مدينه منوره و تاريخ تمدن آن
تهیه و پخش: مرکز تحقیقات مدینه منوره
ترجمه و صدا: عبدالله حیدری
بینندگان عزیز! به مدینه منوره خوش آمدید، به مرکز ایمان و حرم اسلام خوش آمدید، به شهر رسول خدا صخوش آمدید.
بویژه در این عرصه پربار تمدّن که خورشید مدینه نیز به سرعت نور افشانی میکند به این شهر مقدس خوش آمدید.
بیائید که اکنون با هم مروری به تاریخ مدینه داشته باشیم، جالب است که از همان اول شروع کنیم: در آن روزگاران کهن، در عصر چهارمین نسل از خاندان و نوادگان پیامبر أولو العزم الهی، حضرت نوح÷بود که گروهی از سرزمین بابل، در جستجو سکونت گاه جدیدی برآمدند و پس از تلاش فراوان سرانجام منطقه شاداب و حاصلخیزی را یافتند که با کوهها و سنگهای آتشفشان احاطه شده بود، در آن اقامت گزیدند و قریه کوچکى ساختند که به اسم کد خدایشان «یثرب» نامگذاری گردید، چنانکه از بعض روایات تاریخى برمیآید حدود بیست و سه (۲۳) قرن، پیش از هجرت نبوی، «عمالیق» در آن سکونت داشتهاند.
همچنین گفته میشود که یثرب، در قرن دوازدهم قبل از هجرت، با مملکت معینیه یمن مرتبط بوده است.
آنگونه که از بعضی آثار تاریخی برمیآید در عهد سلطنت «نبونید» پادشاه بابل، در قرن یازدهم قبل از هجرت که سال در تیماء حاکم بوده، یثرب ازوی تبعیت میکرده است.
در قرن پنجم قبل از هجرت عدهاى از یهودیان که از دست رومیها آواره شده بودند به یثرب آمدند.
در قرن سوم قبل از هجرت، قبایل اوس و خزرج، از یمن سرازیر شدند و در یثرب اقامت گزیدند.
در طول قرنهای گذشته، همزمان با نقل و حرکتهای مزبور، افراد و گروههایى نیز از قبائل خود شبه جزیره عربستان، به یثرب وارد شدند و در آن سکونت اختیار نمودند.
از مجموع این ساکنان متنوع، یک مجتمع کشاورزی بسیار فعال تشکیل گردید، و باغها و نخلستانهای انبوهِ میوه و سبزی، سراسر یثرب را فرا گرفت.
اکنون دیگر، کاردُانهای بازرگانی که بین شام و یمن در تردّد بودند ناگزیر جهت استفاده از آبهای شیرین و خرماهای کمنظیر، و نیز داد و ستد با مردم «یثرب» بدانجا سر میزدند.
حدود صدوبیست (۱۲۰) سال، پیش از هجرت، جنگ خونینی میان دو قبیله اوس و خزرج درگرفت که نقش یهود، و دسیسههای آنان را نمیتوان در این جریان نادیده گرفت.
آشوبگری به شدّت ادامه یافت، و کینهتوزی و حِسّ انتقامجوی، هر روز این آتش خانمانسوز را شعلهورتر میکرد و بردامنه آن میافزود، زندگی متزلزل گردید، و بسیاری از مردم بستوه آمده بودند و بابی صبری تمام برای نجات و خلاص از این مصیبت یرانگر لحظه شماری میکردند.
در سال سوّم قبل از هجرت بود که اولین نشانهها از یک تحول بزرگ نمایان گردید، و این هنگامی بود که گروهی از قبیله خزرج در موسم حج آن سال با رسول خداصملاقات کردند و آنحضرت، آنان را بسوی دین اسلام فراخواند، هنگامی که پیامبرصآیاتی چندی از کلام ملکوتی پروردگار را بر آنان تلاوت فرمودند به یکدیگر روی کردند و گفتند: مردم! بیائید این دین را بپذیرم، والله که او پیامبر است، این همان پیامبری است که یهود از آن سخن میگویند، مبادا بگذارید که آنان بر شما سبقت جویند.
