه باقی مانده، چرا جنایت نیاکانشان خود را به نادانی زدهاند؟ گویا هیچ فریب و نیرنگ و مکری از آنان روی نداده و چرا این جملات ارزشمند اهل بیت در مذمت و بدگویی از خود را فراموش کردهاند؟
[۱] الإحتجاج طبرسی ج ص۲۴. [۲] الإحتجاج طبرسی ج۲ ص۳۲. [۳] الإحتجاج طبرسی ج۲ ص۲۷. [۴] الإحتجاج طبرسی ج۲ ص۱۰. [۵] نهج البلاغة ج۱ ص۱۸۸-۱۹۰. [۶] رجال الکشی ص۲۵۴. [۷] رجال الکشی ص۲۵۳. [۸] رجال الکشی ص۲۵۲. [۹] رجال الکشی ص۱۷۹. [۱۰] وسائل الشيعة ج۱۱ ص۴۴۱. [۱۱] اصول کافی ج۸ ص۲۲۸.