نصیحتی ارزنده
با توجه به اینکه دین ما بوسیله اسناد و مدارک صحیح و بر دوش علماء و بزرگ مردان این امت حمل شده و از آخرین فرستاده خدا یعنی خاتم پیامبران حضرت محمد ج به ما رسیده و این خود مزیت و امتیازی است که سایر ادیان و امتهای گذشته فاقد آن بودهاند و آنان در نتیجه فقدان چنین امتیازی دین خود را تحریف و تغییر دادهاند و به پیامبران و صالحین خود چیزهایی را نسبت دادهاند که هرگز آنان چنین چیزی را نگفتهاند و بلکه به صاحب زمین و آسمان نسبتهای ناروایی دادهاند که خداوند سبحان هیچ گاه آن را نفرموده است، با ملاحظه چنین چیزی اهمیت و ارزش شناخت اسناد، و روایات معلوم میشود. خداوند «ابن المبارک» را بیامرزد که میفرمود: اسناد، و شناخت آن نزد من جزئی از دین محسوب میشود زیرا اگر اسناد نبود، هر کس هر چه را که دلش میخواست میگفت [۳۱]. پس برای اثبات وقایع و رخدادها اعتماد بر روایت صحیح و محکم لازم و ضروری میباشد زیرا برخی افراد که نیتهای سوء داشتهاند سعی نمودهاند که این دین را با مخلوط کردن احادیث دروغ و موضوع و اسرائیلیات و نسبت دادنش به رسول گرامی ج و اصحابشش خدشه دار کنند، و متأسفانه بعد از آنان کسانی دیگر ناآگاهانه آنها را انتشار و حتی به آن افزودهاند، ولی خداوند متعال برای این دین تمییز دهندهگانی از منتقدین و علماء بزرگ امت اسلامی را مسخر نمود، آنانی که وقت خود و حتی سرمایه و جانشان را برای دفاع از دین اسلام و رسول الله ج و یارانش فدا نمودند و روایات باطل و دروغی را که به پاکی و فضائل اصحاب کرامش آسیب وارد میکرد کشف کردند. نصحیت من برای هر کس که طالب حق میباشد، این است که سعی کند در حد امکان و توانایی خودش روایات را اثبات و به درجه صحت برساند آنگاه به آن استناد کند. زیرا چهره تاریخ اسلام بواسطه چنین مرویات باطله و کذب، که به اصحاب کرامش نسبت داده شدهاند، و هدفشان لکهدار کردن سیمای آنان بوده مقداری غبار آلود گشته، و مدام دشمنان اسلام از مستشرقین و دیگران تلاش نمودهاند که از طریق نوشتههای خود یا بوسیله کسانی که زیر دست خود تعلیم و تربیت شدهاند این گونه اخبار و روایات باطله را پخش و منتشر میکنند.
و حتی میشنوید که نام اسلامی را بر خود گذاشتهاند و در ترویج مقاله و کتابهای گمراهکننده که به پیشینیان صالح این امت، طعن و بدگویی و بیاحترامی روا میدارند کوتاهی نمیکنند. در واقع آنان، رافضیهای جدیدی هستند که میخواهند هر فضل و کرامتی را از اصحاب رسول الله ج که به مانند مشعلهای فروزانی میباشند خاموش نمایند. اما خداوند منان بوسیله علماء و دلسوزان این دین، سد راه آنان خواهد شد. از جمله این کتابهای بی ارزش که به اصحابش طعن میزند، کتاب «محمود ابی ربه» به نام «اضواء علی السنة» که نویسنده این کتاب بیشتر به ابو هریرهس حملهور میشود و افزون بر آن دهها حدیث صحیح را رد و به باد انتقاد میگیرد. و کتاب «الفتنه الکبری» و «علی و پسرانش» که نویسنده آنها «طه حسین» است و بصورت عامل مستشرقین در بلاد عربی در آمده، و نوشتههای خاورشناسانی مثل «مرگلیوث و گولدتسهیر» و غیره که هیچ گونه ورع و اعتقادی ندارند را، ترجمه و رد و بدل میکنند. پس اولاً بر ما واجب است که یکدیگر را نصیحت و سفارش به حق کنیم که از خواندن و مطالعه این گونه کتابها خودداری نماییم زیرا مطالعه آنها انسان را قسی القلب و کینهتوز میکند. آن هم به نسبت اصحاب رسول الله ج. و هر کس که بخواهد این کتابها را مطالعه کند. بایستی باور استوار و محکمی داشته باشد و این نوع مطالعه برای هر کس میسر نمیشود جز برای شخصی که بتواند شبهاتشان را رد، و اشتباهاتشان را اصلاح، و نقشههایشان را بر ملا نماید و مردم را از خواندن آنها بر حذر دارد و زیاد اتفاق افتاده که یکی از علماء به مطالعۀ کتاب جدیدی پرداخته و مملو از بخشهایی بوده که اصحاب کرامش طعن و ناسزا گفته ولی وی آن را مخفیانه قرائت نموده و اجازه نداده که در میان مردم منتشر بشود. تا به محبت و جایگاه یاران پیامبران ج خدشه وارد نشود. فرموده علامه ذهبی/ بسیار ارزشمند بود که فرمود: مدام در دیوان شعرا و کتابهای امروزی و از طرف عاملین بیگانه جنگ و جدال و مشاجرات اصحاب کرامش به گوش ما میرسد ولی اکثر نوشتهها دروغ یا ضعیف و یا منقطع میباشند و آنچه امروزه موجود است و مورد مطالعه و استفاده قرار میگیرد بایستی آن را پاکسازی و حتی برخی را معدوم نمود تا غبار حقد و کینه بر روی دلهای ما ننشیند و بر خشنودی و محبت یاران رسول الله ج با هم متحد باشیم و عقیده ما به شکلی باشد که خداوند به ما یاد داده آنجا که میفرماید:
﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ١٠﴾ [الحشر: ۱۰].