آنگاه به پیامبرصروی آوردند و گفتند: ملّت ما دچار یک دشنمی بزرک، و فتنه خانمانسوزی است امیدواریم خداوند، بوسیله تو آنان را متحد گرداند، خلاصه درحالی به یثرب باز گشتند که لذت ایمان کامشان را شیرین کرده بود.
در سال بعد بازهم در موسم حج دوازده نفر از اوس و خزرج با حضرتشصملاقات کردند این عدّه نیز قلبشان بانور ایمان منور گردید و با رسول خداصبیعت نمودند که بعدها در تاریخ به «بیعت عقبه أولى» شهرت یافت.
اینجا بود که پیامبر اکرمصسفیر اسلام حضرت مصعب بن عمیرسرا به عنوان اولین داعی و معلم قرآن، با آنان به یثرب فرستاد، تا اهالی آنجا را در خانهها و کشتزارهایشان به سوی اسلام فراخواند، دیری نپائید که چندین نفر، بشمولِ عدهاى از سرداران اوس و خزرج به کاروان اسلام پیوستند.
در حج سال بعد نیز هفتاد نفر از این شفتگان اسلام بسوی مکه شتافتند و از مشرفشدن به حضور مبارک پیامبر اکرمص، بیعت عقبه دوم را در تاریخ به ثبت رسانیدند.
و آنگاه از ایشان و سایر مسلمین مکه تقاضا کردند که به «یثرب» هجرت کنند تا همه با کمک یکدیگر شالوده اولین جامعه اسلامی در تاریخ را بریزند.
ابتداء سایر مسلمین و سپس خود رسول بزرگوار اسلامصبا یار باوفایشان حضرت ابوبکر صدیقسبا حسرت فراوان مکه را ترک گفتند، اهل یثرب با گرمی و صفناپزیری از تشریفآوری حضرتش استقبال نمودند و از آن به طلوع بدر، و نورافشانی مهتاب شب چهارده تعبیر نمودند از اینجا آن تحولِ بزرگِ تاریخ عملاً آغاز گردید.
همه چیز در این شهر دگرگون شد، اسم یثرب به «مدینه» تبدیل گردید، و طولی نکشید که عقاید مردم از بت پرستی به خدا پرستی مبدل گردید، و مسجد نبوی که بارزترین پایه، در ساختار جامعه اسلامی بشمار میرفت به عنوان مرکز رهبری و فرماندهی تبارز کرد.
هیئتهای دعوت و سرایای جنگی مختلف، جهت درهم شکستن کابوس شرک و خرافات و سربلندی کلمهء توحید براه افتادند.
در سال دوم قمری در صدوشصت کیلومترى مدینه میان نیروهاى شرک و اسلام غزوهء بدر درگرفت که در آن نبرد تاریخی، مشرکین شکست سختی را متحمل شدند, و اکثر سردارانشان کشته شد، لذا مصمم شدند در زودترین فرصت انتقام بگیرند، مصاف بعدی دامنه کوه احد بود که گرچه هفتاد نفر از یاران پیامبر از جمله عموی آنحضرت سید الشهداء حضرت حمزهسبه شهادت رسیدند با این وجود مشرکین به هدف دست نیافتند و مجبور به عقبنشینی شدند.
غزوات و سرایای جنگی یکی پی دیگری ادامه داشت و دشمنان از هر سو با شکست مواجه میشدند، قریش نا چارگردید با دیگر قبایل عرب پیمان جنگی امضاء کند، و در سال پنجم قمری با این امید که شاید بتوانند جامعه اسلامى نوپا را یکسره نابود کنند به مدینه هجوم آوردند، اما مسلمانان که از توطئه آگاه شده بودند در اطراف مدینه با مشورهء سلمان فارسیسخندق حفر نمودند و بدینوسیله شهر را برای دفاع آماده کردند.
