قاعده سوم
همانا رسول اکرمصدر میان مردم مبعوث گردید که در عبادتهایشان به شیوههای گوناگون و متفاوتی عمل میکردند، گروهی از آنان فرشتگان را عبادت میکردند و گروهی دیگر پیامبران و صالحان را عبادت میکردند و گروه بعدی متوجه درختان و سنگها میشدند و برایشان تعظیم و تکریم مینمودند و دستهای هم مشغول پرستش خورشید و ماه بود. رسول اللهصبا تمام این گروهها بدون آنکه بین شان فرقی بگذارد قتال کرد و جنگید و نابودشان ساخت. شاهد این ماجرا هم آیات قرآن کریم است.
﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ وَيَكُونَ ٱلدِّينُ لِلَّهِ﴾[البقرة: ۱۹۳].
یعنی: «و با آنان پیکار کنید تا فتنهای باقی نماند (و نیروئی نداشته باشند که با آن بتوانند شما را از دین تان برگردانند) و دین خالصانه از آن خدا گردد (تا مومنان جز از خدا نترسند و آزادانه و دستور آئین خویش زیست کنند)».
و تعظیم و پرستش خورشید و ماه و سایر ستارگان و اعتقاد به اینکه آنها دارای تأثیر و تصرفاتی در حوادث و اتفاقات این دنیای پست (زمین) هستند شرک میباشد. دلیل آن آیات قرآن مجید است.
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ ٱلَّيۡلُ وَٱلنَّهَارُ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُۚ لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ ٣٧﴾[فصلت: ۳۷].
یعنی: «از نشانههای (قدرت) خدا، شب و روز و خورشید و ماه است. برای خورشید و ماه سجده نکنید، برای خدائی که آنها را آفریده است سجده کنید، اگر واقعاً او را پرستش و عبادت میکنید».
ودلیل آنکه پرستش و عبادت فرشتگان شرک است، سخن خداوند متعال است که: ﴿وَلَا يَأۡمُرَكُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ وَٱلنَّبِيِّۧنَ أَرۡبَابًا﴾[آلعمران: ۸۰].
یعنی: «و (هیچکس از پیغمبران) به شما فرمان نمیدهد که فرشتگان و پیغمبران را به پرودگاری و ربوبیت خود گیرید».
دلیل آنکه پرستش و عبادت و خواندن انبیاء و رسولان در دعا شرک است، آیه ۱۱۶ سوره مائده میباشد: ﴿وَإِذۡ قَالَ ٱللَّهُ يَٰعِيسَى ٱبۡنَ مَرۡيَمَ ءَأَنتَ قُلۡتَ لِلنَّاسِ ٱتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَٰهَيۡنِ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالَ سُبۡحَٰنَكَ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أَقُولَ مَا لَيۡسَ لِي بِحَقٍّۚ إِن كُنتُ قُلۡتُهُۥ فَقَدۡ عَلِمۡتَهُۥۚ تَعۡلَمُ مَا فِي نَفۡسِي وَلَآ أَعۡلَمُ مَا فِي نَفۡسِكَۚ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُيُوبِ ١١٦﴾[المائدة: ۱۱۶].
یعنی: ««و (خاطر نشان ساز) آنگاه را که خداوند میگوید: ای عیسی پسر مریم، آیا تو به مردم گفتهای که بجز الله، من و مادرم را هم دو خدای دیگر بدانید (و ما دو نفر را نیز پرستش کنید؟. عیسی میگوید: تو را از آن منزه میدانم که دارای شریک و انباز باشی. مرا نسزد که چیزی را بگویم (و بطلبم که وظیفه و) حق من نیست. اگر آن را گفته باشم بیگمان تو از آن آگاهی. تو (علاوه از ظاهر گفتار من) از راز درون من هم با خبری، ولی من (چون انسان بیش نیستم) از آنچه بر من پنهان میداری بیخبرم، زیرا تو دانندۀ رازها و نهانهائی (از اسرار و نوایای امور با خبری)» [۳].
