نمونه از حقجوی حضرت علیس
(وقتی که حضرت علیستصدی خلافت مسلمانان را عهدهدار گردید، برادرش عقیل نزد او آمد و گفت: یا علی! تو هم اکنون مقام خلافت و رهبری جامعه مسلمین را به عهده داری، میخواهم که از بیت المال مقداری به من دهی. بنا به قولی: (مقداری بر سهم من بیفزایی. حضرت علیسفرمودند: وقتی که غروب شد و هوا تاریک گردید نزد من برگرد. حضرت علی در سر موعد کیسهای چرمی را آماده کرد و تکهای آهن را داغ کرد و در لای کیسه گذاشت. در موعد مقرر که عقیل وارد شد، کیسه را به او داد. عقیل که کیسه را گرفت دستش سوخت و کیسه را به زمین انداخت. حضرت علیسکه حال او را چنین دید، گفت: آخر مادر به سوگت بنشیند، وقتی از آتش دنیا این حال را داری، فردا در روز قیامت حال تو و حال من چگونه باشد که من هم با تو باید به جهنم بیایم. ای عقیل کسی یک درهم یا یک دینار به مسلمانان خیانت کند در قیامت پلی را بر روی جهنم برای او نصب میکنند بر روی آن قرار میگیرد و پل در زیر پایش فرو میریزد، و او در آتش جهنم هفتاد پاییز (سال) میسوزد [۲۰].
(حضرت علیسفرمودهاند: پنج چیز را به شما توصیه میکنم:
۱- هیچ یک از شما به جز به پروردگارش امیدوار نباشد.
۲- و به جز او را کسی ترس نداشته باشد.
۳- اگر چیزی که نمیداند از او بپرسند، شرم نکند که بگوید نمیدانم.
۴- شرم نکند که یاد بگیرد.
۵- بدانید، صبر و بردباری که از ایمان است، به منزله سر از بدن است، وقتی که سر بریده شود، بدن رفتنی است، و همچنین اگر صبر نماند، ایمان رفتنی است) [۲۱].
[۲۰] قصههای شیرین. [۲۱] قصههای شیرین.