صحابه از منظر اهل بیت

عمر بن خطاب رضی الله عنه

عمر بن خطاب رضی الله عنه

١. عمر  س در مورد جنگ با فارسیان با علی  ÷ مشورت كرد، علی  ÷ گفت:

«إن هذا الأمر لم يكن نصرانه ولا خذلانه بكثرة ولا قلة، وهو دين الله من الله، والله منجز وعده وناصر جنده، والعرب اليوم وإن كانوا قليلاً فهم كثيرون بالإسلام، وعزيزون بالاجتماع. فكن قطباً واستدر الرُّحى بالعرب، وأصلهم دونك نار العرب، فإنك إن شخصت - أي خرجت - من هذه الأرض انتقضت عليك العرب من أطرافها وأقطارها، حتى يكون ما تدع وراءك من العورات أهمَّ إليك مما بين يديك.

إن الأعاجم إن ينظروا إليك غداً يقولوا: هذا أصل العرب، فإذا قطعتموه استرحتم، فيكون ذلك أشد لكلبهم عليك وطمعهم فيك».

ترجمه: «پيروزى و شكست اين دين الهى با زيادى و كمى نبوده است. و اين همان دين خداونديست كه خود آن را پيروز ساخت. و لشكريان او كمک و يارى نمودند. تا رسيد به آنجا كه رسيد و طلوع كرد همانگونه كه طلوع كرد و ما در مسير وعده خداوندى هستيم. و خداوند وعده خود را بجاى مى‌آورد و سپاهش را يارى مى‌نمايد و موقعيت كسى كه زمامدارى جامعه را دردست دارد، موقعيت طناب در دانه‌هاى [ارزشمند] است كه آن‌ها را جمع مى‌نمايد و پهلوى هم قرار مى‌دهد. پس اگر آن طناب بريده شود، دانه ها پراكنده شود و از بين برود و سپس همه آن‌ها با همديگر جمع نمى‌گردد. اگر چه عدد عرب امروز كم است، ولى بجهت ايمان راستين به اسلام، زيادند. و با اتحادى كه دارند عزيزند .تو قطب و محور باش و آسياب عرب را بگردان. و آتش جنگ را به دور از خود شعله ور ساز. تو اگر از اين سرزمين حركت كنى، عرب از اطراف و اكناف اين زمين از تو سرپيچى كنند و پيمان ها بشكنند. تا آنجا كه آن اختلالات مرزى كه پشت سر تو به وجود مى‌آيد با اهميت تر و سخت تر از آن پيكار خواهد گشت كه در پيش رو دارى. اگر عجم ها فردا در تو بنگرند خواهند گفت : اين است اصل [ و رئيس ] عرب. پس اگر او را بريديد و از بين برديد، راحت خواهيد گشت و اين تخيل و تلقين باعث تشديد جسارت و هجوم و طمع غلبه آنان بر تو خواهد بود».[٦]

٢. هنگامی كه عمر فاروق  س در حالی كه با مسلمانان نماز صبح را می‌خواند به شهادت رسيد، ياران پيامبر ع و در پيشاپيش آن‌ها علی  ÷ پیکر مبارک وی را تشييع كردند و جنازه را در كنار قبر گذاشتند، امام علی سخنان مشهوری در آن حین دارد، در حالی كه اشک از چشمانش سرازير می‌شد، گفت: «إني لأرجو الله أن يلحقك بصاحبيك رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبي بكر، فطالما سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يقول: دخلت أنا وأبو بكر وعمر، وإني ما أحب أن ألقى الله بأكثر مما في صحيفة هذا المسجّى».[٧]

ترجمه: «از خداوند امید دارم که تو را به دو یارت، رسول خدا ع و ابوبكر ملحق گرداند، چرا كه من بسيار شنيده‌ام كه پيامبر ع می‌فرمود: من و ابوبكر و عمر رفتيم، من و ابوبكر و عمر اين كار را كرديم، من و ابوبكر و عمر...، و من دوست دارم مانند صاحب اين جنازه‌ای كه در اين كفن هست خداوند را ملاقات كنم

٣. هنگامی كه علی  ÷ وارد كوفه شد به او گفتند آيا در كاخ فرود می‌آيي؟ گفت: «يا أمير المؤمنين! أتنزل القصر؟ قال: لا حاجة لي في نزوله؛ لأن عمر بن الخطاب رضي الله عنه كان يبغضه، ولكني نازل الرحبة».[٨]

ترجمه: «هيچ نيازی به اين كار نيست و نمی‌خواهم به كاخ وارد شوم، چون عمر بن خطاب  س اين كار را دوست نداشت بلکه در همین زمین فراخ منزل می‌کنم.

[٦]- نهج‌البلاغه: (٢/٣٢٠، ٣٢١).

[٧]- كتاب «الشافي» اثر علم الهدی سيد مرتضی، به نقل از كتاب «اذهبوا فأنتم الرافضه» از عبدالعزيز زبيری (ص:٢٤٠).

[٨]- «الزريعه إلی تصانيف الشيعه» از آغا بزرگ تهرانی، به نقل از كتاب «اذهبوا فأنتم الرافضه» از عبدالعزيز زبيری (ص: ٢٤١).