زمان و جوانی را پاس بدار خبر داری ای استخوانی قفس که جان تو مرغی است نامش نفس چو مرغ از قفس رفت و بگسست قید دگر ره نگردد به سعی تو صید نگهدار فرصت که عالم دمی است دمی پیش دانا به از عالمی است