نقش روحانی کاروان در تفرقه زدن
باید با صراحت بگویم: ریشۀ اصلی اختلافات و افکار خرافی روحانیون میباشند.
و باید به خواننده این نکته مهم را یادآور شویم و آن اینکه اگر شبهه یا سوالی برایش پیش آمد مخصوصاً سوالات غیر فقهی که بیشتر در مورد عقاید دینی است و در هنگام حج زیاد با آنان برخورد میکند مثل مسئله زیارت قبـور یا مسئله خلافـت و امامـت و یا مسائل مربوط به صحـابه و ... که در اینجا فرصت آوردن همه آنها نیست. اگر سوالی در این خصوص برایش پیش آمد فوراً به پیش روحانی کاروان نرود چون به طور قطع روحانی سوالی مخالف با مذهب شیعه به او نخواهد گفت، و از همه بدتر اینکه آخوندها در سرپوش گذاشتن روی مسائل و شبهات بسیار استادند و به محض پرسیدن سوال جوابی مکارانه به آن میدهند و مسئله را برای فرد عامی توجیه و قابل حل میکنند و اگر شما عاقل باشید باید بدانید که این طریق تحقیق نیست بلکه برای تحقیق اولاً باید فکرتان را از هرگونه تعصب خالی کنید و ثانیاً برای یافتن پاسخ کتابهای طرف مقابلتان را هم بخوانید مثلاً ببینید نظر اهل سنت چیست، بعد اگر خواستید نظر روحانی را هم بپرسید و در پایان با عقل خود تصمیم بگیرید نه اینکه فوری و با تقلید کورکورانه هر پاسخی دادند قانع شوید. روحانیون خرافی اعمال زیر را برای تفرقه افکنی انجام میدهند:
۱- نکتهای که در اینجا میخواهیم بدان اشاره کنیم بسیار حساس است، و غالباً کسی متوجه آن نیست و آن اینکه از اول مراسم حج تا پایان آن تمامی صحبت روحانی کاروان فقط در مورد مسائل فقهی است، و فکر تمامی عوام را به این سمت سوق میدهد که مبادا طواف نساء را درست انجام ندهید و به یکدیگر حرام شوید یا مبادا سرتان را در سجده روی فرش بگذارید و فقط و فقط همین مسائل، علت آن هم این است که مبادا افکار مردم به سمتی دیگر معطوف شود مثل دوستی و رابطه با اهل سنـت یا سوالاتی دیگر که به طور طبیعی وقتی با اهل سنت رابطه برقرار کنند این سوالات هم پیش میآید (مثل خلافت و امامت)، و روحانی از این پیش آمد هراس دارد و جلوی آنرا میگیرد، و طبیعی هم هست چون برای او از هر چیز خطرناکتر است.
۲- روش دیگر روحانی در تفرقه زدن بدگویی از حضرت ابوبـکرسو حضرت عمـرساست، مثلاً وقتی کاروان را برای بازدید به کنار غار ثور میبرند عوض اینکه به مردم بگوید: این غاری است که پیامبرصو یار وفادارش ابوبکر به هنگام هجرت به مدینه در آن بودهاند و جانشان در خطر بوده است، و به خاطر همراهی و کمک خداوند بوده که آنها نجات یافتند و در سوره توبه آیه۴۰ آمده که ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَا﴾یعنی خدا با ماست، وخدا با صابرین و مومنین و متقین است نه با غاصب خلافت، ولی در عوض میآید و معنای آیه را تحریف میکند و به مردم میگوید: در آیه آمده: ﴿لَا تَحۡزَنۡ﴾یعنی: نترس، و ابوبکر در اینجا ترسیده بود، و شروع به بدگویی پشت سر ابوبکر سمیکند (خداوند در قرآن به پیامبرصهم فرموده: ﴿لَا تَحۡزَنۡ﴾مثل سوره نحل/۱۲۷، و تازه ﴿لَا تَحۡزَنۡ﴾یعنی: غمگین مباش و با «لاَ تَخَفْ» و ترسیدن فرق دارد. و از همه گذشته، ابوبکرسبرای پیامبرصغمگین بوده). البته این نمونۀ کوچکی از بدگویی های آخوندها در مورد ابوبکر و عمر باست، و در جاهای دیگر در حج نیز این کار را میکنند، مثل هنگام بازدید از کوه احد که در آنجا هم به مردم میگویند: اینجا احد است، و عمر در اینجا فرار کرده است، و یا به هنگام بازدید زائرین از مساجدی که در مدینه هستند مثل مسجد قبا و مسجد ذوالقبلتین و سایر مساجد، وقتی به مسجد ابوبکر میرسند و در اینجا بر خلاف میل روحانی کاروان مسجدی به نام ابوبکر میباشد و ایشان که از این امر بسیار ناراحت هستند درباره آن توضیحی نمیدهد بلکه با ناراحتی میگوید: این هم مسجد ابوبکر است، و ما با آن کاری نداریم و میرویم به سراغ مسجد سلمان و بقیه مساجد.
