بدعت گريه و خود زني
عبدالحسین شرف الدین موسوی کتابی موسوم به «الـمجالس الفاخرة في ماتم العترة الطاهرة» تألیف کرده و طبق عادت همیشگی خود، به دفاع از بدعت و خرافات عبادتی شیعه پرداخته و همچنان که از نام کتابش پیدا است با آب و تاب بسیار، مسئله بر پا داشتن مجلس عزا را ذکر کرده و تلاش کرده گریه کردن پیامبر، بر مرگ پسرش ابراهیم را وسیله ایی جهت مهر تأیید گذاشتن به مجلس عزا و ماتم شیعه قرار دهد [۱۲].
بله چشمان پیامبرصپر اشک بود اما آیا آنچه را که شیعه در عزاداریهای خود انجام میدهند، انجام داد؟ آیا برای شهادت عمویش حمزهسسالروزی گذاشت تا هر ساله مردم را جمع کرده و مانند آخوندهای شیعه خود را به گریه بزند تا آنها نیز گریه کنند؟ و آیا مجالسی که موسوی از آنها نام برده مجلس قلیان و سیگار و چای و قهوه بود؟
در بخشی دیگر از کتابش میگوید: اخلاق و روش ائمه بر گریه و زاری و خود زنی مداومت داشته وبه دوستان خود توصیه میکردند که مراسم عزا و غم و اندوه برای امام حسین همیشه بر پا شود و نسل پس از نسل ، این ماتم و حزن را تازه کنند [۱۳].
و همچنین در دفاع از خود در مقابل کسانی که شیعه را بخاطر گریه و زاری و عزا،سرزنش میکنند،می گوید: اگر ملامت کننده احمق میدانست که ماتم ما برای اهل بیت چه نصرت و یاری بزرگی برای آنان و چه جنگ ویرانگری علیه دشمنانشان است، در مقابل غم و اندوه ما سر تعظیم فرود میآوردند [۱۴].
و بزرگترین فلسفه و حکمت و راز مجالس ماتم و عزای ما همین است و به همین خاطر است که نسل پس از نسل آن را ادامه میدهیم [۱۵].
ما نیز در جواب میگوئیم: شریعت مقدس اسلام این گریه و زاریهای شما را منع کرده و از آن نهی میکند و این نهی و منع در روایات ما و شما مشهود است و من در اینجا روایاتی از کتب شیعه را نقل میکنم:
۱- محمد بن علی بن حسین، عالمی که نزد شیعه به شیخ صدوق مشهور است میگوید: یکی از احادیث پیامبر که تا حال ذکر نگشته این است که: «ألنياحة من عمل الجاهلية» «نوحه خوانی و گریه و زاری از کارهای دوران جاهلیت است» [۱۶].
۲- امام صادق از پدرانش نقل میکند که: «نهي رسول اللهجعن الرّنة عند الـمصيبة ونهي عن النياحة و الاستماع اليها» [۱۷]. «پیامبر اکرمصاز گریه کردن با آواز بلند و نوحه خوانی و گوش دادن به آن نهی فرمود».
۳- پیامبر اکرمصمیفرماید: «صوتان ملعونان يبغضهما الله: اعوال عند مصيبة وصوت عند نعمة يعني النوح و الغناء» [۱۸]. «دو صدا ملعوناند و خدا از آنها متنفر و بیزار است: صدای گریه و زاری و شیون و نوحه به هنگام مصیبت و صدایی به هنگام شادی یعنی نوحه خوانی در ماتم و عزا و آواز به هنگام شادی».
۴- ابیعبدالله میفرماید: داد و فریاد و نوحه خوانی برای میت جایز نیست و لازم ندارد اما مردم نمیدانند [۱۹].
۵- در نامه امام علی به رفاعه پسر شداد آمده که: مواظب باش در شهری که مردم از تو حرف شنوی دارند (در آن حکومت میکنی) هرگز اجازه ندهی که نوحه خوانی بر مرده انجام شود [۲۰].