دلیل آنکه پرستش اولیاء و صالحان در دعاها و استغاثهها (درخواست کمک از آنان) و توسل به آنان شرک به الله تعالی – منزه است از آنچه برایش شریک میگیرند – میباشد، آیه ۵۷ از سوره «إسراء» میباشد.
﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ يَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِيلَةَ أَيُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَيَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓ﴾[الإسراء: ۵۷].
یعنی: «آن کسانی را که به فریاد میخوانند و (خدا گونههایشان میدانند) آنان که از همه مقربترند (به درگاه الله، همچون عیسی و عزیر و فرشتگان) برای تقرب به پروردگارشان وسیله میجویند (که طاعات و عبادات است) و به رحمت خدا امیدوار و از عذاب او هراسناکند».
دلیل آنکه تعظیم درختان و سنگها و قبور اولیاء و تبرک جستن به آنها و برایشان قربانی و نذر دادن تا حاجتها و نیازهایشان برطرف شده و مصیبتها و بلاهایشان دور گردد و اینکه با اعتکاف کنار آنها و پرستش و عبادت در آنجا تبرک میجویند و از پردها و خاکهایش تبرک و خیر میطلبند، شرک است، آیات ۱۹-۲۰ سوره نجم میباشد.
﴿أَفَرَءَيۡتُمُ ٱللَّٰتَ وَٱلۡعُزَّىٰ ١٩ وَمَنَوٰةَ ٱلثَّالِثَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ ٢٠﴾[النجم: ۱۹-۲۰].
یعنی: «آیا چنین میبینید (و اینگونه معتقدید) که لات و عزی و منات، سومین بت دیگر (معبود شما و دختران خدایند و دارای قدرت و عظمت میباشند» [۴].
ابو واقد لیثیسروایت میکند که: (روزی) به همراه پیامبر اکرمصبه سمت حنین خارج شدیم و ما در آن روز به عهد جاهلیت و کفر نزدیک بودیم (تازه مسلمان شده بودیم). مشرکین درخت سدری (کناری) داشتند که سلاحهایشان را بدان میآویختند که به آن «ذات انواط» میگفتند.
ما نیز از کنار آن درخت سدر عبور کردیم، پس گفتیم: ای رسول خدا، برای ما هم ذات انواطی مانند آنچه که مشرکین دارند، قرار بده، رسول خداصفرمود: الله اکبر براستی که این قانون جاری در جوامع است، سوگند به کسی که جانم در دست اوست آنچه که شما گفتید همانند آن است که بنی اسرائیل به حضرت موسی÷گفتند:
﴿ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا كَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ قَالَ إِنَّكُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ﴾[الأعراف: ۱۳۸].
یعنی: «قرار بده برای ما خدائی همانگونه که آنها خدایانی دارند، گفت: براستی که شما قومی جاهل و نادان هستید. بله، حتماً شما بر همان قوانین و آداب سوار خواهید شد. یعنی: (رفتار) نصاری و یهود را تقلید خواهید کرد» [۵].
(رواه الترمذی).
[۳] امام بخاری با سندش از عبدالله درباره آیه: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ﴾نقل میکند: که گروهی از جنیان بودند که پرستش میشدند پس اسلام آوردند. و همچنین از او نقل شده است گفت: درباره گروهی از عربها نازل گردید که تعدادی جن را پرستش میکردند پس جنها ایمان آورده و مسلمان شدند ولی انسانهایی که آنان را عبادت میکردند از اسلام شان خبردار نشدند سپس این آیه نازل شد. و الله اعلم.
[۴] خداوند متعال این مطلب را میگوید تا مشرکین را در عبادتهایشان بکوبد و خرد نماید که چگونه بتا و هیکلها و هماوردانی را عبادت و پرستش میکردند و برایشان خانههایی برتر از کعبهای که ابراهیم خلیل÷بنا کرده بود، میساختند.