«پروردگارا، بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشى گرفتند ببخشاى، و در دلهایمان نسبت به کسانى که ایمان آوردهاند [هیچ گونه] کینهاى مگذار. پروردگارا، راستى که تو رؤوف و مهربانى».
و آنان یعنی اصحاب رسول الله ج دارای سوابق درخشان و فضائل ارزندهای هستند که در واقع هر کدامشان مکفر و پاک کننده اشتباهات و اخطاء آنها میباشند. علامه ذهبی در ادامه سخنانش و در ضمن بحث طولانی میگوید: آنچه را روافض و اهل بدعت در کتابهایشان در خصوص نزاع و مشاجراتشان و طعن و بدگویی به صحابه نقل کردهاند در کل بیارزش، و باطل و کذب محض میباشند، و داب رافضیها روایت اباطیل و اراجیف و، رد آنچه را که در صحاح و مسانید آمده است میباشد [۳۲]. سپس ایشان میگویند: عاقل کسی است که با نفس خود به مبارزه برخیزد، و از زیبائیهای اخلاق اسلامی است که انسان چیزی را که هدفش نیست ترک کند [۳۳]. در پایان میتوان از کلام علامه ذهبی این نکات را بر داشت نمود.
۱- نزاع و مشاجرات اصحاب کرامش در میان مردم پخش و منتشر نشود.
۲- مخفی نگاه داشتن آن بر مردم و برخی از علماء.
۳- به معدوداً افرادی اجازه مطالعه داده شود که انصاف دارند و بدور از هر گونه تعصب و کینهتوزی و در نهایت احترام و استغفار برای صحابه به مطالعه آنها خواهند پرداخت.
۴- عدم اعتماد و اعتبار مطالبی که در کتب اهل بدعت و روافض در این باره آمده است.
۵- اکثر مطالبی که در مورد مشاجره اصحاب کرامش آمده است دروغ و بدون سند میباشند.
۶- لازم است که بعضی از این روایتهای باطله و دروغ را نابود کرد زیرا از جمله علومی هستند که نشر آنها حرام میباشد.
و علامه ذهبی/ در جای دیگری میفرماید: از جمله علومی که پخش و نشر آن حرام است. داستانهای باطله و روایات منکره و همچنین علوم و الهیات فلاسفه [۳۴]، و سحر و سیمیاء [۳۵] و شعبده بازی و حیل و پخش احادیث موضوع و سرگذشت پهلوانان و رسائل اخوان الصفاء [۳۶] و اشعاری که در آنها مخالفتی با پیامبر خدا ج دیده میشود میباشند. در واقع علوم بیهوده و باطل فراوانند و هر کس که بخواهد برای آزمایش و شناخت، آنها را مطالعه ومورد بررسی قرار دهد بایستی کمترین وقت خود را به آنان مشغول دارد و از خداوند متعال طلب مغفرت و آمرزش داشته باشد و هر گونه نفع و ضرر خود را از خدا و دعا و نیایش و فریاد رسی را برای ذات احدیت منحصر نماید [۳٧]. شهاب بن خراش/ سخن زیبایی را در این زمینه بیان داشته که میفرماید از سلف صالح این امت یاد گرفتهام که گفتهاند در مجالس خود اصحاب رسول الله ج را طوری نام ببرید و مناقب و فضائلشان را بحث کنید که دلها به ایشان علاقمند شوند. نزاع و اختلافات آنان را بزرگ نکنید که مردم بر علیه، و ضد آنان تحریک شوند [۳۸]. و بسیار جای تعجب است از جرات و جسارت کسانی که دربارۀ اصحاب رسول الله ج هر طور دلشان بخواهد قلم خود را رها میگذارند و زبانشان آزاد و بدون علم و معرفت سخن میگویند. و برازنده این اشخاص است که این ضرب المثل معروف را بگویم «لیس بعُشک فادرُج إلی خُشِکَ» [۳٩] درود خدا بر آن کس که گفت: من مردی هستم که در برابر کسی که به دینم طعن و بدگویی زند ملایم نیستم، و بر اسلام هم هیچ گونه طعن و بدگویی را روا نمیدانم، نه به ابوبکر و نه به عمرس سب و ناسزا نمیگوییم، و پناه بر خدا به عثمان بن عفان نیر دشنامگو نیستم، و تا روزی که میمیرم و کفن میپوشم به پسر عموی پیغمبر ج نیز ناسزا نمیگویم، و همچنین نسبت به حواری رسول الله ج زبیر بن عوام و به طلحه مهربان خواهم بود [۴۰]. در واقع سلف و گذشتگان ما هر کس را که به اصحاب کرامش دشنام و ناسزا میگفت از مجلس خود بیرون میکردند. در زندگی نامه سلام بن سلیم حنفی که مکنی به ابو الاحوص میباشد و العجلی او را موثق و معتبر و تابع سنت خوانده آمده است که: هر گاه بیت او مملو از اصحاب حدیث میشد به پسرش احوص دستور میداد که در میان حاضرین هر کس به اصحاب رسول الله ج شتم و ناسزا گفت وی را از اینجا اخراج کنید [۴۱]. و حتی امام مالک/ فتوا داد که مسلمان باید از شهری که اصحاب کرام را طعن و ناسزا میگویند هجرت کند. [۴۲]
میگویم پناه بر خدا اگر امام مالک مردم این دور و زمانه را میدید که بعضیها به خالق آسمان و زمین ناسزا میگویند چه میگفت. شیخ خرقی/ صاحب «المختصر» که ابن قدامه آن را شرح نموده از شهر بغداد که مسکن وی بود هجرت کرد. زیرا شنیده بود در آنجا کسانی هستند که به اصحاب رسول الله ج دشنام میگویند [۴۳]. و علماء اسلامی مردم را از روایت و نقل قول کسانی که نسبت به اصحاب کرامش بیاحترامی کردهاند بر حذر داشتهاند: امام مسلم در مقدمه کتابش با سند صحیح ذکر میکند که عبدالله بن المبارک روزی بالای منبر رفت و فرمود از روایت و نقل احادیث عمرو بن ثابت دوری کنید زیرا وی به اصحاب رسول الله ج سب و ناسزا گفته است [۴۴]. و عجب زیبا است قول امام ابو زرعه/ که فرمود هر گاه کسی را دیدید که به یکی از اصحاب رسول الله ج طعن و ناسزا میگفت بدان که او زندیق میباشد [۴۵].
[۳۱] روایت مسلم در مقدمه صحیح مسلم رقم ۳۲. [۳۲] السیر (۱۰/٩۳-٩۴). [۳۳] همان مصدر. [۳۴] مانند علم کلام که سلف از آن خودداری میکردند. [۳۵] بخش از سحر یا شاید حیله و مکر باطلی بوده. [۳۶] مجموعه نوشتههای است که از ملتهای متنوع گرفته شد که مخالفات بسیاری در آن دیده میشود. [۳٧] مبر اعلام النبلاء (۱۰/۶۰۴). [۳۸] در سیره وارد شد (۸/۲۸۵). [۳٩] یعنی این لانه تو نیست به جای خود بازگرد و داخل شو – ضرب المثلی است که به کسی گفته میشود که به چیزی فتوا داده که درست نبود و غیره. [۴۰] از اشعار عبدالله بن المبارک، در سر آمده ۴۱۳-۴۱۴. [۴۱] السیر ۸/۲۸۲. [۴۲] ابن حجر، فتح الباری، کتاب الفتن. [۴۳] خرفی عمر بن الحسین/، ابن کثیر در البدایه و النهایه از وی نقل سخن کرده (۶/۲٩۸). [۴۴] روایت مسلم رقم ۳۲. [۴۵] خطیب بغدادی با سند خودش در الکفایه روایت کرده ص ۴٩.