مهاحمین، شهر را محاصره نمودند و چندین مرتبه کوشش کردند که به شهر رخنه کنند، اما هر بار ناکام شدند، سرانجام خداوند طوفان شدیدى را بر آنان مسلط نمود و آنها را درحالی که با ذلتُ خواری بزرگی روبرو شده بودند مجبور به عقبنشینی کرد.
اکنون مدینه استقرار یافته بود، چنانکه در تمام سالهای طلایی حکومت اسلامی، بویژه در عهد نبوی و راشدی (مدینه منوره) به عنوان مرکز اسلام و پایتخت خلافت اسلامی تلقی میشد که مسلمانان جهت دیدار و مشرفشدن به حضور آنحضرتصبدانسو میشتافتند، تا علاوه بر ادای نماز در مسجد مقدس پیامبر، خدمت حضرتش، عرض سلام و ادب نمایند، بار شد روزافزونِ جمعیت، و گسترش دامنهء اسلام، احساس نیاز گردید که مسجد نبوی توسعه داده شود، لذا رسول خداصدر سال هفتم قمری برای اولین بار مسجد را توسعه دادند.
سپس حضرت عمر فاروقسدر دوران خلافتش در سال هفدهم قمری مسجد را توسعه داد.
ودر سال سیام (۳۰) قمری حضرت عثمانسسومین توسعه را به مسجد اضافه نمودند، البته اینبار مسجد با سنگهای حکاکی شده و زیبا بازسازی گردید.
آری، از همین مسجد نبوی بود که گروههای دعوت و جهاد تشکیل میشد، و به اقصى نقاط جهان میشتافت، چندین سال بیشتر طول نکشید که شبه جزیره عربستان، شام، عراق، مصر و شمال آفریقا به زیر پرچم اسلام درآمدند، در دوران امویها که مرکز خلافت اسلامی به دمشق منتقل گردید، آن شور و غوغا و کشمکشهای زندگی سیاسی نیز از مدینه رخت بربست، و مدینه به شهری آرام مبدل شد، اما رشد و ترقی همچنان ادامه داشت، باغها، و کشتزارها رونق فراوان یافت، و تا کناره وادی عقیق به قدری نسیم شادابی و تازگی میدمید که دیگر جائی برای ساختن نبود، علم و فرهنگ اسلامی پیشرفت قابل توجهی نمود، این وضعیت تا نیمی از دوره عباسیان نیز ادامه یافت، در آغاز این دوران، امام مالک بن أنس/ به عنوان یک عالم برجسته از مدینه بروز نمود که حلقهء درسش بسیار گسترده بود، از جمله بارزترین شاگردانش حضرت امام شافعی/ را میتوان نام برد.
خلاصه اینکه به استثنای بعضی فتنهها و آشوبهایى که در قرن اول و دوم واقعاً درد ناک بود، در مجموع مدینه شهر نسبتاً آرامى بود و رونق وپیشرفت علمى بر آن غالب بود، و مسلمانان همواره جهت أداى نماز در مسجد مدنیه و عرض سلام به خدمت رسول خداصاز هرسو به این شهر مقدس روى مىآوردند.
در همین دوران بود که مهدى خلیفه عباسى نیز دستور داد مسجد نبوى توسعه یابد و ساختمان قدیمىاش ترمیم گردد.
در قرن سوم هجرى در بخشهاى مختلف زندگى نوعى رکود حاکم گردید.
آبادى شهر، خودش را جمع کرد، خانههاى اطراف وادى عقیق به ویرانه تبدیل
گردید، امنیت متأثر شد، و حمله به کاروانهاى حجاج افزایش یافت، در سال (۲۶۳) قمرى براى اولین بار مدینه خودش را درهم کشید و در احاطه یک دیوار دفاعی قرار گرفت و سپس، این دیوار چندین بار تجدید بنا گردید و توسعه داده شد تا آبادىهاى نسبی شهر را در بربگیرد، این مد و جزر همچنان تا قرن دهم همجرى ادامه یافت.
در سال (۵۷۸) قمرى که جنگهاى صلیبی به اوج خودش رسیده بود، أرناط، یکى از فرماندهان صلیبی، یک دسته جنگى را مأمور حمله به مدینه کرد، این دسته توانست مخفیانه از طریق کشتى، خودش را به دریاى سرخ، و سپس ساحل ینبع برساند و آنگاه پیاده به سوى مدنیه حرکت کند، اما نیروهاى صلاح الدین ایوبى که آنها را دنبال مىکردند در چند کیلومترى مدینه بر آنان تاختند که خوشبختانه بیشترشان را کشته و بقیه را أسیر کردند و بدین ترتیب خداوند مدینه را از شر آنان نجات بخشید.
در پنجم ماه رجب سال ۶۵۴ قمرى بود که آتشفشانی بزرگى در شرق مدینه منفجر گردید و سنگهاى ذوبشده همانند سیلى خروشان به سوى مدینه سرازیر شد اما به لطف خداوند مهربان به زودى مسیرش را عوض کرد و به شمال روى آورد، انفجار و پرش سنگها تا حدود سه ماه ادامه داشت.
در سال ۸۸۶ قمرى مسجد نبوى دچار یک آتشسوزى گردید که علتش جرقهاى بود که از برق آسمانی تولید گردید، قسمت زیادى از مسجد سوخت و ویران شد اما حجرهء شریفهء رسول خداصسالم ماند، بلافاصله مسجد با کمک سلطان قاى تباى ترمیم و بازسازى گردید.
در این سالها مدارس قرآنی و رباطهاى زیادى ساخته شد که علماء و طلاب و مجاورین را در خود جاى مىداد.
در قرن دهم هجرى خلافت عثمانىها آغاز گردید که پس از آن مدینه توسط آنها اداره مىشد، طى چهار قرن خلافت آنان مدینه شاهد تحولات زیادى بوده است از جمله:
دیوار شهر مدینه بازسازى گردید، و براى دفاع شهر، قلعهء بزرگ و محکمى ساخته شد.
دستهء نظامى ویژهاى جهت تأمین امنیت در مدینه مستقر گردید که عملا در أمنیت شهر بسیار نقش مؤثری داشت.
وحمله به کاروانهاى حجاج، و دزدى و غارتگرى تا حد زیادى کنترل گردید.
متأسفانه در یک عرصه ضعف ادارى شدیدى احساس شد و میان فرماندهان نظامى بر سر قدرت اختلافاتى درگرفت که در نتیجه آن، نا امنى، مجدداً سر برآورد و دزدیها و غارتگرىها از سر گرفته شد و تا پشت دروازههاى شهر رسید، حتى در داخل شهر نیز آشوب و فتنه بروز کرد أما بحمدالله اوضاع مهار گردید و به زودى امنیت بازگشت.
در سال ۱۲۲۰ قمرى أهالى مدینه باحرکت دعوت و اصلاح بیعت نمودند و بدین ترتیب أولین حکومت آل سعود را پذیرفتند و شش سال در سایهء آن با امنیت و آسایش زندگى کردند.
اما طوسون باشا فرزند محمد علی باشا مدینه را اشغال کرد و به دولت عثمانى بازگرداند.
در سال ۱۲۶۵ قمرى کار توسعه و بازسازى مسجد نبوى آغاز گردید و دوازده سال بطول انجامید که خوشبختانه بسیار جالب ساخته شد.
در سال ۱۳۱۸ قمرى مدینه از طریق یک ایستگاه بىسیم بزرگ و نیرومند با استانبول مرتبط گردید و بدین ترتیب مؤفق شد با دیگر ایستگاههاى مربوطه نیز رابط برقرار کند.
در سال ۱۳۲۶ قمرى خط راه آهن از طریق دمشق به مدینه رسید و این أمر در زندگى اقتصادى و اجتماعى و عمرانى مدینه تحولات عظیمى ایجاد نمود، جمعیت مدینه از ده هزار به هشتاد هزار افزایش یافت، تجارت بسیار رونق یافت و سرمایه و وسایل فزونى گرفت.
