اسلام خالص

گفتار اول: اسلام و معنویت، نه پلورالیسم دینی

گفتار اول: اسلام و معنویت، نه پلورالیسم دینی

خوشبختانه اسلام به عنوان یگانه مکتب توحیدی و آخرین و کامل‌ترین دین الهی در هر زمان و مکان قادر است پاسخ گوی همۀ‌ مشکلات جامعۀ‌ بشری در تمامی زمینه‌ها باشد، اسلام پس از یهودیت و مسیحیت آمد که خلأ موجود در آن ادیان که اولاً تحریف شده و سپس منسوخ شدۀ الهی بود را پر کند لذا امروز جز اسلام هیچ مکتب توحیدی دیگری در جهان وجود ندارد، قابل توجه است که متأسفانه اندیشۀ انحرافی پلورالیسم دینی که اخیراً توسط روژه گارودی دانشمند تازه مسلمان فرانسوی و دکتر سروش در ایران عنوان گردید،‌ گویا چنین وانمود می‌گردد که (چنانکه از اسم کتاب صراط‌های مستقیم آقای سروش پیداست و متأسفانه در متن کتاب این مسئله بسیار مفصل توضیح داده شده است،) راه رسیدن به حقیقت می‌تواند متعدد باشد. در حالی‌که خداوند می‌فرماید: ﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِۦۚ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ١٥٣[الأنعام: ١٥٣].

«این راه (که من برایتان ترسیم و بیان کردم) راه مستقیم من است (و منتهی به سعادت هر دو جهان می‌گردد. پس) از آن پیروی کنید و از راه‌های (باطلی‌که شما را از آن نهی کرده‌ام) پیروی نکنید که شما را از راه خدا (منحرف و) پراکنده می‌سازد. این‌ها چیزهای است که خداوند شما را بدان توصیه می‌کند تا پرهیزگار شوید (و از مخالفت با آن‌ها بپرهیزید)».

اما برداشت حامیان پلورالیزم دینی عکس این آیۀ کریمه و آیات دیگر قرآن کریم است. وگویا بنا بر فهم آنان منظور از اسلام هم تسلیم شدن در برابر الله است، لذا هرگز شرط نیست که طرف داخل دائرۀ اسلام باشد. هر گبر و هندو و یهودی و مسیحی که خوب!! عمل کند بهشتی است. لذا همه مخترعان و دانشمندان و نوآوران و زحمت کشان که در هر مکتب و دین و آئینی‌که بدون در نظر داشت شروط مسلمانی فقط طبق فهم و روش خودشان تسلیم خدا باشند مسلمانند و بهشتی!، در این صورت دیگر ضرر کسانی کرده‌اند که خودشان را گرفتار نعوذبالله کارهای اضافی کردند، نماز و روزه و حج و زکات و جهاد و غیره، همه این مفاهیم ثمرۀ خاصی ندارد!!.

خیر، عزیزان اینطور نیست بقول سعدی شیرازی رحمة الله عليه:

بقول سعدی شیرازی رحمة الله عليه

شب گور خواهی منور چو روز
از اینجا چــراغ عمل بر فروز
تن کـار کن می‌بلرزد ز تب
مبادا کـــه نخلش نیارد رطب
گروهـی فراوان طمع، ظن برند
کـه گندم نیفشانده، خرمن برند

به همین سادگی اگر کار تمام می‌شد، مگر بیش از یک میلیارد مسلمان جهان دیوانه بودند که تمام زندگی‌شان را در گرو دستورات بیست و چهار ساعته دینی بگذارند و تمام عمرشان را صرف کارهایی کنند که نتیجۀ آن مفت بدست می‌آید؟!. شاید بعضی‌ها قصد و غرضی هم نداشته باشند اما این‌گونه اندیشیدن در واقع همۀ‌ دین را مسخره گرفتن است. خیلی جای شگفتی است که بعضی‌ها راحت و آسوده می‌گویند: ادیسون هم چونکه برق را اختراع کرده و به جامعۀ‌ بشری خدمتی شایان انجام داده لذا مسلمان و جایش بهشت است!!!، به به، مگر بهشت و دوزخ بر چه اساسی توزیع می‌شود!. اگر چنین بود قبل از ادیسون کسانی دیگر خیلی بهتر و مخلص‌تر از او عمل می‌کردند آری در کنار خانۀ کعبه به زائران خانۀ خدا آب می‌دادند و مسجد آباد می‌کردند. اما خداوند در همان اولین روزهای دعوت اسلامی حساب آن‌ها را تصفیه کرد و خاطرشان را جمع نمود، ﴿أَجَعَلۡتُمۡ سِقَايَةَ ٱلۡحَآجِّ وَعِمَارَةَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ كَمَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَجَٰهَدَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۚ لَا يَسۡتَوُۥنَ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ١٩[التوبة: ۱٩]

«آیا شما (رتبۀ سقایت و) آب دادن به حجاج خانۀ خدا و آباد کردن مسجدالحرام را مانند عمل کسی قرار می‌دهید که به خدا و روز آخرت ایمان آورده است، و در راه خدا جهاد کرده است (هرگز منزلت آنان یکسان نیست و) در نزد خدا برابر نمی‌باشند، وخداوند مردمانی را که (به خویشتن به وسیلۀ کفر ورزیدن، و به دیگران بوسیلۀ اذیت و آزار آنان) ستم می‌کنند (به راه خیر وصلاح دنیوی وسعادت اخروی) رهنمود نمی‌سازد».

