مقدمه
«سخنهای سعدی مثال است و پند
به کار آیدت گر شوی کار بند
نیابی به از او نصیحتگری
ببر زین درخت ای برادر بری»
سعدی شخصیتی نیکخواه و اندرز گوست، سراسر سخن سعدی در هالهای از فروغ نیکخواهی و خیر اندیشی قرار دارد و این سجایا را در زربافتی از کلام دلنشین که از دل برخاسته و لاجرم بر دل مینشیند و بر سبیل هدایت و ارشاد به دیگران اهدا میکند:
«خویسعدیاستنصیحتچهکندگرنکند
مشک دارد نتواند که کند پنهانش»
و این نصایح خیر خواهانه که گاه خطایی و گاه در قالب امثال و حکم و حکایات دلپذیر ادا شده است و توصیه به عدالت و احسان استخوان بندی آنها را تشکیل میدهد، حاصل تجربه اندوزی در سفرهای مکرر و ممتد او به نقاط مختلف جهان آن روز و مصاحبت با مردمان، از طبقات گوناگون و آشنایی با عادات و افکار و تمایلات آنان و نیز ثمرة کسب معرفت و علم آموزی در دانشگاهها و حوزههای علمی و مذهبی دنیای اسلامی آن عصر میباشد به طوری که خود او میگوید:
«در اقصای عالم بگشتم بی
بسر بردم ایام با هر کسی
تمتع ز هر گوشهایی یافتم
ز هر خرمنی خوشهای یافتم»
کلام سعدی از صفت زیبایی و شگفتانگیزی برخوردار است و قدرت تأثیر آن در ادب فارسی نظیر ندارد، به همین جهت سخن وی در هر مقام و مبحثی سخت به دل مینشیند و خاص و عام را مجذوب و شیفتة خود میسازد.
اما نبوغ و اشتهار سعدی تنها بواسطة فصاحت کلام و شیوایی سخن گرم و لطیف وی در نظم و نثر نیست، بلکه از آن جهت نیز هست که آثار او بویژه دو کتاب گلستان و بوستانش سراسر مشحون از نکات اخلاقی و اندرزها و مواعظ پر مغز است.
سعدی دارای احساس تعهد و مسئولیت است، بیجهت نیست که سعدی نصیحت را «خوی» خود میشمارد و حق را «گستاخ» میگوید زیرا این نصیحت کردنها و این گستاخ گوییها لازمة احساس وظیفه و احساس مسئولیت اوست که در این کتاب فراوان آمده است و از قیام به آنها ناگزیر است و به قول خودش «چه کند گر نکند» و نیز به صراحت گفته است:
اگر بینی که نابینا چاه است
اگر خاموش بنشیند گناه است»
شرف سعدی بر بسیاری از سرایندگان پارسی از آن است که قدر سخن را نشکسته و آن را دست مایة تقرب و ارتزاق نساخته است.
شیوة سخن بیتکلف و شفاف سعدی امتیاز مهم این آموزگار بزرگ مردمی و محبت است. کلام او چون جوی آب زلالی، ذره ذرة جان مستمع را سیراب میکند و بیهیچ غبار تصنع، بر دل او مینشیند. بسیارند آنها که در قلمرو نظم و نثر، سمند فصاحت تاختهاند، اما فقط سعدی است که شعری روان چون نثر و نثری آهنگین چون شعر پدید آورده و آمیزة شگفت آوری از مضمون و ترکیب و معنی و لفظ در هر دو عرصه، فراهم ساخته است و با چاشنی پند و اندرز و موعظه و حکمت دنیایی به وجود آورده پر از خرمی و صفا و صداقت و صمیمیت که به راستی باید گفت:
«اگر در سرای سعادت کسی است
ز گفتار سعدیش حرفی بس است»
حمید ثنائی
تابستان ۱۳۸۲