در سال ۱۳۳۴ قمرى با آغاز جنگ جهانى اول در مدینه نیز مرحله دشوارى پیش آمد، فخرى باشا فرمانده نظامى عثمانىها، نیروهاى زیادى را جهت دفاع در مدینه و أطراف آن مستقر گردانید، و خطوط دفاعى محکمى در أطراف شهر احداث نمود، و در مقابل نیروهاى شریف حسین و همپیمانانش که قصد اشغال مدینه را داشتند شدیداً مقاومت نمود. فخرى أهالى مدینه را ترغیب کرد که از شهر بیرون بروند، عدهاى را نیز با زور اخراج کرد، خانهها و محلهها از سکنه خالى شد و کسانى که در شهر مانده بودند بعلت طولانىشدن محاصره، و گرانى و کمبود آذوقه در معرض هلاکت قرار گرفتند، این محاصره سهساله، تنها زمانى پایان یافت که در سال ۱۳۳۷ قمرى دولت عثمانى سقوط کرد و نیروهایش منطقه را ترک گفتند.
أشراف به شهر داخل شدند و إداراهء أمور را بدست گرفتند، براى مدت کوتاهى مدینه آرام بود. در این دوران جمعیتش از پانزده هزار نفر تجاوز نمىکرد.
باز إداره ضعیف گردید و آشوب و فتنه سرکشیدُ وضعیت اقتصادى مردم رو به ضعف گرائید. بخصوص پس از آنکه أشراف با نیروهاى سعودیها که به شهر نزدیک شده بودند درگیر شدند کاملاً آشکار بود که تنها راه نجات پیوستن به حرکتى است که جهت متحدکردن عربستان بزرگ به رهبرى ملک عبد العزیز بن عبد الرحمن آل سعود آغاز شده است.
در نوزدهم جمادى الأولى سال ۱۳۴۴ قمرى بود که هیئت نمایندگی مدینه پشتیبانىاش را از ملک عبدالعزیز اعلان کرد، این پیمان فرخنده اولین گامى بود که در جهت مرحله درخشانى از تاریخ نوین مدینه برداشته مىشد، مرحلهء آرامش و استقرار، ترقى و بالندگى، و دهش و بارآورى.
در بیست و سوم ربیع الثانى ۱۳۴۵ قمرى بود که ملک عبدالعزیز شخصاً از مدینه دیدن کرد و با مردم مدینه و نمایندگانى از قبائل أطراف ملاقات نمود.
در سال ۱۳۷۰قمرى ملک عبدالعزیز دستور توسعه مسجد نبوی را صادر نمود، زمینهاى اطراف مسجد خریدارى گردید، و رواقهاى شمال برداشته شدُ و بازسازى گردید که بدین ترتیب بیش از شش هزار متر مربع به مساحت قبلى مسجد افزوده شد اینک ساختمان جدید مسجد بشکل بسیار زیبا و نوینى درآمده بود که با ایوانهاى بزرگش هزاران نمازگذار را در خود جاى مىداد.
آبادى مدینه گسترش چشمگیرى یافت و حجم شهر دو چندان گردید، ...
در سال ۱۳۸۱ قمرى دانشگاه اسلامى مدینهء منوره تأسیس گردید و صدها تن از فرزندان أمت اسلامی براى آموزش علوم اسلامى بسوى این دانشگاه نوین روى آوردند.
دانشگاه إسلامى امام محمد بن سعود و دانشگاه ملک عبدالعزیز نیز هرکدام دانشکده در مدینه گشودند.
همزمان، مجله فرهنگى المنهل، و چندى بعد روزنامهء المدینه نیز آغاز بکار نمود، و بدین ترتیب فعالیتهاى فرهنگى و آموزشى شدّت گرفت.
