رحلت یا شهادت؟ جوابیۀ بخش ۱
پاسخی به تمام روایاتی که برای اثبات شهادت از آن استدلال شده است بویژه مقاله دردانۀ کوثر و یورش به خانه ی وحی عصمت حضرت زهراباز دیدگاه اهل سنت و جماعت:
احادیث و روایاتی که از رسول اکرم دربارهی حضرت فاطمه زهرابنقل شدهاند همه آنها دلالت بر مقام والا و مرتبه بلند آن بانوی بزرگوار نزد خداوندﻷو پیامبر او دارند و به همین خاطر پیامبرجفرمودند: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّى يُؤْذِينِى مَا آذَاهَا». [صحيح مسلم بشرح النووي: ج ۸، ص: ۲۴۳، دار ابیحیان ۱۴۱۵ﻫ ۱۹۹۵م] «فاطمه پارهی تن من است میآزارد مرا آنچه سبب آزار او شود».
و همچنین در روایتی آمده: «يا فاطمة :إِنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ لِغَضَبِكِ وَيَرْضَى لِرَضَاكِ». [حاکم، مستدرک حاکم: ج ۴، ص: ۱۳۹، شمارۀ حدیث: ۴۷۸۳، دار الـمعرفتة، ۱۴۱۸ﻫ، ۱۹۹۸م] . «ای فاطمه! خداوند با ناخشنودی تو ناخشنود و با خشنودی تو خشنود میگردد».
در همه اینگونه روایات به مقام و مناقب حضرت فاطمه زهرابتصریح شده است، نه بر عصمت آن بزرگوار، چه در هیچ یک از روایات به عصمت حضرت زهرابتصریح نشده است. و به همین خاطر، امام شرف الدین نووی در ذیل حدیث: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّى...». مینویسد:
آنچه رنجیدگی و ایذاء حضرت فاطمهبرا فراهم آورد، سبب ایذاء پیامبر اسلامجمیگردد که علما آن را حرام قرار دادهاند. [شرح النووي: ج ۸، ص: ۲۴۳، دار ابیحیان ۱۴۱۵ﻫ ۱۹۹۵م] .
و اگر قرار باشد که ما از احادیث فضایل و مناقب، بر عصمت استدلال نماییم، در آن صورت بسیاری از ازواج مطهرات و صحابه نیز معصوم میشوند، از باب نمونه، دربارهی حضرت عایشهبآمده است: «سئل رسول اللهج مَنْ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَيْكَ؟ قَالَ: عَائِشَةُ». [ابن حبان، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان: ج ۱۶، ص: ۴۰، شماره حدیث: ۷۱۰۷] . «از پیامبر اکرمجپرسیدند: دوستدارترین مردم نزد تو کیست؟ فرمود: عایشه».
یا آنکه پیامبر به ام سلمه فرمود: «يَا أُمَّ سَلَمَةَ لاَ تُؤْذِينِى فِى عَائِشَةَ فَإِنَّهُ وَاللَّهِ مَا نَزَلَ عَلَىَّ الْوَحْىُ وَأَنَا فِى بَيْتِ امْرَأَةٍ مِنْ نِسَائِى غَيْرَ عَائِشَةَ». [احمد، مسند احمد: ج۶، ص: ۱۹۳، دار الفکر، صحیح ابن حبان: ج ۱۶، ص: ۴۴، شماره حدیث ۷۱۰۹] . «ای ام سلمه! دربارهی عایشه مرا اذیت نکن، به خدا قسم! وحی در هیچ یک از خانههای همسران من، غیر از خانهیعایشه بر من نازل نشده است».
در روایتی از ابن عباس آمده است:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِج: أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَمَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَآسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ». [صحیح ابن حبان: ج ۱۵، ص: ۴۷۰، شمارۀ حدیث: ۴۰۱۰ و مسند احمد: ج ۱، ص ۲۹۳، دار الفکر] ابن عباس میگوید: «رسول اکرمجفرمود: برترین زنان بهشت عبارتند از: (خدیجه) دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)».
از این رو استناد از روایات فضایل و مناقب بر عصمت حضرت فاطمه زهراببیمورد است و عصمت از دیدگاه اهل سنت و جماعت فقط مختص انبیا علیهم السلام است و هیچیک از صحابه، تابعین و ائمه، معصوم نمیباشند.
احترام خانهی فاطمه زهراب:
بدون تردید احترام به خانه حضرت زهراباحترام به حضرت رسول اکرمجاست و هتک حرمت حضرت زهراب، توهین به رسول اکرمجو خاندان او محسوب میگردد، که هیچ مسلمانی آن را جایز نمیداند.