۶- امام صادق میفرماید: کسی که به هنگام مصیبت با دستش بر رانهایش بزند اجرش باطل گشته است [۲۱].
۷- ابی عبدالله میفرماید: داد و فریاد و گریه و نوحه بر مرده لازم نیست و نباید صاحب عزا لباس پاره کند (سینه چاک کند) [۲۲].
۸- همچنین وقتی جعفر ابن ابی طالب به شهادت رسید، ایشان به فاطمه فرمودند: به کلمات ذلیلی و مرگ و واویلا و غم و اندوه صدایت را بلند نکن [۲۳].
۹- ابو سعید خدری میفرماید: «إن رسول الله لعن النائحة والـمستمعة». «پیامبر اکرمصبر نوحه خوان و همچنین کسی که به نوحه خوانی گوش فرا دهد، لعن و نفرین فرستاده است» [۲۴].
۱۰- ابو جعفر میفرماید: شدیدترین ناشکیبایی و بیصبری، گریه با صدای بلند و داد وفریاد و نوحه خوانی و کوبیدن بر صورت و سینه و کندن موی سر است و هر کس که نوحه خوانی کند صبر و شکیبایی را ترک کرده و راهی جز راه راست را گرفته است [۲۵].
در رد و نهی و منع خود زنی و سینه زنی شیعه در حسینیهها و عزاداریهایشان نیز احادیث بسیار زیادی در کتب اهل تشیع آمده که بعضی را نقل میکنیم:
۱- ابوالمقدام میفرماید: از ابوالحسن و ابو جعفر شنیدم که در تفسیر آیه: ﴿وَلَا يَعۡصِينَكَ فِي مَعۡرُوفٖ﴾[الـممتحنة: ۱۲]. ولا تنادي بالويل ولا تقيمن على نائحة ثم قال هذا هو الـمعروف الذي قال الله فيه: ﴿وَلَا يَعۡصِينَكَ فِي مَعۡرُوفٖ﴾ [۲۶]«اگر من مُردم بخاطر مرگ من صورتت را پاره نکن، موی سرت را نکن، و با صدای بلند و داد و فغان بر من گریه نکن و نوحه خوان را بر سر جنازه من نیاور، سپس فرمود: کار نیکی که خداوند دستور فرموده که در آن از من سرپیچی نکنید، همین است».
۲- ابی عبدالله نیز در تفسیر آیه مذکور میفرماید: کار نیکی که خداوند امر به اطاعت از آن فرموده این است که (به هنگام مصیبت) لباس پاره نشود، صورتها را نزنند و نوحه خوانی و واویلا راه نیانداخته و به نزد قبر اقامت نکنند [۲۷].
۳- همچنین روایتی که در فصل گذشته از ابیجعفر روایت شده که فرمود: شدیدترین ناشکیبائی و بیصبری گریه با صدای بلند و داد و فغان و نوحه خوانی و کوبیدن بر صورت و سینه و کندن موی سر است [۲۸].
۴- امام حسین به خواهرش زینب توصیه کرد که: خواهرم تو را به خدا سوگند میدهم و خواهش میکنم به سوگند و توصیهام عمل کن. اگر من مردم لباست را پاره نکرده و بر مرگ من واویلا و داد و فریاد راه نیانداز [۲۹].
۵- و در جایی دیگر میفرماید: کسی که به هنگام مصیبت بر صورت خود کوبیده و سینه را پاره کند از ما نیست [۳۰].
شیعه در ماه محرم به عنوان عزاداری امام حسین، لباس سیاه میپوشند نمیدانم که فرموده امام علی را نمیدانند یا خود را از دانستن آن به نادانی زدهاند که میفرماید: لباس سیاه نپوشید زیرا که لباس مخصوص فرعون است [۳۱].
فردی از امام صادق در رابطه با پوشیدن کلاه سیاه پرسید، ایشان در جواب فرمودند: با کلاه سیاه نماز نخوان زیرا که لباس اهل جهنم است [۳۲].