در دههء أول قرن پانزدهم هجرى قمری مدینهءمنوره تقریباً در تمامى عرصهها شاهد یک انقلاب بزرگ عمرانى و فرهنگى بود، ابتداء خادم حرمین شریفین ملک فهد بن عبد العزیز دستور داد کمیتهء مستقلى از وزیران تشکیل گردد تا برأمر توسعه و زیباسازى مدینه و حرم نبوى نظارت مستقیم داشته باشد، و به دنبال آن هیئت وزیران چندین جلسهء ویژه دایر نمود و طرح بسیار جامعى را تصویب کرد که براساس آن، انقلاب عمرانى، مرحله بسیار گستردهاى را پشتِ سر مىگذراند، این طرح دو بخش خیلى مهم داشت یکى توسعه و بازسازى مسجد نبوى و دیگرى بازسازى و زیباسازى منطقه مرکزى شهر مدینه.
در پانزدهم ماه صفر سال ۱۴۰۵ قمرى، خادم حرمین شریفین این طرح را افتتاح نمود، و بدین ترتیب عملا کار آغاز گردید، محلههاى کاملى در أطراف مسجد، باقیمت بسیار بالا خریدارى گردید، و به نفع مسجد از میان برداشته شد، پایههاى ژرف و عمیقى حفر گردید و ماشین آلات بزرگ و پیشرفتهاى بکار افتاد این کار بدون اینکه خللى در اقامهء نمازها ایجاد گردد با تلاشهاى شبانه روزى، نُه سال ادامه داشت.
پىگیرى و سرپرستى شاهزاده عبدالمجید امیر مدینه منوره، در دقت عمل و سرعت بخشیدن به کار نقش بسزایى ایفا نمود.
سرانجام کار به پایان سید و خادم حرمین شریفین در سال ۱۴۱۴ قمرى آن را براى بهرهبردارى افتتاح نمود، توسعهء جدید، هشتاد و دو هزار متر مربع به ساختمان قدیمِ مسجد افزود.
بالاى پشت بام نیز طورى ساخته شد که هزاران نمازگذار میتوانند در آن به عبادت بپردازند، و زیرزمینیهاى دور حرم، علاوه از حمام و دستشوى و وضو خانه بقیه آن پارکینک ساخته شد که براى پنج هزار ماشین ظرفیت دارد.
علاوه بر آن در فاصلهء هفت کیلومترى حرم نبوى یک دستگاه کلرسردکن خیلى بزرگ ساخته شد که توسط لولههاى زیرزمین به مسجد وصل گردیده و تمامی مسجد را مىتواند سرد کند.
مسجد نبوى پس از اجراى این طرح عمرانى مؤفق به یک مجتمع عمرانى منحصر به فرد تبدیل گردیده است که زائران با خیالى آرام و قلبى مطمئن در آن به عبادت مىپردازند.
قسمت دوم این طرح عمرانى بزرگ بازسازى و زیباسازى منطقه مرکزى است.
این طرح در زمنیى به مساحت دوونیم میلیون متر مربع در دست اجرا قرار دارد که نصف آن زیربناست و نصف دیگر را صحنها، جادهها، پیادهروها، قبرستان بقیع، و دیگر متعلقات دربر مىگیرد که بسیار منسجم و دقیق ساخته خواهد شد.
بنابر مفاد این طرح اکنون چندین آپارتمان مسکونى تجارى آماده بهرهبردارى است که هرکدام آن صدها ویلا و أُتاق مسکونى و صدها مغازه و فروشگاه را دربر دارد که با سیستمهاى پیشرفته و جدید ساخته شده است.
اکنون شهر زیباى مدینه که در هردو بعد تمدّن و معنویت مىدرخشدُ با تازهترین وسایل پیشرفتهء امروزى مجهز گردیده در سایهء حرم نبوى آماده است از زائران و مهمانان
عزیزش پذیرایى کند و اسباب آسایش و رفاه آنان را فراهم آورد.