اما بر خلاف آنچه دیگران ادعا مینمایند، ما معتقدیم که همهی صحابه و خصوصاً حضرت ابوبکر و عمرشبا دختر گرامی رسول اکرمجرفتاری شایسته داشتهاند و احترام خانه آن بانوی بزرگوار را کاملاً مراعات نمودهاند.
چنانچه حضرت ابوبکرستوصیه فرمودند: «ارقبوا محمداًج في أهل بيته». [بخاری، صحیح بخاری: ج ۴، ص: ۵۷۹، کتاب فضائل اصحاب النبي، باب مناقب قرابة رسول الله، شماره حدیث: ۳۷۱۳، دار الکتب العلمية، بیروت، ۱۴۱۲ﻫ، ۱۹۹۲م] «حال محمدجرا دربارهی اهل بیتش مراعات کنید».
و فرمودند: «وَالَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ لَقَرَابَةُ رَسُولِ اللَّهِج أَحَبُّ إِلَىَّ أَنْ أَصِلَ مِنْ قَرَابَتِى». [همان مرجع: ج ۴، ص ۵۷۹، شماره حدیث: ۳۷۱۲] . «قسم به ذاتی که جانم در دست اوست ارتباط و خویشاوندی با خاندان پیامبرجنزد من دوستدارتر از آن است که با خویشاوندان خویش، خویشاوندی نمایم».
و از طرفی حضرت ابوبکرسجدّ برخی از ائمه محسوب میگردد چنانکه امام صادق/که مادرش ام فروه نوادهی محمد وعبدالرحمن، پسران ابوبکرسبود میفرمود: «من از دو سو نوادهی ابوبکرم». «ولدني أبوبكر مرتين» [أعيان الشيعة: ج۱، ص: ۶۵۹] .
و علامه عبدالحسین احمد امینی نجفی در کتاب «الغدير» میگوید:
«بزرگداشت و احترام یار غار بزرگوار پیامبر و مهاجری که به تنهایی پیامبر اسلام را در سفر هجرت همراهی میکرد و نامش در سر فهرست مهاجران ثبت است، باید برای ما اهمیت داشته باشد. و نشناختن حق ابوبکر و کم رنگ جلوه دادن شخصیت او، ازجنایات فاحش و قضاوت ناعادلانه و داوری از روی احساسات به شمار میآید». [الغدير: ج ۷، ص: ۷۳-۷۴، دار الکتاب العربي: ۱۴۰۳ﻫ ۱۹۸۳م] .
حضرت عمر فاروقسنیز به اهل بیت پیامبرجاحترام خاصی قایل بودند. و خطاب به حضرت فاطمهبفرمودند: «يا فاطمة والله ما رأيت أحدا أحب إلى رسول اللهج منك والله ما كان أحد من الناس بعد أبيك أحب إلى منك». [مستدرک حاکم: ج۴، ص ۱۳۹، شماره حدیث: ۴۷۸۹، دار الـمعرفة، ۱۴۱۸ﻫ ۱۹۹۸م] . «ای فاطمه! بخدا قسم من کسی را محبوبتر از تو نزد پیامبر خدا نیافتم و به خدا قسم هیچ کسی بعد از پدر بزرگوارت نزد من محبوبتر از شما نیست».
عقیده و ارادهی خاص حضرت عمر فاروقسبه اهل بیت پیامبرج، سبب شد تا ایشان از ام کلثومبدختر گرامی حضرت علی و فاطمه زهراشخواستگاری نمایند.
چنانکه مورخ شهیر شیعی، احمد بن أبی یعقوب یعقوبی متوفی (۲۸۴ﻫ.ق) میگوید: عمر، ام کلثوم، دختر علی بن ابیطالب را که مادرش فاطمه، دختر پیامبر بود از علی بن ابیطالب خواستگاری کرد. پس علی گفت: که او هنوز کودک است، عمر گفت: آنچه پنداشتی نخواستم. لیکن خود از پیامبر خدا شنیدم که فرمود: «كل سبب ونسب ينقطع يوم القيامة الا سببي وصهري».
هر بستگی و خویشاوندی در روز رستاخیز بریده میشود، جز بستگی و خویشی و دامادی من، پس خواستم که مرا بستگی ودامادی با پیامبر خدا باشد، پس او را به زنی گرفت و ده هزار دینار به او مهریه داد. [یعقوبی: احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص: ۳۵، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۶۶ﻫ .ش] .
جای بسی شگفتی است که نویسندگان مقالهی دردانهی کوثر و یورش به خانهی وحی، ازدواج حضرت عمر فاروقسرا با دخترحضرت علیسمورد نقد قرار ندادهاند و این واقعه را منکر نشدهاند در صورتی که کدام عقل سلیم میپذیرد که حضرت علیسدخترش را به ازدواج قاتل همسر گرامیاش، فاطمهبدر آورد و با وی رابطۀ دوستانه برقرار نماید!.
