عدالت اسلام
اسلام همچنین تفاوت مردم در استقامت بر دین و رعایت حقوق دیگران را نیز در نظر داشته است، فلذا همچنین که عقوبات و تنبیهات باز دارندهاى براى یک سرى خلاف ورزىهاى متعلق به دین و ذات ملکوتىاش مانند ردّت (بى دین شدن) و زنا و شراب خوارى وغیره در نظر گرفته از سوى دیگر تنبیهاتى نیز براى تجاوزات و حق تلفىهاى مردم تعیین نموده است این حق تلفى چه در مال دیگران باشد، چه در آبرو و حیثیت آنان و چه درخونشان مانند آدم کشتن، دزدى کردن، تهمت زدن، کسى را کتک زدن، آزار دادن و مالش را غصب کردن، و غیره.
همۀ اینها عقوبات و تنبیهاتى است که نسبت به نوع جرم و گناه، بسیار مناسب است به گونهاى که حق هیچکدام از دو طرف ضایع نمى شود.
اسلام همچنین رابطه حاکم با محکومین را نیز تنظیم نموده است، در صورتى که گناهى در اطاعت ازحاکم نباشد اطاعت او را بر محکوم واجب گردانیده است، و شورش و سرکشى علیه حکام را حرام گردانیده است، زیرا که اینگونه برخوردها معمولاً مفاسد زیادى را در پى دارد.