۳- روش سوم ایجاد بدبینی در ذهن شیعیان نسبت به اهل سنت است، و به طور مثال مرتب از کلمه وهابـی صحبت میکنند و مترسکی درست کردهاند به نام وهابیت تا مبادا مردم به سمت اهل سنت گرایش یابند و طوری در ذهن عامه انداختهاند که اهل سنت دشمن اهل بیت میباشند.
۴- مورد بعدی اینکه در خلال حج یا به طور کلی در ایران و مساجد خودشان هم هیچگونه صحبتی پیرامون وحدت نمیکنند یا اینکه بگویند: اهل سنت هم اهل بیت را دوست دارند و شما هم با آنان برادر هستید و میتوانید در کنار هم صحبت داشته باشید، بلکه برعکس اینجانب خود در مسجدالنبیصدیدم که چندین تن از شیعیان به دور یکنفر از اهل سنت نشسته بودند و در حال صحبت با او بودند که ناگهان روحانی کاروانشان آمد و گفت: بلند شوید و به حرفهای او گوش ندهید و مثل ابوجهل که دیگران را از شنیدن صحبتهای پیامبرصباز میداشت، او هم همین کار را کرد، و این مورد خود از بزرگترین اعمال در ایجاد تفرقه است، چون روحانی میتواند به مردم بگوید: با اهل سنت وحدت بر قرار کنید و اصولاً هم مردم به حرفهای او بیشتر و بهتر گوش میکنند ولی متاسفانه اینکار را نمیکنند و بر عکس در ایجاد تفرقه میکوشند و فراموش نکنید صحبتهای ایشان پیرامون وحدت که در پشت تلویزیون و یا در روزنامهها میباشد بیشتر ظاهرسازی و سیاستبازی است، و به هیچ وجه عمیق و واقعی نیست، و ما باید واقعگرا باشیم و در واقعیت میبینی که در تمامی روضهها و مجالس عزاداری سخنان تفرقه زا و یا لعن خلفا میباشد، حال وقتی در تلویزیون صحبتهای خوب و قشنگ بکنند چه فایدهای دارد؟ چون دیگر ذهن مردم را خراب کردهاند و اگر ایشان واقعاً طرفدار برقراری وحدت هستند باید ریشه اختلاف را از بین ببرند و به مردم بفهمانند که مثلاً حضرت عمر درب را به پهلوی حضرت فاطمه نزده است، و این روایات سند محکمی ندارند و جعلی هستند نه اینکه چندین هفته را دهه فاطمیه بگیرند و مرتب بالای منبر بگویند: لعنت بر فلان که درب را سوزاند و همه هم بفهمند که فلان کسی نیست جز عمر بن خطاب، چنین وحدتی به درد خودتان میخورد.
۵- کتـمان: این مورد یعنی کتمان حقایق توسط روحانیون نیز از موارد مهم است، مواردی که شیعیان در صورت آگاهی ممکن است روش خویش را عوض نمایند و روحانی از گفتن آنها هراس دارد. ما در اینجا خدمت خواننده محترم چند نمونه از این حقایق را میگوییم تا خواننده به ماهیت این آقایان پی ببرد و باید بداند که این ما فقط چند مورد را در اینجا به اختصار میآوریم و اگر بخواهیم تمام موارد را بیان کنیم کتابی جداگانه باید بنویسیم. یکی از مواردی که روحانیون نمیگویند و این مورد در اکثر کتب تاریخی و حتی کتب شیعه نیز ثبت شده مثل تاریخ یعقوبی یا کتاب کافی و تهذیب الاحکام شیخ طوسی ج ۳ ص۳۸۰ و بحارالانوار همچنین در تاریخ طبری و بسیاری دیگر از کتابها، و آن ازدواج ام کلثوم دختر حضرت فاطمه با عمربن خطاب خلیفه دوم میباشد که با رضایت حضرت علی انجام گرفته است، و علت کتمان این موضوع توسط روحانی روشن است، چون ممکن است در ذهن یکی از شیعیان بگذرد که مگر کسی به قاتل همسرش دختر همان همسر را میدهد و یا حسن و حسین چطور اجازه این ازدواج را دادهاند و مگر خود حضرت علی هم دشمن درجه یک عمر نبوده، و سوالات فراوان دیگر. موردی دیگر اینکه نام فرزندان حضرت علی÷، ابوبکر و عمر و عثمان بوده، و دو تن از آنان در کربلا شهید شدهاند ولی مداحان صحبتی از ایشان نمی کنند. (این عمل را امامان دیگر هم انجام دادهاند و به اسم عایشه نیز روی دختر خویش نامگذاری کردهاند). یا اینکه نسب امام صادق÷از دو جهت به حضرت ابوبکر بر میگشته، و امام صادق÷همیشه از این جهت افتخار مینموده است، یا کتمان این موضوع که شهادت عليا ولي الله و عليا حجة الله در هنگام گفتن اذان جزو اذان نیست، و در مورد منع آن در کتاب من لایحضره الفقیه نوشته شیخ صدوق مطالب موجود است (من لايحضره الفقيه جزو چهار کتاب اصلی شیعیان بعد از قرآن است، سه کتاب دیگر عبارتند از اصول کافی و استبصار و تهذیب). یا مورد دیگر اینکه از چهار دختر رسول خداصیعنی زینب و ام کلثوم و رقیه و فاطمه. دو تن از آنها یعنی ام کلثوم و رقیه از همسران عثمان بن عفان بودهاند.
وحدتی که خرافیون از آن صحبت میکنند وحدت دینی و وحدت بین دو برادر مسلمان نیست، بلکه بیشتر به خاطر مصالح و حفظ قدرت و نظام سیاسی است، چون بسیاری از همسایگان هم مرز با ایران از اهل سنت هستند و در صورت عدم وحدت برای حکومت خطرناک میباشند و گرنه خرافیون مذهبی اصلا به وحدت عقیدهای ندارند و مذهب خود را جدا از سایر مذاهب میدانند و راه کار ایشان برای وحدت این است که رو در روی اهل سنت صحبتی نکنید ولی در غیبت آنها اگر خواستید حرفی بزنید یا سه خلیفه اول را لعن کنید و زیارت عاشورا بخوانید و ... این راه کار خرافیون به دلایل زیر مردود میباشد:
۱- اگر شما پنهانی به لعن و نفرین میپرداختید پس از کجا اهل سنت با شما مخالفند و اگر بگوئید: دشمنان وحدت اسلامی اینکار را آشکارا و برای تفرقه کردهاند، پس چرا کاری را که دشمنان اسلام میکنند شما صحیح میدانید، و یا اگر بگویید ما با عقاید اهل سنت مخالفیم و با ابوبکر و عمر مخالفیم ولی با خود ایشان مشکلی نداریم، این نیز صحیح نیست، چون عقیده و فکر هر شخص نماینده خود اوست، و شما اگر راست میگویید پس با خوارج وحدت داشته باشید و فقط با عقیده خوارج پیرامون حضرت علی مخالف باشید و با خود خوارج خوب و مهربان باشید ولی واضح است که اینگونه نیست.
۲- دلیل دومی که در اینجا ارائه میدهیم و ممکن است برای بعضی خندهدار به نظر آید ولی واقعیت دارد. تمامی مردم میدانند که ما در عصر جدید هستیم و وسائل پیشرفته جاسوسی و ضبط صدا موجود میباشد، به طور مثال: وسائلی هست که از بیرون منازل هم میتواند صدای شما را ضبط کند و یا از راههای دیگر، پس اینکه شما میگویید: ما در جایی که سنی ها نیستند لعن و نفرین و دیگر حرکات را انجام میدهیم، صحیح نیست، و اگر شخصی این صحبتها را ضبط کرد و بعد آن را به کشورهای دیگر برد و ایجاد تفرقه کرد در آن موقع شما مقصر هستید، و اگر این امر برای شما باور کردنی نیست، باید بگوییم: در همین انجمن دیوانگان حسین مراسم عمر کشون گرفتند و سی دی آن به کشورهای سنی اطراف رفته بود و باعث درگیری بین شیعه و سنی شده بود.
۳- مورد بعد این که ما میپرسیم: آیا وقتی شما پشت سر اهل سنت و عقایدشان بدگویی میکنید، آیا همین امر باعث نمیشود که رابطه خود شخص شما با آنان تیره گردد و همین باعث تفرقه بین شما با آنان میشود.
۴- در ضمن اینگونه سخنان پشت سر اهل سنت، باعث ایجاد کینه در دل افراد میشود و مانند آتشی در زیر خاکستر میماند، و بالاخره در جایی خود را نشان میدهد، پس چنین وحدتی فایده ندارد.