و همچنین میفرماید: نزد هیچ قبری اقامت نکنید، لباس سیاه نپوشید و موی سر را پخش نکنید [۳۳].
امام صادق از پیامبر روایت میکند که فرمود: «لا تلطمن وجهاً ولا تنتفن شعراً ولا تشققن جيباً ولا تسودن ثوباً» «بر صورت خود نکوبید، موی سرتان را نکنید،سینهها را پاره نکرده و لباسها را سیاه نکنید» [۳۴].
شنیدم که یک سخنران شیعه پاکستانی از خود زنی و سینه زنی دفاع میکرد و برای صحت گفتههایش به این آیه قرآن استناد میکرد که میفرماید: ﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِي صَرَّةٖ فَصَكَّتۡ وَجۡهَهَا وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِيمٞ ٢٩﴾[الذاریات: ۲۹]. وقتی ملائک مأمور خدا به منزل ابراهیم آمده و خبر حاملگی همسرش را به وی دادند، همسرش با تعجب جیغ کشید و بر صورت خود کوبید و گفت (ای وای) من پیرزنی نازا هستم (مگر میشود که حامله شوم؟) ما نیز در جواب میگوئیم اولاً: بر فرض صحت تفسیر وبرداشت آن سخنران شیعه از آیه مذکور، هرگز از آیه فهم نمیشود که خداوند عمل همسر ابراهیم را پسندیده و از آن مدح میکند، همچنان که از آیه پیدا است او گفت: من پیرزنی نازا هستم و (این تعجب از قدرت و بشارت الهی) را شرع نمیپسندد. دوماً: سخنران مذکور خود را از تفسیر امامانش در رابطه با آن آیه به نادانی زده چون درتفسیر قمی آمده همسر ابراهیم در میان جماعتی جیغ کشید و هنگام شنیدن مژده حاملگی به صورت خود کوبید [۳۵].
ابوعلی ابن الحسن در تفسیر مجمع البیان میگوید: همسر ابراهیم از شدت تعجب انگشتان دستش را جمع کرد و بر پیشانیش زد [۳۶].
ملا محسن فیض کاشانی میگوید: در حالت تعجب با انگشتان دستش بر پیشانی خود زد [۳۷].
سوماً: آقای سخنران چون صفت امانتداری علمی را نداشت، روایاتی را که ما از کتب معتبر شیعه آورده ایم، مخفی کرده و نقل نمیکرد به این آیه استناد میکرد تا بلکه بتواند در صحت حدیث صحیح (لیس منا من لطم الخدود و شق الجیوب و دعا بدعوی الجاهلیة) شک وارد کند که میفرماید: کسی که بر صورت خود کوبیده،سینه را پاره کرده و مانند دوران جاهلیت واویلا و آه و فغان کند از ما نیست [۳۸].
آیا او روایت مهمترین مجتهدشان مجلسی از امام صادق را ندیده که میگوید: پیامبر اکرمصاز واویلا و داد و فغان به هنگام مصیبت و همچنین از نوحه خوانی و گوش فرا دادن به آن و کوبیدن بر صورت نیز نهی فرمود [۳۹].
پس وصیت امام جعفر صادق به هنگام مرگش چی شد که فرمود: بخاطر مرگ من صورت خود را نزده و لباسهایتان را پاره نکنید (سینه چاک نکنید) [۴۰].
از پیامبر پرسیدند چه چیزی باعث باطل شدن اجر و پاداش انسان میشود؟ فرمود: «تصفيق الرجل بيمينه علد شماله والصبر عند الصدمة الأولد من رضي فله السخط» «به هنگام مصیبت دست راست را بر چپ زدن باعث آن میشود براستی که صبر و شکیبایی به هنگام مصیبت بهتر است و کسی که به ناشکیبایی راضی باشد نارضایتی خدا برای او است» [۴۱].
پس اگر دست راست را بر چپ زدن باعث باطل شدن اجر و پاداش انسان باشد، به طریق الأولی بر صورت کوبیدن و سینه دریدن در این تحریم سهم بیشتری دارد.
و آیا روایت دیگر مجلسی از ابی عبدالله را نمیدانست که میگوید: نمیدانم در میان این سه نفر جرم کدامشان سنگینتر است کسی که به هنگام مصیبت مردم، بدون پوشیدن جبه و عبا پشت سر جنازه راه بیافتد، کسی که به هنگام مصیبت دستش را بر رانش میکوبد یا کسی که میگوید: با وی مهربان باشید [۴۲].
[۱۲] الـمجالس الفاخرةص۱۱. [۱۳] الـمجالس الفاخرة ص۱۷. [۱۴] پیامبر اکرم صمیفرماید: «عينان لا تمسهما النار ابداًعين بكت من خشية الله وعين باتت تحرس في سبيل الله». «دو چشم، آتش جهنم را احساس نمی کنند: چشمی که از ترس خدا گریه کرده باشد و چشمی که در راه خدا نگهبانی داده باشد». چرا نفرمود: چشمی که در حسینیهها و مراسم عزا و ماتم گریه کند؟ (مؤلف) [۱۵] الـمجالس الفاخرة ۳۶-۳۷. [۱۶] وسائل الشيعة ج۱۲ ص۹۱۵؛ بحار الأنوار ج۸۲ ص۱۰۳. [۱۷] وسائل الشيعة ج۲ ص۹۱۵. [۱۸] مستدرك الوسائل نوری ج۱ ص۱۴۴؛ بحار الأنوار ج۸۲ ص۱۰۱. [۱۹] وسائل الشيعة ج۲ ص۹۱۶؛ اصول کافی ج۳ ص۲۲۶؛ الوافي ج۱۲ ص۸۸. [۲۰] مستدرك الوسائل ج۱ ص۱۴۴. [۲۱] وسائل الشيعة ج۲ ص۹۱۴. [۲۲] اصول کافی ج۳ ص۲۲۵؛ وسائل الشيعة ج۲ ص۹۱۶. [۲۳] من لا يحضره الفقيه ج۱ ص۱۱۲؛ الوافي ج۱۳ ص۸۸؛ وسائل الشيعة ج۲ ص۹۱۵. [۲۴] مستدرك الوسائل ج۱ ص۱۴۴. [۲۵] اصول كافي ج۳ ص۲۲۳؛ وسائل الشيعه ج۲ ص۹۱۵؛ بحار الأنوار ج۸۲ ص۷۶. [۲۶] وسائل الشيعه ج۲ ص۹۱۵-۹۱۶؛ مستدرك الوسائل ج۱ ص۱۴۴. [۲۷] تفسیر نور الثقلین ج۵ ص۳۰۸؛ مستدرك الوسائل ج۱ ص۱۴۴. [۲۸] سند این روایت در صفحه ۶ گذشت. [۲۹] مستدرك الوسائل ج۱ ص۱۴۴. [۳۰] مرجع سابق. [۳۱] من لا يحضره الفقيه ج۱۱ ص۱۶۳؛ وسائل الشيعة ج۲ ص۲۸۷. [۳۲] من لا يحضره الفقيه ج۱ ص۱۶۲؛ وسائل الشيعة ج۲ ص۲۸۱. [۳۳] تفسیر نور الثقلین ج۵ ص۳۰۸؛ مستدرك الوسائل ج۱ ص۱۲۴. [۳۴] تفسیر صافی ج۵ ص۱۶۶؛ تفسیر نور الثقلین ج۵ ص۳۰۷. [۳۵] تفسیر قمی ج۲ ص۳۰۳. [۳۶] مجمع البیان ج۲۷ ص۱۶. [۳۷] تفسیر صافی ج۵ ص۷۱. [۳۸] صحيح الجامع الصغير ج۵ ص۱۰۲. [۳۹] بحار الأنوار ج۸۲ ص۱۰۴. [۴۰] بحار الأنوار ج۸۲ ص۱۰۱. [۴۱] بحار الأنوار ج۸۲ ص۹۳. [۴۲] بحار الأنوار ج۸۲ ص۷۹.