نقد روایات هتک حرمت خانۀ حضرت زهراب:
نویسندگان مقالهی در دانهی کوثر و یورش به خانهی وحی به طرزی ماهرانه (با قطع و غمض برخی از روایات) کوشیدهاند تا عباراتی را از کتب اهل سنت نقل نمایند و شهادت حضرت فاطمه زهرابرا حقیقتی تاریخی جلوه دهند. که ما در این بخش به نقد روایات نقل شده میپردازیم و قضاوت در تحریف روشن تاریخ را بر عهدهی خوانندگان گرامی میگذاریم.
۱ـ ابن ابیشیبه و کتاب «الـمصنف»:
«عن زيد بن أسلم عن أبيه أسلم أنه حين بويع لابي بكر بعد رسول اللهج كان علي والزبير يدخلان على فاطمة بنت رسول اللهج فيشاورونها ويرتجعون في أمرهم، فلما بلغ ذلك عمر بن الخطاب خرج حتى دخل على فاطمة فقال : يا بنت رسول اللهج! والله ما من أحد أحب إلينا من أبيك، وما من أحد أحب إلينا بعد أبيك منك، وأيم الله ما ذاك بمانعي إن اجتمع هؤلاء النفر عندك، إن أمرتهم أن يحرق عليهم البيت، قال : فلما خرج عمر جاءوها فقالت: تعلمون أن عمر قد جاءني وقد حلف بالله لئن عدتم ليحرقن عليكم البيت وأيم الله ليمضين لـما حلف عليه». [ابن ابي شيبه، الـمصنف في الأحاديث والاثار: ج۸، ص: ۵۷۲، کتاب الـمغازي: باب ما جاء في خلافة أبيبکر وسيرته في الردة، دار الفکر، ۱۴۰۹ ﻫ ۱۹۸۹م] .
نویسندگان مقالهی دردانهی کوثر و یورش به خانهی وحی این قسمت از روایت را که به ظاهر دلالت بر اقدام به سوزاندن خانه ی حضرت زهرابتوسط عمر فاروقسرا دارد نقل نمودهاند، و از نقل ادامه همین روایت ابن ابی شیبه که اقدام به سوزاندن خانه حضرت زهرابرا کاملاً منتفی مینماید و بیعت حضرت علی و یاران او را به اثبات میرساند، سر باز زدهاند.
چنانکه در ادامه روایت میآید که حضرت فاطمهبفرمودند: «فانصرفوا راشدين، فروا رأيكم ولا ترجعوا إلي، فانصرفوا عنها فلم يرجعوا إليها حتى بايعوا لأبي بكر». [همان مرجع: ج ۸، ص: ۵۷۲] . «به خوبی بازگردید و تصمیمتان را قطعی نمایید، و نزد من بر نگردید، چنانکه آنان (علی و یاران او) از نزد فاطمه برگشتند و تا با ابوبکرسبیعت نکردند به خانه فاطمهبباز نگشتند».
برداشت نادرست از روایت ابن ابی شیبه:
براستی اگر ما با دیدهی انصاف و به دور از تعصب محتوای روایت ابن ابیشیبه را بررسی نماییم بجای توهین و هتک حرمت به حضرت فاطمه زهراب، احترام و بزرگداشت آن بانوی بزرگوار به اثبات میرسد که ما نکات قابل توجه روایت مزبور را برمیشماریم:
الف: در روایت آمده است که حضرت عمر فاروقسقبل از هرگونه اقدامی شخصاً نزد حضرت فاطمهبرفت و مقام و منزلت او را چنین بیان فرمود: «والله ما من أحد أحب إلينا من أبيك، وما من أحد أحب إلينا بعد أبيك منك». [همان مرجع: ج ۸ ص ۵۷۲] . «ای فاطمه! به خدا قسم هیچ کسی نزد ما محبوبتر از پدر گرامیت نیست، و به خدا قسم هیچ کس بعد از پدر بزرگوارت نزد ما محبوبتر از شمانیست».
عملکرد حضرت فاروق اعظمس، و بیان منزلت دخت گرامی رسول اکرمجنشان احترام و محبت به اهل بیت رسول اکرمجمیباشد.
