دوم- دلیل از سنت:
۱- عطاء ابن ابی ربا ح میگوید: عبدالله ابن عباس مبه من گفت: آیا میخواهی زن بهشتی به تو نشان دهم؟
گفتم: بله، گفت: این زن سیاه، نزد رسو ل الله جآمده و عرض کرد یا رسول الله جمن مبتلا به صرع هستم و در وقت صرع بدنم نمایان میشود، پس برایم دعا بفرما. رسول الله جفرمود: «اگر خواستی صبر کنم و پاداشت بهشت خواهد بود و اگر خواستی برایت از خداوند دعا طلب میکنم تا تو را شفا بدهد؟». پس وی گفت: صبر میکنم، پس گفت: ای رسول الله جبدنم لخت و نمایان میشود پس از خداوند بخواه تا اینکه نمایان و لخت نشوم، آنگاه رسول الله جبرایش دعا کرد [۱٩]۱.
در روایت بخاری آمده که نام آن زن ام زفر بود [۲۰]۲.
امام ابن حجر در فتح الباری میگوید: در روایت بزار آمده که آن زن گفت: «من از خبیث میترسم که مرا برهنه سازد» و مراد از خبیث شیطان میباشد.
و صرعی که ام ظفر به آن مبتلا میبود از انواع صرع « جن زدگی» بود [۲۱]۱.
۲- امام احمد از یعلی ابن مره روایت میکند: زنی نزد رسول الله جآمد در حالی که فرزند خرد سالش که بیمار بود «جنی شده بود» با خود همراه آورده بود. آنگاه رسول الله جفرمود: «بیرون شو ای دشمن خدا، من رسول الله هستم»، در نتیجه آن کودک شفایاب شد [۲۲]۲.
و در بعضی از الفاظ این حدیث آمده: ما هموراه رسول الله جدر سفر بودیم، آنگاه زنی را دیدیم که نشسته است و کودکی همراه وی میباشد. پس عرض کرد: ای رسول خدا، به این کودک بلا رسیده و به بخاطر بلای او ماهم در بلا هستیم، و در شبانه روز نمیدانیم او را میگیرد رسول الله جفرمود: «کودک را به من بده» آنگاه آن زن کودک را بلند کرد و به رسول الله جداد رسول الله جکودک را در میان خود و پالان شترش قرار داد، سپس دهانش را باز کرد و سه بار در آن دمید و فرمودند: «بسم الله إن عبدالله، أقصا عدو الله» آنگاه کودک را به مادرش برگرداند.
و فرمود: «در هنگام برگشتن در این جا ما را ملاقات کن و ما را از حال او با خبر ساز».
یعلی ابن مره میگوید: پس ما رفتیم و برگشتیم، پس آن زن را در آنجا دیدیم که با خودش سه گوسفند دارد.
آنگاه رسول الله جفرمودند: «کودکت چگونه است؟» گفت: قسم به آن ذاتی که تو را به حق فرستاده است تا این لحظه چیزی از آن ندیده ایم. و این گوسفندان را بردارید، رسول الله جبه من فرمود: «پائین بیا و یکی را بردار و بقیه به وی برگردان» [۲۳]۱.
[۱٩] این حدیث را بخاری (۵۶۵۲) و مسلم (۲۵٧۶) روایت كرده است. [۲۰] صحیح بخاری شماره (۵۶۵۲). [۲۱] به فتح الباری (۱۰/۱۱۵) مراجعه شود. [۲۲] مسند احمد (۴/ ۱٧۱، ۱٧۲). [۲۳] مسند احمد (۴/۱٧۰).