نیروی عمل
رسول اکرم ج نیروی عمل به شناخت و یقین را در انسان بیدار کرد. در سایهی آن وجدان آدمی به قدری نیرومند گردید که در برابر آن قدرت کنترل هزاران پلیس و صدها دادگاه و دهها حکومت ناچیز بشمار میآمد به برکت همین نیروی درونی بود که وقتی یکی از اصحاب مرتکب عمل زنا میشود، سراسیمه به محضر رسول گرامی شرفیاب میشود و عرض میکند، یا رسول الله مرا (توسط اجرای حد) پاک گردان. رسول گرامی چهرهاش را بر میگردند ولی او بار دیگر در برابر آن حضرت قرار میگیرد و جملهی یاد شده را تکرار میکند. رسول ج دوباره از وی اعراض مینماید. او مجدداً در برابر سیمای مبارک رسول قرار میگیرد برای سومین بار کلام خویش را بازگو میکند، در این زمان پیامبر جهت حصول اطمینان در صدد تحقیق بر میآیند، تا مبادا بیماری روانی بر وی مستولی شده باشد.
پس از جستجو، مشخص میشود که از جنبهی روانی کاملاً در وضعیت سالم و مطلوبی بسر میبرد و تنها نیروی وجدان و ترس از عذاب اخروی او را وادار به اعتراف و آماده جهت پذیرفتن کیفر نموده است.
همچنین «غامدیه» که یک زن مسلمان روستایی و درس نخوانده بود. مبتلای گناه میگردد هیچ کس او را هنگام ارتکاب گناه ندیده بود. اما وجدان نیرومندش وی را به قدری تحت فشار میگذارد که دنیا در نظرش تیره و تار میگردد، غذا میخورد، اما به خود میگوید تو پاک نیستی. ابتدا باید خودت را پاک گردانی و سپس کارهای دیگر را انجام دهی و پاک شدن جز با جاری شدن حد اسلامی ممکن نیست. لذا خدمت آن حضرت مشرف میشود، با اصرار زیاد و با وجود باردار بودن تقاضای اجرای حد مینماید. پیامبر اکرم ج پس از اطلاع از باردار بودن وی میفرمایند: فرزندت مقصر نیست و جرمی مرتکب نشده است چرا او همراه شما کشته شود؟ لذا پس از وضع حمل و زایمان بیایید تا قانون اجرا گردد.
خوانندگان گرامی! فکر کنید که در خلال این مدت وی میخورد، میآشامد، از لذتهای دنیوی بهره میگیرد ولی تزلزلی در ایمان و ارادهاش به وجود نمیآید.
سرانجام پس از وضع حمل در حالیکه نوزادش را در آغوش دارد به حضور سرور کاینات مشرف میشود و عرض میکند یا رسول الله. اینک برای اجرای حد کاملاً آمادهام، هر چه زودتر مرا تطهیر کنید.
رسول اکرم ج میفرمایند: خیر، اکنون امکان پذیر نیست، بروید و پس از اتمام دوره شیرخواری کودکت، مراجعه نمایید. حال بنگرید که در این میان نه پلیسی وجود دارد و نه اطلاعات و مراقبت و نه ضمانتی، به طور قطع در این مدت چند بار قیافهی معصوم فرزندش او را به زندگی دعوت نموده است با لبخندش به او گفته باشد، مادر جان من دلم میخواهد در آغوش تو پرورش یابم، از تو سخن گفتن را بیاموزم و به کمک دستهای تو بر زمین راه بروم، ولی او در پاسخ چنین گفته است که خیر! فرزند عزیزم، مادرت حق حیات ندارد. زیرا او پاک نیست و روزی باید در دادگاه عدل الهی حضور یابد، پاسخ دهد و بدین ترتیب مجدداً در حالیکه فرزندش قطعه نانی در دست دارد به خدمت رسول اکرم میرسد، میگوید. یا رسول الله، ملاحظه میفرمایید که دوران شیرخوارگی نیز پایان یافته است و او میتواند به کمک نان و سایر خوراکیها تعذیه نماید. لذا من باید پاک شوم. اینجا بود که پیامبر اکرم ج دستور مجازاتش را به صورت سنگسار صادر نمود و آن قدر از وی خشنود میشوند که میفرمایند. این بندهی خدا توبهای نموده است که اگر توبهاش در میان اهل مدینه تقسیم شود، برای آمرزش گناهان همهی آنها کافی است. (رضی الله عنها وأرضاها).
