پيشگفتار
خدایی را سپاس که میفرماید:
﴿وَلَا تُجَٰدِلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ إِلَّا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡۖ وَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱلَّذِيٓ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَأُنزِلَ إِلَيۡكُمۡ وَإِلَٰهُنَا وَإِلَٰهُكُمۡ وَٰحِدٞ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ٤٦﴾[العنکبوت: ۴۶].
«با اهل کتاب جز با روش نیکو مجادله نکنید مگر آنانیکه ظلم کردند، و بگوئید به آنچه بر شما و بر ما نازل شده ایمان آوردیم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما تسلیم او هستیم».
امام قرطبی در تفسیر این آیه میگوید: مجاهد فرموده: (این آیه محکم است، فلهذا مجادله با اهل کتاب به روش نیکو به معنای دعای هدایت برای آنان به پیشگاه خداوند، و تذکر دادن آنان به دلائل و براهین الهی، و امید واری به اینکه شاید ایمان را بپذیرند، نه با روش غلیظ وخشن). و ابن العربی نیز همین دیدگاه را انتخاب کرده. اما در مورد این فرموده خداوند که ﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡ﴾معنایش این است: بجز آنانیکه علم جنگ با مؤمنان بر افراشتند، پس مجادله با آنان بوسیله شمشیر است تا اینکه ایمان بیاورند یا جزیه بپردازند.
خوانندگان محترم! کشمکش میان حق و باطل، نور و ظلمت، و توحید و شرک در طول تاریخ همچنان ادامه داشته و همواره باطل پرستان و باطل اندیشان در مقابل حق جویان و حق پرستان قد علم کرده، و جهت بدنام کردن، ضعیف کردن، و نهایتاً از بین بردن نور و حق و توحید حد اکثر توانشان را به خرج دادهاند،
و برای شکست دادن، ناتوان کردن، و حتی کشتن حق جویان و حق گویان آنچه از دستشان بر آمده کوتاهی نکردهاند.
اما پروردگار قادر توانا، و حکیم دانا همچنان با روشهای حکیمانهای که خودش صلاح میداند از آنان پشتیبانی کرده، و نگذاشته با شکست رو بروشوند، البته در مراحل مختلف آنها را مورد آزمایشات سختی قرار داده و میدهد، و به دشمنانشان مهلت بسیار داده، اما هرگز نگذاشته حق مغلوب گردد و مخلصان درگاهش که او را به یکتایی میپرستند و سینه هایشان را که از نور ایمان سرشارگردیده در مقابل ستیزه جویان و دشمنان توحید سپر میکنند، برای همیشه از بین بروند، حقاکه حکمت و دانایی و توان و سلطه او را کس نتواند فهمید، لهذا مؤمنان و مخلصان بارگاهش، که به وی مخلصانه ایمان آوردهاند و به تمامی اسماء و صفات کامل او ایمان و یقین مطلق دارند، گویند او هر چه بخواهد همان کند و جز خواسته وی خواست هیچ مخلوق دیگری جامه عمل نتواند پوشید مگر اینکه اراده او رفته باشد.
باطل انواع مختلفی دارد و یکی از خطرناکترین شکلهای آن، دین تحریف شده مسیحیت است. که امروز ملبغان و دعوتگران مکار آن با بیشترین وسایل و گسترده ترین امکانات، از فقر و نادانی و بدبختیهای فرهنگی و اجتماعی مسلمانان در سراسر جهان، بویژه در کشورهای آفریقایی و جنوب آسیا و به تازگی آسیای میانه، استفاده سوء بعمل آورده و به بهانه تقدیم کمکهای بشر دوستانه و فراهم کردن اسباب آموزش و ساختن مدرسه و بیمارستان و غیره تبلیغات زهر آگین مسیحیت تحریف شده را به خورد مسلمانان مظلوم و محتاج میدهند. بالأخص کشورهای مصیبت زدهای که دشمنان کینه توز اسلام بقصد چپاول کردن و به تاراج بردن سرمایههای ملی و منابع طبیعی، یا سوء استفاده از موقعیت استراتیژی آنان، در طول سالهای متمادی از هر نظر آنها را فلج و بیچاره کردهاند و چه بسا از لشکر کشی نظامی و جنایتهای جمعی نیز علیه آنان دریغ نکردهاند، مانند فلسطین و افغانستان، و بوسنه، چچین، کشمیر، کوزوا، تاجکستان و غیره این سم پاشیها رنگ تازه تری بخود میگیرد، مثلاً در افغانستان فلاکت زده از همان آغاز تجاوز روسها، مبلغان مسیحی با تمام امکانات و به رنگهای مختلف در صحنه حضور یافتند و برای اغوای جوانان مسلمان افغانی و گول زدن زنان و کودکان مصیبت زده از انواع مکرها و فریبها استفاده کردند، و رفته رفته کار بجایی کشید که اینک بشکل بسیار علنی در اردو گاههای مهاجرین فعالیت میکنند و کتاب و نشریه پخش میکنند، پس از سالها خدمت! و فعالیت بشر دوستانه! و دلسوزیهای آنچنانی! بالآخره اکنون نیتهای سوءشان هویدا شد که چه میخواهند و چرا این همه داد از بشر وکمکهای بشر دوستانه میزنند.
