image descriptions

معرفی کتابِ تاریخ شاه اسماعیل صفوی

جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۸۸

معرفی کتابِ تاریخ شاه اسماعیل صفوی

سرزمین ایران با توجه به قدمت تاریخی و باستانی که دارد، دارای تاریخی کهن و متنوع می‌باشد که مهد انواع احزاب و گروهها و تمدن‌ها بوده است که در این موضوع نویسندگان شرق و غرب کتابهای قطور و زیادی نوشته‌اند. اما آنچه بیش از همه بررسی آن مورد نیاز است، تحقیق و تفحص تاریخ ایران بعد از اسلام می‌باشد، زیرا ظهور اسلام در دنیا، به عنوان میزان سنجش احزاب، گروهها و تفکرها در هر جامعه‌ای قرار گرفت.

ایران نیز بعد از ظهور اسلام و برافراشته شدن پرچم اسلام در آن، شاهد فراز و نشیب‌هایی بوده است، انواع خوبی‌ها را دیده و با انواع مشکلات دست و پنجه نرم کرده است. یکی از موارد و ادواری که ایران و ایرانیان بعد از اسلام، آن را تجربه کرده و با آن مواجه بوده‌اند، دوران حکومت صفویه می‌باشد.

درباره پیدایش صفویه و تأثیری که این سلسله بر مذهب و ملیت ایرانیان برجای گذاشت تحقیقات فراوانی صورت گرفته و قضاوتهای متفاوتی شده است. دکتر شریعتی نیز در رد صفویه سخنان تندی داشته و ظهورآنها را بر فرهنگ و تمدن ایران فاجعه‌ای بزرگ عنوان می‌کند.

به طور کلی  آنچه از مطالب و کتب نوشته شده در این موضوع برداشت می‌شود این است که صفویه به محض به قدرت رسیدن عمداً به محو شواهدی در مورد منشأ خود پرداختند تا مبادا دسترسی به حقیقت و اصل و ریشه آنها باعث ضعف  حکومت و ایدئولوژی آنها شده و مبنای آن را زیر سؤال ببرد.

اما باز هم مطالبی به طور جسته و گریخته در بعضی کتاب‌ها در مورد اصل سلسله صفوی و تغییر و تحولاتی که در این سلسله به وجود آمده،  به رشته تحریر درآمده است . یکی دیگر از مکرها و حیله‌های صفویه، اثبات سیادت دروغین در حق خودشان بود، آنها برای اینکه بتوانند در ایران حکومت کرده و خود را مسلمانان راستین معرفی نمایند، شیخ صفی الدین را از نسل امام علی و از نوادگان امام موسی کاظم قلمداد کردند و بعد از این نسب دروغین و تحریف تاریخی، همواره با همین حربه در بین مردم حکومت می‌کردند و به نام محبت با اهل بیت انواع ظلم و تجاوز را در حق انسانیت، روا می‌داشتند. خلاصه اینکه در نتیجه همه این تغییر و تحولات، سلسله صفوی، به عنوان یک حکومت و سلطنت درآمد که پادشاهان در آن به طور موروثی یکی بعد از دیگری بر کرسی قدرت می‌نشستند.

زمانی که صفویه ایران را اشغال کردند به جز فرقه‌های معدودی، بقیه جمعیت ایران که آن را تا چهل میلیون نوشته‌اند، اهل‌سنت بودند. 

 شاه اسماعیل به عنوان پایه گذار حکومت صفوی به عنوان یک حرکت سیاسی شناخته می‌شود که صفویان و طرفداران صفویه، تمام قدرت و شوکت و گسترش حکومت صفوی را مدیون او بوده از او به عنوان یک شخصیت مبارز و حتی مقدس یاد می‌کنند.

آنچه صفحات دیگر تاریخ بیانگر آن است این است که شاه اسماعیل انسانی سفاک و خون‌ریز و به شدت متعصب بوده است. او از همان ابتدا بنیاد سلطنت صفویه را بر خون ریزی بنا کرد و این خوی خون آشامی چهره کریه خود را به گونه‌های متفاوت ظاهر کرده است. گاه در پوشش دین و منتشر کردن مذهب، گاه در جامه سیاست و اداره مملکت و گاهی هم برای تفریح و خوشگذرانی .او جنایاتی مانند: سر بریدن، دست و پا قطع کردن، مثله کردن، پوست کندن، کور کردن و در آتش انداختن و انواع شکنجه‌ها را برای ارضای فطرت پست و ددمنشانه خود مرتکب می‌شد.  هنگامی که به تبریز وارد شد با وجود اینکه با هیچ گونه مقاومتی مواجه نشد اما بسیاری از مردم شهر را قتل عام کرده مأمورانش زنان باردار را با جنین‌هایی که در شکم داشتند به قتل رساندند.