حال باید پرسید این چه نیرو و قدرتی است که بدون هیچ زور و اکراه و حکم قاضی وی را به حضور رسول اکرم ج میکشاند، از ایشان تقاضای اجرای حد شرعی مینماید مسلماً این نیروی قدرتمند درونی چیزی جز ایمان نمیتواند باشد. امروز میلیونها مرد و زن تحصیل کرده وجود دارند، ولی متأسفانه علم و دانششان آنها را از انجام کارهای زشت باز نمیدارد. آری، حضرت محمد ج سه گوهر گرانبها را که شرح آن گذشت یعنی علم صحیح، یقین کامل و ایجاد انگیزهی عمل، به جهانیان عرضه داشت. به جرأت میتوان گفت جهان مادی نیز نعمتهایی والاتر و با ارزشتر از نعمتهای فوق نیافته است، هیچ کس احسانی همچون احسان پیامبر به جهان و جهانیان عرضه ننموده است. جا دارد که همهی انسانهای جهان بر خود ببالند که در نوع آنها انسانی پیدا شده است که مایهی افتخار و سربلندی انسانیت میباشد. اگر حضرت محمد ج به رسالت مبعوث نمیشد، امروز دنیا در چه وضعی بسر میبرد؟ و ما بهترین نمونه و الگوی شخصیت چه کسی را ارائه میداریم؟ حقا که پیامبر اکرم ج نشانهی بارز عظمت و شکوه انسانیت است: او تنها برای یک ملت فرستاده نشده است و مختص یک کشور نمیباشد. شایسته است که فرزندان آدم بر خود ببالند، زیرا آنها از جمله موجوداتی هستند که حضرت محمد ج که نمونهی کامل انسانیت است در میان آنان ظهور کرده است. همچنین در میان انسانها هیچ قشری وجود ندارد که لطف و محبت رسول اکرم ج، مستقیم یا غیر مستقیم بر آنان سایه گستر نشده باشد.
آیا به مردان احسان ننمود؟ آیا به آنها مردانگی و جوانمردی و انسانیت نیاموخت؟ آیا به زنان احسان نفرمود؟ آیا او نبود که حقوق زنان را بیان کرد؟ و رعایت حقوقشان را بر مردان واجب شمرد، فرمودند بهشت زیر پای مادران است؟ هم ایشان بود که به درماندگان و ضعفا احسان نمود، از آنان پشتیبانی کرد و از هرگونه ظلم و ستم در حق آنها به شدت مخالفت ورزید، فرمودند، از آه و نفرین مظلوم و ستمدیده بترسید. زیرا بین دعای ستمدیده و خداوند هیچگونه حجاب و حایلی وجود ندارد و دعایشان به زیور اجابت مزین خواهد شد. از اینرو خداوند در کتاب محکم خویش میفرمایند. من نزد شکسته دلان هستم. آیا او به فرمانروایان و قدرتمندان احسان نکرده است؟ اوست که وظیفهی هر یک از آنان را در قبال مسئولیتشان بیان فرموده است و به برقرار کنندگان قسط و عدالت اجتماعی نوید کامیابی داده است، فرمودند، پادشاه عادل در ظل عنایت پروردگار قرار میگیرد.
آیا او بر تجار و بازرگانان منت ننهاد؟ او کسی بود که ارزش و فضیلت تجارت و بازرگانی را مطرح ساخت، چون خود از تجارت کنندگان آن زمان بشمار میرفت و این سعادت و افتخار نصیب گروه یاد شده گردیده بود، اعلام فرمودند:
که بازرگانان راستگو و امین و متدین در بهشت در کنار من قرار خواهند گرفت، کارگران نیز در سایهی لطف و مرحمت ایشان قرار گرفتند. کسی در جهان سراغ نداریم که مانند او از طبقهی زحمتکش و کارگر دفاع نموده است و دستور دهد که مزد کارگر را قبل از خشک کردن عرق وی بپردازید.
خوانندگان محترم! تنها انسانها نبودند که مدیون لطف و احسان آن حضرت قرار گرفتند، بلکه او به حیوانات هم به نظر لطف و ترحم نگریسته است و فرمودهاند که تأمین خوراک و استراحت برای هر موجودی که دارای حیات و احساس است صدقه بشمار میرود. رسول اکرم ج مصداق واقعی و یستغفرون بالاسحار بوده است و شبها در حال راز و نیاز با معبود خویش چنین میفرمود. بارالها گواهی میدهم که همهی بندگان تو با هم برابرند (أنا شهيد أن العباد كلهم إخوة) با وجودی که مردم در همین دنیا خدا را منحصر به ملت و نژاد خاصی ساختهاند و عملاً هر جامعه برای خویش خدایی داشت، چون خدای یهودیان، خدای مصریان، خدای ایرانیان و...
پیامبر اکرم با ندای ملکوتی خویش به دنیا اعلام فرمود که خداوند متعال متعلق به یک ملت و نژاد و گروه خاصی ندارد، بلکه او پروردگار همهی جهانیان است:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٢﴾[الفاتحة: ۲].
حضار محترم: جهان، حکماء و فلاسفه و شعراء و ادبای بسیاری به خود دیده است شاهد وجود کشورگشایان و قدرتمندان، سیاستمداران و رهبران بینظیر بوده است مخترعین و مکتشفین دانشمندان فراوانی داشتهاند، ولی رنگ هیچگونه شادابی و خرمی از وجود آنان به خود ندیده است. در حالیکه با آمدن پیامبران، به ویژه حضرت محمد ج که انقلاب واقعی در جهان پدید آورد شادابی خویش را به دست آورد.
«سخنرانی متفکر بزرگ جهان اسلام سید ابوالحسن علی الحسنی الندوی حفظه الله در ماه ربیع الاول ۱۳۷۴ هجری در پارک امین الدوله لکنو، هند که علاوه بر مسلمانان تعداد زیادی غیر مسلمان نیز شرکت داشتند».