«اللاَّتَ»: صخره نقش داری در طائف بود که برایش خانهای در طائف ساخته بودند که دارای پردهها و حیاط و صحن بزرگ بود و خدمتکارانی در آنجا خدمت میکردند، این بارگاه نزد اهل طائف بسیار محترم و بزرگ بود که آنان از طائفه ثقیف و توابع آن بودند که بعد از قریش، به خاطر آن به دشمنانشان از قبایل عرب افتخار میکردند.
«الْعُزَّى»: درختی بود که برایش بارگاه و پرده دارانی مقرر کرده بودند مکانش در سرزمین نخله بین مکه و طائف بود و قریش آن را بزرگ میداشت و احترام میکرد. بدین سبب بود که ابوسفیان در غزوه احد گفت: ما عزی داریم و شما عزی ندارید. پس رسول خداصبه اصحابش فرمود: «بگویید: الله مولی و یاور ماست و شما و مولی و یاوری ندارید».
«مَنَاةَ»: (صخرهای قشنگ) در سرزمین مشلل در قریهای بین مکه و مدینه بود که قبیله خزاعه و اوس و خزوج در عصر جاهلی آن را بزرگ داشته و احترام میکردند و جهت مراسم حج از آنجا به سوی کعبه حرکت میکردند، پس پیامبر اکرمصگروهی از اصحابش را برای ویران ساختن آن فرستاد «خالد بن ولید – سیف الله» را به سوی مشرکین آنجا گسیل داشت و او نیز آن را نابود ساخت در حالی که این سرود را میخواند.
يا عُزّ کفر أنكَ لا سُبحانَكَ
إِنَّي رَأَيتُ الله قَد أهانَكَ
یعنی: ای عزی ما تو را تکفیر کرده و قبول نداریم و هرگز تو را به پاکی و تنزیه نمیستائیم، من خود دیدم که چگونه الله تو را خوار و ذلیل کرد». و رسول خداصمغیره بن شعبه و ابوسفیان صخر بن حرب را به سوی لات اعزام کرد پس نابودش ساختند و در محل آنجا مسجدی برای اهل طائف بنا کردند.
و همچنین حضرتصابوسفیان صخر بن حرب را به سوی منات فرستادند پس آن را نیز نابود ساخت (گفته شده است که آن را حضرت علیسنابود ساخته است). بنابراین، پیامبر اکرمصدین حق و اخلاص در عبودیت و یگانه دانستن معبود بر حق، بطلان عادتهای زشت و ناپسند و بطلان هر آنچه را که بگونهای به شرک آلوده بود را آورد و به همین گونه اصحاب کرام و بزرگوارش عمل میکردند و از ایشانصبعد از رحلت تبعیت کردند تا آنکه اوضاع آشفته و درهم شد و خشک و تر بهم سوختند و شیاطین و انحرافات باطل بر اندیشهها و تفکرات بسیاری از مسلمین یورش بردند، و پرستش و عبادت بتان را تجدید کردند و این بار با بنایی جدید و نمایی فریبنده و بویژه در دوران معاصر که عصر جهل مرکب و تصاویر افسونگر است به گونهای که مصیبت و انحراف پر آوازه و بزرگ شده و عمومیت یافته آن هم درست در زمان که علم و اندیشمندان همه سکوت کرده و لب فرو بستند مگر آنانی که خداوند بدیشان همت و اراده دادهاست. ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ﴾. شیخ محمد منیر دمشقی
[۵] این حدیث را امام ترمذی تخریج کرده و صحیح قرارش داده است مشرکین در آنجا سلاحهایشان را به عنوان تبرک و بزرگداشت آویزان میکردند لهذا صحابه تازه مسلمان گمان میکردند این امر نزد خداوند متعال محبوب و پسندیده است و قصدشان از این سخن تقرب به سوی خداوند سبحان بود زیرا آنان دقیقتر و حساستر از آن بودند که قصد مخالفت با رسول اللهصرا داشته باشند. باقیمانده حدیث با شرحش در کتاب توحید ذکر شده است تحت عنوان حقوق خدا بر بندگانش. جهت درک و آگاهی بیشتر به آنجا مراجعه نمائید. و الله اعلم
شیخ محمد منیر دمشقی