دلایلی از قرآن مبنی بر وجوب نماز جماعت
خداوند در قرآن میفرماید: ﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ٢٣٨﴾[البقرة: ۲۳۸]. «در انجام همه نمازها و [به ویژه] نماز میانه [یعنی عصر، کوشا باشید و] محافظت ورزید و فروتنانه برای خدا به پا خیزید».
همچنین خداوند سستی و تنبلی در زمینه به پا داشتن نماز از صفات منافقین به شمار آورده است و میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ يُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَهُوَ خَٰدِعُهُمۡ وَإِذَا قَامُوٓاْ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ قَامُواْ كُسَالَىٰ١٤٢﴾[النساء: ۱۴۲]. «منافقان میخواهند خدا را فریب دهند؛ در حالى که او آنها را فریب میدهد، و هنگامى که به نماز برخیزند سر تا پاى آنها غرق کسالت و بیحالى است».
چگونه برای مسلمان رواست که در حضور در مسجد و ادای نماز جماعت سستی و تنبلی کند، در حالی که او میداند که دلایلی از قرآن و سنت بر وجوب نماز جماعت در مسجد دلالت دارد، که بعضی از آنها را در این رساله ذکر میکنم.
از جمله:
خداوند میفرماید: ﴿يَوۡمَ يُكۡشَفُ عَن سَاقٖ وَيُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلسُّجُودِ فَلَا يَسۡتَطِيعُونَ٤٢ خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞۖ وَقَدۡ كَانُواْ يُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلسُّجُودِ وَهُمۡ سَٰلِمُونَ٤٣﴾[القلم: ۴۲-۴۳]. «روزی را که خداوند ساق خود را برهنه میکند، و دعوت به سجود میشوند اما نمیتوانند سجود کنند. (ساقی که به جلال و کمال او لایق است و به هیچ چیز شبهاتی ندارد»، در حدیث آمده که: پروردگار ما ساق خود را برهنه میکند، پس هر مرد مؤمن و زن مؤمنهای برای او سجده میکنند، و کسانی که از روی ریا و سمعه در دنیا سجده میکردند، باقی میمانند و میروند که سجده کنند، پشت آنان (مانند تختهء الواری راست میایستد) و قادر به سجده کردن نمیشود. (متفق علیه)* این در حالی است که چشمهایشان (از شدت شرمساری) به زیر افتاده و ذلت و خواری تمام وجودشان را فراگرفته، آنها پیش از این (در دار دنیا) دعوت به سجود میشدند در حالی که سالم بودند».
و در روز قیامت خواری پشیمانی و حسرت آنان را فرامیگیرد. در حالی که آنان به سجده کردن خوانده میشدند، اما آنان علیرغم صحت و سلامتشان از انجام آن امتناع میکردند. پس به همین دلیل در آخرت، با عدم توانایی انجام آن [سجده] مجازات میشوند.
ابراهیم تیمی/در تفسیر این آیه میگوید: آنها به وسیلۀ اذان و اقامت به نماز واجب فراخوانده میشدند.
سعید بن مسیب/میگوید: آنها «حي علی الصلاة، حي علی الفلاح»را میشنیدند و علیرغم اینکه صحیح و سالم بودند، جواب آن را نمیدادند.
کعب الأحبار میگوید: «به خدا سوگند این آیه فقط دربارۀ کسانی که از نماز تخلف کردند، نازل شد». پس برای کسی که نماز جماعت را علیرغم توانایی برپاداشتن آن ترک میکنند، چه تهدیدی از این آیات، شدیدتر و واضحتر است.
از جملۀ دلایل دیگر آیه: ﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱرۡكَعُواْ مَعَ ٱلرَّٰكِعِينَ٤٣﴾[البقرة: ۴۳]. «نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و با نمازگزاران [به صورت جماعت] نماز بخوانید».
شاهد اول: ﴿وَٱرۡكَعُواْ مَعَ ٱلرَّٰكِعِينَ﴾نصی دربارۀ وجوب نماز جماعت و مشارکت نمازگزاران در نماز میباشد. چنانچه قصد، فقط برپا داشتن نماز میبود، کافی بود که بگوید: ﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ﴾.
یکی از دیگر آیاتی که بر این امر دلالت دارد. این آیه میباشد: ﴿وَإِذَا كُنتَ فِيهِمۡ فَأَقَمۡتَ لَهُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَلۡتَقُمۡ طَآئِفَةٞ مِّنۡهُم مَّعَكَ وَلۡيَأۡخُذُوٓاْ أَسۡلِحَتَهُمۡۖ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلۡيَكُونُواْ مِن وَرَآئِكُمۡ وَلۡتَأۡتِ طَآئِفَةٌ أُخۡرَىٰ لَمۡ يُصَلُّواْ فَلۡيُصَلُّواْ مَعَكَ وَلۡيَأۡخُذُواْ حِذۡرَهُمۡ وَأَسۡلِحَتَهُمۡۗ١٠٢﴾[النساء: ۱۰۲]. «هنگامی که در میان آنها هستی و برای آنها نماز جماعت برپا مىدارى باید مسلمانان به دو گروه تقسیم شوند، نخست عدهاى با حمل اسلحه با تو به نماز بایستند، سپس هنگامى که این گروه سجده کردند (و رکعت اول نماز آنها تمام شد، تو در جاى خود توقف مىکنى) و آنها با سرعت رکعت دوم را تمام نموده و به میدان نبرد باز مىگردند و در برابر دشمن میایستند و گروه دوم که نماز نخواندهاند، جاى گروه اول را میگیرند و با تو نماز میگزارند، گروه دوم نیز باید وسایل دفاعی و اسلحه را با خود داشته باشند و بر زمین نگذارند».
وجه دلالت این آیه این است که خداوند ادای نماز جماعت در حالت جنگ را واجب کرده است، که این امر در حالت صلح به طریق اولی واجب است. اگر با فردی در زمینه ترک نماز جماعت مسامحه میشد، پس کسانی که با دشمن میجنگند و مورد تهدید آنان هستند میبایست مورد اغماض و چشمپوشی بیشتر قرار میگرفتند، و اگر نماز جماعت مستحب بود، وجود عذر خوف [از دشمن] موجب جواز ترک آن میبود. چنانچه فرض کفایه بود، بیتردید میبایست با اقامه آن از سوی عدهای، فرض بودن آن از بین میرفت. پس بنابراین، نماز جماعت فرض عین است.