ب: مسأله بیعت با خلیفه از چنان اهمیتی برخوردار بود که حضرت عمر فاروقسبا الفاظی سخت این مسأله را به حضرت فاطمهبتفهیم نمود و فرمود: «وأيم الله ما ذاك بمانعي إن اجتمع هؤلاء النفر عندك ، إن أمرتهم أن يحرق عليهم البيت». [همان مرجع: ج ۸ ص: ۵۷۲] . «به خدا قسم! هیچ چیزی مانع من نمیشود که در مورد کسانی که نزد تو گرد آمدهاند دستور دهم تا خانه را بر آنان بسوزانند».
مسأله بیعت بخاطر اتحاد و همبستگی مسلمانان از اهمیت ویژهای برخوردار بود، و با عنایت به تأکیدات پیامبر اسلامجدر مورد اتحاد و همبستگی و اجتناب از تفرقه و بیعت با چند خلیفه [ر.ک، هیثمی، نور الدین، منبع الزوائد و مجمع الفوائد: ج۵، ص ۳۵۹، کتاب الخلافة، باب النهي عن مبايعة خليفتين دار الفکر: ۱۴۱۲ ﻫ ۱۹۹۴م] ، «حضرت عمر فاروقسمصلحت را در آن دید تا مخالفان بیعت با ابوبکرسرا تهدید نماید.
ج: حضرت فاطمه زهراببه مخالفان ابوبکرسمشورت بیعت داد و در تأکید و تأیید فرمودههای حضرت عمرفاروقسفرمود: «فانصرفوا راشدين، فروا رأيكم ولا ترجعوا إلي». [ابن ابي شيبه، الـمصنف في الأحاديث والاثار: ج۸، ص: ۵۷۲، کتاب الـمغازي، باب ما جاء في خلافة أبي بکر وسيرته في الردة: دار الفکر ۱۴۰۹ ﻫ ۱۹۸۹م] «به خوبی باز گردید و تصمیم تان را قطعی نمایید و نزد من نیایید».
د: عدم اثبات سوزاندن خانه ی حضرت زهرابتوسط حضرت عمر فاروقسو بسنده نمودن حضرت عمر فاروقسبه تهدید مصلحتآمیز، چنانکه در پایان روایت آمده است: «فانصرفوا عنها فلم يرجعوا إليها حتى بايعوا لابي بكر». [همان مرجع: ج ۸ ص ۵۷۲] . «از نزد فاطمه بازگشتند و تا با ابوبکر بیعت نکردند به خانه فاطمه نیامدند».
نتیجه: در هیچ جای روایت ابن ابی شیبه به سوزاندن خانه ی حضرت زهرابتصریح نشده است و اگر تهدید محض بمثابهی سوزاندن خانهی حضرت زهرا محسوب میشود، پس تهدیداتی که از رسول اکرمجنقل شده است، باید به حقیقت حمل شود. چنانکه میفرماید: «ان الله أمرني أن أحرق قريشاً». [شرح نووی: ج۱۷، ص: ۱۹۵، کتاب الجنة، باب الصفة التي يعرف بها في الدنيا اهل الجنة واهل النار، شماره ۷۱۳۶-۶۳/۱، دار الـمعرفة ۱۴۱۴ﻫ ۱۹۹۴م] . «خداوند به من دستور داده تا قریش را بسوزانم».
«والَّذِى نَفْسِى بِيَدِهِ لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ آمُرَ بِحَطَبٍ فَيُحْطَبَ، ثُمَّ آمُرَ بِالصَّلاَةِ فَيُؤَذَّنَ لَهَا، ثُمَّ آمُرَ رَجُلاً فَيَؤُمَّ النَّاسَ، ثُمَّ أُخَالِفَ إِلَى رِجَالٍ فَأُحَرِّقَ عَلَيْهِمْ بُيُوتَهُمْ». [بخاری، صحیح بخاری: ج۱، ص: ۱۹۷، کتاب الاذان، باب وجود صلاة الجماعة، شماره حدیث: ۶۴۴، دار الکتب العلمية، ۱۴۱۲ ﻫ ۱۹۹۲م] . «قسم به ذاتی که جانم در دست اوست، قصد کردهام تا دستور به جمعآوری هیزم دهم سپس مؤذن را بگویم تا اذان دهد و شخصی را برای امامت مردم مقرر نمایم و خود به خانهی متخلفان بروم و خانههایشان را بر آنان آتش زنم».
اما هیچ عاقلی از روایات فوق بر سوزاندن قریش و متخلفان از نماز جماعت توسط پیامبر اسلامجاستدلال نمینماید، و میداند که منظور پیامبرجاهمیت دعوت به مسألهی توحید و نماز با جماعت بوده است. لذا تأکید و تصریح به سوزاندن خانهی حضرت زهرابتوسط عمر فاروقسبه دور از انصاف و از روی تعصب است.
ادامه را در بخش دوم بخوانید: