٧- تلقین:
در واقع بعد از آن که انسان از توانایی خویش استفاده کرد و با آگاهی کامل تصمیم به اجراکردن امری گرفت، نوبت این است که فرد تا چه حد میتواند پنداری درست از خویشتن داشته باشد. شخصی که همواره شکست میخورد، اگر این چنین به خود تلقین کند که «من فردی شکستخوردهام و زندگیام همیشه این چنین خواهد بود، و من فردی نیستم که به پیروزی دست یابم». مسلم است که هیچگاه نمیتواند خود را دریابد و از زندگی اش لذت برد. از سوی دیگر شخصی که به خود چنین تلقین میکند: «درست است که من در این مورد شکست خوردهام، اما نباید همیشه بر این امر قیاس بگیرم، و تلاش خواهم کرد که شکستهای خود را جبران کنم و گامی به سوی پیشرفت بردارم». پرواضح است که زندگی چنین فردی سرشار از لذت و رضایت و خوشبختی است. یقیناً اگر تمام مراحل را پشت سر بگذاریم، اما نتوانیم مثبتاندیشی را به خود القا کنیم، شکست سراسر زندگیمان را فرا میگیرد؛ حتی اگر به پیروزی دست یابیم به جای این که مشوقی برای آیندهمان شود آن را شانسی تلقی میکنیم. بنابراین، دوستان گرامی! اگر میدانیم که تلقین ایدههای زننده و بد در مورد هرچیز به پیش آمدی دارد و زندگی ما را به کجا میکشاند، پس از هم اکنون افکاری را به خود تلقین کنیم که بزرگان جهان با تحمل هزاران شکست در طول زندگیشان به خود تلقین میکردند، و اگر قرار باشد همیشه «نمیتوانیم به خود تلقین کنیم، پس کی میتوانیم؟.