نمیتوانستم باور کنم که نشریات بی شماری به زبان فارسی پخش میکنند تا اینکه مدتی پیش یکی از دوستان افغانی ام که در پشاور زندگی میکند چند تا از این گونه نشریات را آورده بود و بدنبال چاره جویی میگشت، (خوشبختانه مطلب جالبی هم جمع آوری کرده که ان شاء الله امیدوارم بزودی چاپ شود).
نکته فهم دیگری هم که نمیتوانستم باورش کنم، اما پس از آنکه با گوش خودم شنیدم نه تنها باور کردم بلکه آنرا به عنوان زنگ خطری جدی با صدایی دلخراش تلقی میکنم که هر چه بیشتر از عمر آن بگذرد قضیه بغرنج تر و پیچیده تر میشود، این بود که چند روز پیش (۴/ ۵/ ۷۷ ش) یک جوان أفغانی که ظاهراً اسلام عزیز را رها کرده و به جهنم مسیحیت سقوط کرده بود از شهر کراچی پاکستان برای پیک شبانگاهی بی بی سی نامه نوشته بود و با وقاحت تمام به مسیحی بودن خودش افتخار میکرد، که طبعاً او و امثال او تقصیر ندارند مقصر ما هستیم که بی تفاوت نشسته ایم و همت بکار نمیبندیم.
مسلمانان تاجیکستان هم، حالتی بهتر از این ندارند، و بلکه آنها با مشکلات بیشتری رو برو هستند، زیرا بیش از هفتاد سال است که نه تنها رابطه آنان با فرهنگ اسلامی بلکه حتی با ابتدائی ترین اصول و شعائر اسلام نیز منقطع بوده است و اینک که بظاهر آزاد شدهاند باز هم جز نیروهای باطل (از رنگ دیگرش) کسی نیست که به فریاد آنان برسد و آنها را با حقیقت اسلام و مزایای آن آشنا کرده و از سر چشمه زلال و شیرین قرآن و سنت سیراب شان کند، لهذا این مسؤلیت همه مسلمانان است و هر کسی در حد توان خویش باید کمر همت ببندد و دست بکار شود، بویژه سازمانها و انجمنهای خیریه اسلامی که امکانات و دسترس بیشتری دارند باید این قضیه را رأس اولویتهایشان قرار دهند و هر چه زود تر برای زبان فارسی، که معمولاً در کشورهای ایران و افغانستان و تاجیکستان رایج است سرمایه گذاری کنند، و بفکر تألیف و ترجمه به این زبان دوم اسلام در موضوعات مختلف اسلامی شوند.
اکنون پس از این مقدمه نسبتاً طولانی که هدف از آن بیدار کردن شعور عموم مسلمانان بویژه صاحبان زبان، قلم، سرمایه و جهات ذی ربط اعم از کشورها و سازمانهای اسلامی و خیری بود پیرامون این رساله کوچک که به بهانه آن توانستیم این پیغام مهم را به شما ابلاغ کنیم عرض میشود که، این گفتگوی کوتاهی است که به تازگی میان یک مسلمان آگاه و یک کشیش پرستانی بطور اتفاقی در یکی از شهرهای بریتانیا صورت گرفته، و البته آغازگر آن، کشیش بوده است. در این مناظره از بسیاری شبهات که پیرامون اسلام و مسلمانان در دلهای این قشر نهفته است پرده برداشته شده حق و حقیقت آشکار گردیده، و باطل پرستان رسوا شدهاند.
بنده که آنرا مفید یافتم تصمیم گرفتم به فارسی برگردانم تا خدمتی هر چند نا چیز به مسلمانان فارسی زبان کرده باشم. به امید آنکه خوانندگان محترم بنده را نیز از دعای خیرشان فراموش نکنند و حد اکثر توانشان را در راه خدمت به اسلام عزیز و دفاع از آن بویژه ترجمه و تألیف به زبان فارسی بخرج دهند. به امید پیروزی حق علیه باطل.
عبدالله حیدری
(أبو طاهر) ۱۲/۵ /۷۷ ش