کلینی، مشهورترین عالم شیعه معتقد به وجود تحریف در قرآن میباشد
کلینی که میان شیعیان به «ثقة الاسلام»شهرت دارد در کتاب «اصول کافی» - که قول داده جز روایات صحیح در کتابش نیاورد - روایات بسیاری از این افسانه های تحریف قرآن کریم را آورده است و هیچ یک از آنها را ضعیف نشمرده؛ لازم به ذکر است که علمای شیعه نیز این کتاب را در بلند مرتبهترین درجه آن قبول داشتهاند.
کلینی در آن کتاب از جعفر صادقسچنین نقل مینماید:
«إن القرآن الذي جاء به جبرئیل÷ إلى محمد جسبعة عشر ألف آیة». [الکافی: ج، ۲ - ص، ۶۳۴]
(قرآنی که توسط جبرئیل÷بر محمد جنازل شده (۱٧۰۰۰) آیه میباشد).
این در حالی است که آیات قرآن کریم شش هزار و اندی آیه میباشند و وجود روایت فوق در کتاب مذکور بیانگر حذف قریب به دو سوم از قرآن کریم میباشد؛ چه افترای بزرگی!!!
و باز در آن کتاب چنین بیان داشته:
«جبرئیل÷این آیه را بر محمد این چنین نازل کرد:
﴿وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ﴾[البقرة:۲۳].
«و اگر در آنچه بر بنده خود (درباره علی) نازل کردهایم، در شک هستید پس سورهای مانند آن بیاورید».
نمونههای بسیاری در این راستا وجود دارند، زیرا بیشتر کتابهای شیعه در این باتلاق و گنداب غوطهور شدهاند و به این ورطه و منجلاب خطرناک افتادهاند؛ لازم به یادآوری است که آن روایتهای ذکر شده در کتابهایشان، روایتهایی شاذ و پراکنده نمیباشند که بدون رضایت و تأیید محققین و افراد عاقلشان نقل شده باشند، و شیخ آنها «مفید» میگوید:
«اخبار و روایتهایی که از ائمۀ هدایت، از میان آل محمد جروایت شده که راجع به اختلاف قرآن و حذف و کاستیهای صورت گرفته از جانب برخی از طعنه زنان به قرآن بحث میکند فراوان است». [أوائل المقالات: ص ۵۴].
در اواخر قرن سیزده هجری رسوایی شیعه در این راستا به حد اعلی رسید، زیرا نوری طبرسی شیخ و استاد بزرگ شیعه نوشتهای در خصوص این کفریات ارائه داد و تمامی افسانهسرائیهای این باب را گردآوری نمود و آن را «فصل الخطاب في إثبات تحریف کتاب رب الأرباب»نام نهاد، و این کتاب به عنوان لکۀ ننگی برای شیعه در تاریخ به ثبت رسید، نویسندۀ این کتاب همۀ روایتها و اقوال پراکندۀ علمای شیعه را گردآوری نموده تا از این طریق ثابت نماید که علما و راویان و محققان شیعه قائل به این کفر میباشند.
لازم است بدانید که برخی از آنان از روی دروغ و بهتان اعلام داشتهاند که اهل سنت نیز قائل به وجود تحریف در قرآن میباشند.
در پاسخ به این ادعای دروغین آنها میگوییم: از لابلای سخنان خودتان برای رد این ادعای باطل استدلال مینماییم، مفید شیخ شیعه میگوید:
«امامیه اتفاق نظر دارند بر اینکه پیشوایان گمراه (مقصودش صحابهشمیباشد) در بسیاری از موارد در امر جمعآوری قرآن مخالفتهایی کردهاند، و در آن بر حسب تنزیل و سنت پیامبر جعمل نکرده و از آن روی گرداندهاند، و معتزله و خوارج و زیدیه و مرجئه و اصحاب حدیث در تمام آنچه که بر شمردیم بر خلاف امامیه اجماع دارند». [أوائل المقالات: ص ۱۳]
لازم است بدانید که پاکی و دوری اهل سنت از این ضلالت و گمراهی نیازی به اعتراف دشمن ندارد، و تنها از این رو آن نظریه را نقل کردیم، چون سخن مخالف بود، و صدور انصاف از جانب مخالف اثر بیشتری بجا میگذارد تا اینکه شخصی موافق انصاف به خرج دهد.
و اما اینکه پارهای از علمای شیعه وجود تحریف در قرآن را انکار نمودهاند؛ راجع به آن لازم است بدانید که یکی از ارکان شیعه «تقیه» میباشد. چنانکه نعمت الله جزائری شیخ شیعه میگوید:
«ظاهراً این قول (یعنی انکار تحریف قرآن) بخاطر مصلحتهای بسیاری از آنان بروز کرده است، از جمله بستن درِ طعنه بر آنان است، که اگر در قرآن تحریف و تبدیل شده پس با وجود ممکن بودن تحریف و تبدیل در آن، چگونه جایز است به قواعد و احکامش عمل نمود». [الأنوار النعمانیة: (۲/۳۵۸)]
سپس دلایل ادعای خود را ارائه میدهد مبنی بر اینکه انکار علمای شیعه از روی تقیه بوده است، نعمت الله جزائری میگوید:
«چگونه چنین بیان میدارند در حالی که در نوشتههایشان روایات زیادی را آوردهاند مبنی بر اینکه آن مسایل در قرآن واقع شده است و فلان آیه این گونه نازل شده و سپس تغییر یافته است». [الأنوار النعمانیة: (۲/۳۵۸-۳۵٩)]
لازم به ذکر است، کسی که به تحریف قرآن کریم اعتقاد داشته باشد در واقع کفر ورزیده است و کافر محسوب میگردد، بنابر این اکنون علمای شیعه در مورد کلینی نویسندۀ «الکافی» و طبرسی نویسندۀ «فصل الخطاب» و امثال آنها که صریح و روشن چنین کفری را اعلام داشتهاند، چه میگویند؟ آیا آنها را تکفیر مینمایند؟! و آیا از آنان تبرئه میجویند یا اینکه آنان را از بزرگان و مشاهیر علمای خود برمیشمارند؟!!