علاوه بر آن طرحهاى دیگرى نیز براى زیباسازى مدینه تصویب شده بود از جمله توسعه و بازسازى مساجد تاریخى که در رأس آن اولین مسجد اسلام، مسجد قباء قرار دارد.
ساختمان قدیمى مسجد قباء برداشته شد و از نو بازسازى گردید، و بگونهاى توسعه داده شد که هیئت اصلى مسجد تغییر نکند، اکنون مساحت آن با متعلقات به سیزده هزار (۱۳۰۰۰) متر مربع مىرسد.
و اطراف مسجد نیز به شکل بسیار زیبایی طراحى گردیده که اکنون با مساحت جدیدش یک یادگار عمرانى کمنظیر به شمار مىرود.
مسجد مهم و تاریخى دیگرى نیز بر دروازه ورودى مدینه منوره در منطقه ذى الحلیفه قرار گرفته است این مسجد که میقات نام دارد، جایى است که حجاج از آنجا براى حج و عمره احرام مىبندند.
مسجد نیز، بنابر دستور خادم حرمین شریفین بازسازى گردید مساحت کلى آن نودزار۹۰۰۰۰) متر مربع است که براى پنج هزار نمازگذار ظرفیت دارد.
در ضمن شهردارى مدینه منوره در این انقلاب عمرانى نقش بسیار مؤثرى داشته است بخصوص در ساختن پارکها و بلوارها و آبشارهاى جالب که همهء اینها بر زیباى شهر افزوده است، تا اهالى شهر و زائران عزیز بتوانند در آن با آسایش زندگى کنند و با قلبى مطمئن و دلى آرام به انجام عبادات و چشیدن حلاوت ایمان بپردازند.
یکى دیگر از شاخصهاى زیبا و درخشان مدینهء منوره که تارنخ پرافتخار و مبادى ایمانى آن را به نمایش مىگذارد، مجتمع بزرگ چاپ و نشر قرآن کریم است که بىتردید بزرگترین مرکز علمى صنعتى در سطح جهان به شمار مىرود، و به گونهاى تخصصى به خدمت قرآن کریم مشغول است.
در این مجتمع چندین عالم و دانشمند و قارى قرآن و پژوهشگر متخصص مشغول کارو و نظارت بر چاپ قرآنکریم هستند این چاپخانه که بهترین و پشرفتهترین ماشین آلات چاپ را در اختیار دارد، علاوه بر چاپ نص قرآنکریم در زمینهء چاپ ترجمه این کلام مقدس نیز به چندین زبان زندهء دنیا مشغول است.
بخش ویژهاى نیز به ضبط نوار اختصاص دارد که در سطح گستردهاى تا کنون میلیونها نوار ضبطُ توزیع نموده است.
تعداد قرآنهایى که تاکنون این چاپخانه بىنظیر جهان به چاپ رسانده از صد و سى میلیون متجاوز است، تا باشد که مدینه منوره آن رسالت واقعى خویش را که در عصر طلایى پیامبرصبدوش گرفته بود و آن تحول بزرگى را که در عصر ابوبکر صدیق و عثمان ذی النورینبشاهدش بود در خاطرهها زنده کند.
رسالت و مسئولیت جمعآورى قرآن و سپس توزیع آن به مراکز جهان اسلام.
بینندگان عزیز! آنچه مشاهده کردید و شنیدید بخشى از تاریخ درخشان مدینه منوره بود، امیدواریم که عشق و محبت مدینه تا ابد در دلهایمان زنده و جاوید بماند زیرا پیامبر محبوبمانصاینگونه دعا فرمودند: پروردگارا! همچنانکه محبت مکه را در دلهایمان جاى دادى محبت مدینه را نیز جاى بده و بلکه بیشتر از آن. «اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَيْنَا الْمَدِينَةَ، كَحُبِّنَا مَكَّةَ أَوْ أَشَدَّ حبّاً».
خدایا! این دعا را از همهمان اجابت بفرما.
خداوند یار و یاور همهء مسلمین جهان باد
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته