مقدمۀ حیدری
خوانندۀ عزیز وگرامی! با عرض سلام و آرزوی توفیق و سعادت چنانکه میدانید عصر ما از هر لحاظ عصر پیشرفت و توسعه است هم در راه خیر و هم در راه شر! شاید بتوان گفت که هیچ عصر و زمانی به اندازۀ عصر ما امکانات خیر و شر در اختیار انسان نبوده است خوشبخت و سرفراز کسی است که از فرصتها و امکانات موجود در راه خیر و سعادت و رستگاری خود و دیگران بهره بگیرد. چند سال پیش که داشتم این کتاب را آماده میکردم مقدمه را اینگونه شروع کرده بودم:
خوانندۀ عزیز و گرامی!
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که گاهی فلان موضوع طوری گنگ و مبهم مینماید که تشخیص آن مقدور نیست، یا یک خبر از راه دور تا زمانی که مستند ثابت نشود به اندازهای برای شما گیچ کننده و خسته کننده است که شما را کلافه میکند بویژه اگر موضوع خیلی مهم باشد.
کشمکش مذاهب و مکاتب اعتقادی و فکری قرنهاست ادامه دارد و در این اواخر با پیشرفت علم و تکنولوژی و رشد چشمگیر اقتصاد و اسباب و امکانات نشر و پخش و دعوت پر و پا قرص بعضی از این مذاهب و مکاتب اعتقادی و فکری راه تبلیغات و پروپاگنده را در سطح بسیار قوی و گستردهای پیش گرفتهاند.
بگونهای که شاید برای خیلیها حتی کسانی که اهل فکر و مطالعه هستند صدها شبهه و اشکال ایجاد کرده اند، یکی از قویترین و قدرت مندترین این مذاهب اعتقادی مذهب شیعه اثناعشری است که گر چه پنج در صد (۵%) تا ۷ در صد مسلمانان جهان را بیشتر تشکیل نمیدهند اما بدلیل داشتن امکانات سیاسی و اقتصادی گسترده چنان طوفانی از تبلیغات و شایعات و شبهات بپا کردهاند که خودشان هم در شگفتاند!.
بخشی از این تبلیغات متعلق به موضع به اصطلاح خودشان «استبصار» (منظور از استبصار یعنی راهیاب شدن و هدایت یافتن از مذهب اهل سنت به مذهب شیعه اثناعشری) است.
مبلغان مذهب اثناعشری به گزاف مدعی هستند که تعدادی از شخصیتهای عمده اهل سنت از عقیده خودشان بر گشته و مذهب اثناعشری را پذیرفتهاند اما دریغ از یک سند و مدرک قاطع!.
گاهی مصری و گاهی اردنی و گاهی آسیایی و گاهی اروپایی و آفریقایی مستبصر میشوند، نه افراد عادی بلکه علماء و دانشمندان، جالب اینکه این فتوحات مبین! زیر عبای وحدت و تقریب انجام میگیرد!.
در این اسلام ناب! تناقض زیاد است این هم یکی! اگر وحدت و تقریب است این ادعاها چیست؟! اگر هدف و برنامه «استبصار» اهل سنت است پس شعار وحدت و تقریب چه معنایی دارد؟!.
اگر این ادعاها درست میبود حداقل این تناقض هم کمی وزن میداشت اما کجاست استبصار و هدایت علماء و شخصیتهای اهل سنت؟! چند نفر گمنام و بیهویت به خود اجازه داده و برایشان سوژه ساختهاند که گویا اینها هدایت شدهاند یا عدهای عوام از فلان کشور آفریقایی یا آسیایی به خاطر سد رمق و فرار از شرایط سخت زندگی فقیرانه تن به شیعه شدن و حتی نصرانی شدن میدهند! اما کجاست «استبصار» علماء و شخصیتهای اهل سنت؟!.
در عوض شخصیتهای بزرگ و حقیقی که با علم و دانش و عقل و منطق از خرافات روی گردانیده و راه حق را انتخاب کردهاند آقایان سعی میکنند که آنها را در تاریکی مطلق نگه دارند! و هیچ گونه اثری از آنان بدست مردم نرسد!.
اما این واقعیت است که این شخصیتهای بزرگواری که از تشیع به مذهب اهل سنت روی آوردهاند نه تنها عالمند بلکه مانند سایر اهل سنت همواره داعی وحدت حقیقی بوده و هستند، غیر از آیت الله سید ابوالفضل برقعی قمی مؤلف این کتاب که ایشان را با قلم خودشان خواهید شناخت چند شخصیت را به طور نمونه معرفی میکنیم:
۱- آیت الله سید علی اصغر بنابی تبریزی.
۲- علامه سید اسماعیل آل اسحاق خوئینی زنجانی.
۳- استاد حیدر علی قلمداران قمی.
۴- آیت الله شریعت سنگلجی تهرانی.
۵- دکتر یوسف شعار تبریزی.
۶- مهندس محمد حسین برازنده مشهدی.
۷- حجت الإسلام دکتر مرتضی رادمهر تهرانی.
۸- علی رضا محمدی تهرانی.
۹- استاد علی محمد قضیبی بحرینی.
۱۰- آیت الله العظمی محمد بن محمد مهدی خالصی عراقی.
۱۱- آیت الله اسدالله خرقانی.
۱۲- دکتر صادق تقوی، استاد صادق دانشگاه تهران.
۱۳- دکتر علی مظفریان شیرازی.
که تقریبا تمامی این شخصیتها از خود آثار علمی و تحقیقی به جای گذاشتهاند، امیدواریم پس از مطالعۀ این کتاب خوانندگان عزیز خود قضاوت کنند که حق چیست و حقجو کیست و چه کسانی باید راه استبصار را بپیمایند!.
اما از پیروان و داعیان شیعۀ اثناعشری مخلصانه و مجدانه خواهشمندیم که برای تحقق وحدت واقعی بین مسلمانان از لعنت و نفرین صحابۀ رسول الله جدست بردارند و از تبلیغ منفی و منحرف کردن اهل سنت صرف نظر کنند تا همۀ آحاد امت اسلامی بتوانند در مقابل دشمنان اسلام محکم و استوار بایستد و از مقدسات اسلامی دفاع کنند.
اگر قرار باشد به بهانۀ وحدت و تقریب، بعضی مسلمانان ناآگاه و خوش نیت اهل سنت را از عقاید و باورهایشان منحرف کرده و از مذهب اصیل اهل سنت دور کنید و به مذهب شیعۀ اثناعشری سوق دهید، مطمئن باشید که مسلمانان بالاخره از این برخورد غیر اخلاقی سر در خواهند آورد و آنگاه همۀ تلاشها و زحمتهای شما نه تنها بر باد خواهد رفت که صفحات سیاهی از شما در تاریخ به جای خواهد ماند.
به امید آنکه عقلای این مذهب با مسلمانان رک و راست پیش بیایند و در فکر وحدت عملی و حقیقی مسلمانان باشند و جلو فعالان افراطی و مغرض خود را بگیرند زیرا که مصلحت علیای امت اسلامی مهمتر از مصلحت یک مذهب و طائفه است و وحدت و اتحاد هرگز با دشنام و اهانت و لعن و نفرین و تبلیغ برای مذهب منحرف ممکن نیست.
خوانندگان گرامی!
لازم به ذکر است که شایسته دانستیم مؤلف این کتاب آیت الله العظمی سید ابوالفضل ابن الرضا برقعی قمی را از زبان خود ایشان معرفی کنیم لذا مطالبی را به طور پراکنده از کتاب سوانح ایام یا خاطرات که به قلم توانای خود ایشان نگاشته شده را انتخاب و سر هم کردیم.
ان شاءالله که بتوانید شخصیت این بزرگوار را بدرستی بشناسید و تأکید میکنم برای آشنایی بیشتر با این چهره ناشناختۀ ایران زمین به تمام کتابهای دیگر ایشان بویژه سوانح ایام (یا خاطرات) مراجعه کنید».
اما خداوند خواست که به دلایلی (که فعلا نیازی به عرض آن نیست) نتوانم کتاب را تکمیل کنم با اینکه برای تهیۀ این گزیده چند بار کتاب سوانح ایام را خواندم و ورق زدم و بخشی از مطالب مورد نظر را انتخاب کردم اما کار ناتمام ماند.
اما همان بخش ناقص چندین مرتبه به مناسبتهای مختلف در مقدمۀ بعضی آثار برقعی بدون اسم چاپ شد. و در سایتها نیز منتشر گردید.
خدا را شکر اینک که خداوند فرصتی مهیا فرمود آنرا تکمیل و فعلا برای نشر الکترونی و اگر خداوند میسر کرد سپس چاپ آماده میکنم. التماس دعای خیر دارم.
عبدالله حیدری
آذرماه ۸۸ خورشیدی