آیا آنها را دیدهایی؟ (کاروان نیکان)
آیا هیچ شده است که به مسجدی از مساجد بروی که خداوند امامی با آوازی بسیار زیبا و گیرا نصیب آن کرده، و مجموعهای از جوانان خوب را مییابی که عزم برآن بسته اند پیش روی خداوند به نماز ایستند، اگرچه تا سحر نیز به درازا کشد، در زمانی که برخی اصلاً نماز جماعت را ترک کرده اند؟ و اگر در دهه آخر رمضان بیایی بجز اندکی کسی دیگر نمییابی، زیرا برای حصول اجر و ثواب چند برابر و مففرت گناهان به سوی خانه خدا شتافته اند، در وقتی که برخی دیگر این شبها را با چیزهایی میگذرانند که بر تو پوشیده نیست، چه میشود اگر همین جوان که کاری جز خیابانگردی و گشت و گذار در بازارها را ندارد از خود بپرسد: مگر نمیشود که من هم یکی از این جوانان با خدا شوم آنها چگونه کامیاب گشته اند، در حالیکه در همن مجتمع بسر میبرند آنها نیز خواهشاتی دارند و بازدارندهایی و من نیز خواهشاتی و بازدارندهایی؟.
آیا توانایی آنها را ندارم؟ آنها توانستند و تو چرا...؟