بخش اول: نوشتههای کلیدی
۱- بیایید هرچیز را در جای خود و انسان را در مقام انسانیت درک کنیم.
۲- باید سعی کنیم واژهی «نمیتوانم» را از دفتر زندگی خویش بزداییم.
۳- هیچگاه خود را با مصیبتها و مشکلات تطبیق ندهیم، بلکه آنها را با بهرهگیری از نیروی درون تغییر دهیم.
۴- از غرقشدن در حوادث گذشته و غوطهورشدن در افکار آینده پرهیز کنیم، و به فکر حال زیستن و با دیگران زیستن باشیم.
۵- با چند صباح در گرو ماندهی خویش به عالم معنویت وارد شویم و حیاتی دیگر را به روح و جان خود بخشیم.
۶- لوح سفید و معجزهآسای درون را با افکار زننده و مخرب خدشهدار ننماییم.
٧- با فهمی درست و بینشی وسیع جایگاه خود را در جهان هستی پیدا کنیم.
۸- برای ارزشهای خود احترام قایل شویم و حدالإمکان برای رسیدن به آن کوشا باشیم.
٩- زندگی همچون صفحهی شطرنجی است که میباید با تفکر و تأمل نفس و هوای خویش را مات ساخت.
۱۰- شخصیت هر انسان به وسیلهی افکار او رقم میخورد، پس همواره خوب فکر کنیم تا شخصیتی که لایق ماست به دست آید.
۱۱- بیایید خویشتن را دریابیم تا دیگران ما را دریابند.
۱۲- دلهای خود را با عشق به خدا و عشق به زندگی کردن و عشق خدمت به همنوعان لبریز کنیم تا لذت زندگی را دریابیم.
۱۳- خوبیهای دیگران را بنگریم و بدیها را کتمان کنیم تا بدیهایمان در نظرشان جلوه نکند، و صفات پسندیدهی ما در ذهن آنان مجسم گردد.
۱۴- با دیگران چنان رفتار کنیم که انتظار داریم آنان با ما رفتار نمایند.
۱۵- بایستی حق خدا و حق مردم و حق لحظههای زندگی و حق خویشتن را به طور کامل ادا نمود.
۱۶- پرورش مثبتاندیشی موجب تحقق حیاتی عاری از منفیگرایی میشود، پس بر روی برادر اندیشهها را به سمت مثبت سوق دهیم تا از حیات منفی اثری نباشد.
۱٧- مجسمکردن واقعیتهای زندگی و قبولکردن آنها باعث میشود هنگام رویارویی با حوادث دلخراش، بهتر آنها را بپذیریم و با خود کنار آییم.
۱۸- خود را آزار ندهیم، مشکلات باید باشد تا زندگیمان رنگی واقعیتگرا به خود گیرد.
۱٩- واژهی «یادگیری» را برای زندگی برگزینیم و درست زندگیکردن را یاد بگیریم.
۲۰- بیایید به خویشتن اعتماد کنیم که توانایی برآوردهکردن اهداف ما را دارد، مگر بوده شخصی نسبت به یک هدف احساس عجز و ناتوانی کند، اما در نهایت خود را به آن برساند.
۲۱- احساساتی زیستن بدون عقلانیت، روش زیستن دانایان نیست، پس باید به عقلانیت ارزش داد و آن را رشد و توسعه بخشید.
۲۲- چند صباحی از عمر ما گذشت و اندک زمانی نیز به پایان آن مانده است به چه اهدافی نرسیدهایم؟ از همین حالا برای رسیدن به اهداف نیمه تمام با جدیت بیشتر گام برداریم.
۲۳- هیچ عاملی نباید سبب تحقیرشدن ما گردد، پس همواره در پی عزتدادن به خویشتن باشیم.
۲۴- از هر فرصت به دستآمده کمال استفاده را ببریم، زیرا بر ما پنهان است که در آینده چنین موقعیتها در اختیار ما قرار خواهد گرفت یا نه؟.
۲۵- آن ایدههایی را که عقل و وجدانمان پذیرفت با نیروی تلقین در درون خود جای دهیم که تلقین راه را برای رسیدن به اهداف هموار میسازد.
۲۶- تواناییهایمان را بسنجیم، آنگاه اهداف را برای خویش برگزینیم.
۲٧- بذرگذشت و چشمپوشی از اشتباهات دیگران را در وجود خود بکاریم، تا از ثمرهاش که همان مهر و محبت است بهره برگیریم.
۲۸- اسلام هویت ماست، پس بایستی آن را خوب بفهمیم و به دیگران خوب بفهمانیم.
۲٩- ثروتمند آن کسی است که از امکانات هرچند کم کمال استفاده را میبرد، نه شخصی که همهای امکانات را دارد، ولی روش بهرهگیری از آن را نمیداند.
۳۰- چون ما توانمند و قدرتمندیم، پس میتوانیم با حداقل امکانات حداکثر انتظارات را برآورده سازیم.
۳۱- هر فعالیت را در بازدهی زمانی اش انجام دهیم تا فرصتهای طلایی برای دیگر کارها از ما سلب نگردد.
۳۲- باید «الله» را بهترین دوست و یاور خود دانست و دلها را خانهی او ساخت و خویشتن را برای اجرای احکامش تربیت نمود.
۳۳- کاسهی وجود خود را لبریز از مهر و محبت کنیم تا کینه و کدورت سیاهی زندگی را برای ما به ارمغان نیاورد.
۳۴- از آن جایی که قانون حیات تدریجی است، پیشرفت ما نیز تدریجی خواهد بود، از این رو نباید برای رسیدن به قلههای پیشرفت عجله کرد، بلکه شایسته است پله پله گام برداشت تا به حد مطلوب رسید.
۳۵- تصمیمگیری نهایی برای اجرای هر فعالیتی خود ما هستیم، پس برای رسیدن به اهداف با نیتی پاک و با تمام توانایی خویش و آگاهی لازم گام برداریم و نتیجه را به خالق هستی واگذاریم و با یقین بپذیریم، اگر برآورده شود، منتی است که بر ما بندگان گذاشته و گرنه حکمت خدایی مقتضی نرسیدن به آن بوده است.
۳۶- با خویشتن صادق باشیم و از توجیهات نادرست پرهیز کنیم که همین توجیهات نادرست است که ما را از مسیرهای موفقیت به پرتگاههای جهل و تعصب و نادانی منحرف میکند.
۳٧- برای چرخاندن زبان از موقعیت مکان و زمان بهره برگیریم و گرنه «زبان سرخ سرسبز میدهد برباد».
۳۸- خوشی در جهان دیگر از آن ماست، پس لازم است مقدمات رسیدن به خوشی لایتناهی را فراهم سازیم.
۳٩- فرمان وجود خود را در مسیرهای قرب الی الله، با داشتن گواهینامهی توکل و اعتماد به نفس هدایت کنیم، و سختیها را با تمام وجود خریدار باشیم.
۴۰- با علم بهتر میتوان به حیات خویش ادامه داد، پس خود را به این سلاح مجهز کنیم.
۴۱- نباید مشکلات را مانعی برای پیشرفت برشمرد، بلکه باید همچنان در راه پیشرفت گام برداشت، و مشکلات را بر طرف ساخت.
۴۲- از الگوهای مثبت بهره جوییم و سعی کنیم الگوهای سازندهای از خود در اجتماع به جای گذاریم.
۴۳- هنگام رویارویی با مشکل دیگران را توبیخ نکنیم و مقصر ندانیم، چون مشکل از ماست و ما باید آن را برطرف سازیم.
۴۴- هرکس را نباید در زندگی خود راه داد، اما بایستی راهی درست و راست میان خود و دیگران داشته باشیم.
۴۵- از تقلید کورکورانه پرهیز کنیم که تقلیدهای نادرست و کورکورانه عقل را میپوشاند و نیروی عقلانیت را در درون خاموش میگرداند.
۴۶- اگر قرار باشد فقط به فکر مشکلات باشیم، پس کی امید به زیستن داشته باشیم؟.
۴٧- اگر خواهان رسیدن به موفقیت هستیم، زندگی خود را بر پایهی حدس و گمان استوار نسازیم.
۴۸- اگر ایمانی راسخ به تقدیر داریم، پس بدانیم که برخی مشکلات از روی تقدیر است، و همیشه خود را مقصر ندانیم.
۴٩- قبل از انجام هر فعالیت یا پروژهای از زندگی لازم است عواقب آن را با میزان آگاهی سنجید، آنگاه خود را بدان مشغول ساخت.
۵۰- با آگاهی کامل علاقه و استعداد خویش را نسبت به یک چیز ابراز بداریم، در غیر این صورت استعداد خود را هیچگاه به طور مداوم در یک فعالیت به مرحلهی اجرا نخواهیم گذاشت.
۵۱- یکی از مسایل مهم برای رسیدن به اهداف اعتماد به نفس است که باید تقویت شود، مگر بوده شخصی نسبت به یک هدف احساس عجز و ناتوانی کند، اما در نهایت خود را به آن برساند!.
۵۲- شاد زیستن حق ماست، پس بیایید حق خود را از زندگی آنچنانکه حق ماست برگیریم.
۵۳- زندگی خود را با برنامهریزی دقیق در مسیر صحیح به جریان درآوریم.
۵۴- پاسی از شب را برای مرورکردن عمر یک روزهی خود برگزینیم و به این امید که فردا بهتر از امروز خواهد بود سر را بر بالین بگذاریم.
۵۵- به خود عادت دهیم که عادتهای ناپسند را از درون خود بیرون کنیم.
۵۶- درست است دنیا گذرگهی بیش نیست، اما لازم است درست زندگی کرد.
۵٧- انسان عاری از نقص نیست، لذا هیچگاه دیدگاه خود را نسبت به هر موضوعی صددرصد درست ندانیم و دیگران را که مخالف ما گام برمیدارند، صددرصد در اشتباه ندانیم.
۵۸- به جای خردهگرفتن از دیگران و تجسس در امور آنان به فکر برنامهریزی برای رسیدن به اهداف خود باشیم.
۵٩- رفتار ظاهری ما برگرفته از درون است، پس میباید نهالی که در درون ریشه دوانیده اصلاح کرد تا شاخ و برگهای آن که همان رفتار ظاهری است، اصلاح شود.
۶۰- زود تصمیم نگیریم، وقت بیشتری صرف تصمیماتمان کنیم تا کیفیت اجرای آن بهتر شود.
۶۱- شالودهی وجود خود را بر پایهی عقل و ستونهای آن را با بردباری و سقف آن را بر ایمان به الله استوار سازیم و با مهر و محبت و عشق زینتش بخشیم.
۶۲- زبان و گوش خود را طوری تربیت کنیم که جرأت گفتن و شنیدن گفتار زور را نداشته باشند، و وجود خود را طوری تربیت کنیم که به هیچ وجه زیر بار زور نرود.
۶۳- خوشبختی را در چه میبینیم، کمی به فکر فرو رویم تا تفسیری درست از این واژه داشته باشیم.
۶۴- بایستی با در نظرگرفتن موقعیت مکان و زمان شجاعت گفتن و پذیرفتن حقیقت را داشته باشیم، هرچند برای ما تلخ و ناگوار باشد، زیرا فطرت انسانی فطرتی است حقیقتجو.
۶۵- افکار و ادعاهای بزرگ است که شخصیتهای بزرگ را میآفریند؛ و گرنه چگونه ممکن است هدف شخصی رسیدن به کوهپایه باشد، اما در نهایت به قله رسد.
۶۶- دلهای خود را با ذکر ایزدهستی جلا بخشیم تا مهر او بر دل ما نشیند و به زندگی ما جهت بخشد.
۶٧- برای تشخیص حقیقت، ابتدا ذهنیتی نداشته باشیم که اندوختههای بعدی توجیهی برای ذهنیت قبلی باشد که در این صورت کمتر به حقیقت میرسیم، بلکه با این دید پیش رویم که باید حقیقت این موضوع برای من مشخص شود.
۶۸- زبان را کمتر به تعریف از خویش بگشاییم تا جای بهتری در اجتماع داشته باشیم.
۶٩- حسادت و حرص نسبت به موقعیت دیگران زندگی آنان را تغییر نمیدهد، بلکه در این صورت این ماییم که از زندگی خویش رنج و عذاب میبریم.
٧۰- باید عوامل شکستهای خود را بررسی نمود و برای رسیدن به پیروزی آنها را برطرف نمود، نه این از شکستخوردن اندوهگین شویم.
٧۱- صابرانند که حقیقت زیستن را درمییابند، زیرا با صبر خویش مشکلات را میزدایند و راه منطقی پیش میگیرند.
٧۲- اگر دوست داریم دیگران دوستمان داشته باشد، از خدمتکردن به آنان هیچ دریغ نورزیم.
٧۳- انسان موجودی است اجتماعی، پس فقط به فکر خودبودن و اجتماع را رهاکردن دور از انصاف است.