اگر نگاه کوتاهی به قرآن بیفکنیم درمی‌یابیم که خیر، خداوند از بندگانش خواسته است که تسلیم شوند اما برای شناساندن راه پذیرش اسلام و رسیدن به بهشت جاویدانی که مکرراً قرآن آن را تکرار می‌کند: ﴿خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗا[التغابن : ٩]. پیامبرانی فرستاده است تا راه هدایت را از ضلالت تشخیص داده و به مردم باز گویند، پس:

نا برده رنج، گنج میسر نمی‌شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

لذا هدف آفرینش انسان چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: پرستش خداوند است و بس.

﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦[الذاريات: ٥٦].

«من پری‌ها و انسان‌ها را جز برای پرستش خود نیافریده‌ام».

آن هم نه خود سرانه و بدون کنترل بلکه دقیق و حساب شده، چون این مرحلۀ امتحان است. ﴿ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡمَوۡتَ وَٱلۡحَيَوٰةَ لِيَبۡلُوَكُمۡ أَيُّكُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡغَفُورُ ٢[الملك: ٢].

«همان کسی‌که مرگ و زندگی را پدید آورده است تا شما را بیازماید کدام‌تان کار‌تان بهتر و نیکوتر خواهد بود. او چیره و توانا. و آمرزگار بخشاینده است».

اصلاً هدف از خلقت، امتحان پس دادن است،‌ مرگ و زندگی برای همین آفریده شده، اصولاً فلسفۀ زندگی همین است که خداوند آشکار کند چه کسی بهتر عمل می‌کند و منظور از عمل در اینجا اختراعات مادی نیست، رسیدن به کره ماه و مریخ و عمق اقیانوس‌ها و اوج کهکشان‌ها و اختراع برق و اتم و کامپیوتر و انترنت نیست، بلکه هدف از عمل کردن، زندگی ۲۴ ساعته را مهار کردن است. یعنی لجام زندگی را،‌ لجام نفس اماره را،‌ لجام خواهشات نفسانی را بدست نیروی ایمان و تقوا سپردن، از اول صبح تا آخر شب، خود را به تاج ایمان مزین و به زنجیر تقوا مقید کردن است، و در یک جمله مانند انسان زندگی کردن، چون زندگی بدون ایمان و اسلام و تقوی زندگی انسانی نیست. بلکه زندگی حیوانی است، هر چند که طرف مخترع و مکتشف و دانشمند باشد، چون کسی‌که قدر نعمت را نشناسد و به صاحب نعمت (که در اینجا پروردگار است) احترام نگذارد، چگونه می‌توان انسانش نامید، هر چند که دکتر و پرفسور هم باشد.

﴿مَن يَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِيۖ وَمَن يُضۡلِلۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ١٧٨ وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا يَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡيُنٞ لَّا يُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا يَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ ١٧٩[الأعراف: ۱٧۸–۱٧٩].

«هر که را خداوند (به راه حق) هدایت کند‏، حقیقتاً او راه یافته (وبه سعادت دو جهان رسیده) است، و هر که را (به سبب سیطرۀ هوی و هوسش، ‌از این توفیق محروم و از راه حق) گمراه کند، زیانکار ایشانند * ما بسیاری از جنّیان و آدمیان را آفریده و (در جهان) پراکنده کرده‌ایم که مآل آنان دوزخ و اقامت در آن است. (این بدان خاطر است که) آنان دل‌هایی دارند که بدان‌ها (آیات رهنمون به کمالات را) نمی‌فهمند، و چشم‌هایی دارند که بدان‌ها (مواعظ و اندرزهای زندگی ساز را) نمی‌شنوند. اینان (چون از این اعضاء چنانکه باید سود نمی‌جویند و منافع و مضار خود را از هم تشخیص نمی‌دهند) همسان چهارپایانند و بلکه اینان گمراه‌ترند (چرا که چهارپایان از سنن فطرت پا فراتر نمی‌گذارند، ولی اینان راه افراط و تفریط می‌پویند) . اینان واقعا بی‌خبر (از صلاح دنیا و آخرت خود) هستند».