شاه اسماعیل بعد از اینکه تبریز را تصرف کرد، مذهب شیعه اثنی عشری (دوازده امامی) را به عنوان مذهب رسمی اعلام کرد. این اعلام هنگامی صورت گرفت که بیش از 3/2جمعیت تبریز، اهل‌سنت بودند. در همین دوران بود که شاه اسماعیل در خلال چند هفته، بیش از شش هزار نفر از مردم تبریز را به جرم سُنی بودن قتل عام کرد و مساجد تبریز را تبدیل به طویله نمود. در اردبیل نیز که همه مردم آن اهل‌سنت بودند، هرکس نمی‌خواست شیعه بشود، خانه‌اش را برروی زن و فرزندش به آتش می‌کشید. در مورد کشتار دسته جمعی شهر طبس توسط شاه اسماعیل چنین آمده است که سواران و نظامیان صفوی به محض ورود به شهر طبس، همه را از دم تیغ گذراندند. و بعد از آنکه هفت تا هشت هزار نفر را کشتند تا حدودی آتش حقد و کینه شاه اسماعیل فرو نشست.

شاه اسماعیل هنگام تصرف بغداد نیز دستور  تخریب مقبره امام ابوحنیفه  و شیخ عبدالقادر گیلانی که هر دو از بزرگان و ائمه اهل‌سنت هستند را صادر کرد. وی در کازرون و فیروزآباد نیز عده زیادی را به جرم سنی بودن قتل عام کرد.

خلاصه اینکه این پادشاه جلاد، برای ترویج مذهب تشیع و براندازی اهل‌سنت، چنان جنایاتی را مرتکب شد که در  تاریخ حکومتها و مذاهب در نوع خود، بی‌نظیر است.

در ایام اولیه دولت صفوی و حکومت شاه اسماعیل، لعنت کردن سه خلیفه (ابوبکر و عمر و عثمان رضی‌الله‌عنهم) جزء قوانین و اجرائات الزامی آن به شمار می‌رفت. طرفداران صفویه که به نام تبرّائیان- کسانی که به بهانه محبت آل علی از بقیه صحابه اظهار بیزاری می‌کنند - شناخته می‌شدند در کوچه و بازار راه می‌افتادند و نه تنها سه خلیفه راشده، بلکه به طور کلی اهل‌سنت را لعن می‌کردند و هر کس در جواب آنان نمی‌گفت: "بیش باد و کم مباد" بلافاصله خونش را می‌ریختند.

در حکومت و دولت صفوی که بر مبنای ترویج تشیع آن هم از نوع افراط گونه‌اش پایه گذاری شده بود، اکثرمذاهب و ادیان به طور آزادانه مشغول انجام اعمال مذهبی و حتی تبلیغ مذهب خود بودند به جز اهل‌سنت که همواره به عنوان دشمن اصلی و خار چشمی از جانب صفویه به شمار می‌رفت. به عنوان مثال وقتی اصفهان در تصرف صفویه درآمد عده زیادی از اروپائیان و کشیشان مسیحی و راهبان یهودی به این شهر آمدند، سفرایی از اسپانیا، پرتغال و انگلستان، نمایندگانی از فرقه‌های رهبانی غیرمسلمان و .... همه آنها اجازه تبلیغ آئین خود و تأسیس صومعه در ایران را داشتند در حالی که اهل‌سنت مسلمان، نه تنها اجازه احداث مراکز مذهبی و انجام اعمال دینی خود را نداشتند بلکه همواره توسط صفویان سرکوب می‌شدند.

شاه اسماعیل صفوی بعد از اینکه بر ایران مسلط شد، مذهب تشیع را رسمیت داد. او به این مقدار اکتفاء نکرد بلکه مردم اهل‌سنت سرزمینهای مختلف را مجبور به تغییر مذهب کرد و آنها را با انواع تهدیدها و شکنجه‌ها در خفقان کامل قرار داد.  شاه اسماعیل صفوی درنظر داشت تا مذهب تشیع را به وسیله زور و قدرت، ترویج داده و اهل‌سنت را از بین ببرد. اینجا بود که خلافت عثمانی احساس مسئولیت کرده و برای جلوگیری از این فتنه تفرقه‌انگیز، اقدام نمود. جنگ چالدران هم در نتیجه همین اقدام خلافت عثمانی رخ داد.

این بود وضعیت ایران در دوران حکومت صفوی که اگر در هر یک از ابعاد جامعه آن زمان نگریسته شود، غیر از ظلم و چپاول و فحشا و بی‌حیایی و خیانت چیز دیگری به چشم نمی‌خورد. آیا آنانی که دوران حکومت صفویه در ایران را به عنوان دوران اقتدار و استقلال ملی می‌دانند و با کمال افتخار از آن یاد می‌کنند، به کدام برنامه و سیاست حکومت صفوی، دل خوش کرده‌اند؟!

حقا که فقط کسانی می‌توانند این حکومت را قبول کرده و از آن به عنوان یک حکومت نمونه یاد کرده و به آن افتخار کنند که خود شیفته سیاست ظلم، قتل و تعصب بوده و خواهان ترویج فساد و فحشا در جامعه آن هم برای راضی نگه داشتن مردم و حفظ مقام و کرسی خود باشند. که البته سرانجام چنین حکومت‌هایی بر مبنای چنین افکاری، غیر از رسوایی و انحطاط جامعه بشری، چیز دیگری را در پی نخواهد داشت. «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم» حکومت کافر امکان دوام دارد اما حکومت ظالم هرگز!

 حکومت صفوی اگر چه در سال 1148هـ.ق سقوط کرد اما بعد از هفتاد و پنج سال، دوباره توسط انگلیسی‌ها ، بازسازی شده و با همان سیاست تعصب و ترور شخصیتها و سرکوب کردن اقشار بیدار جامعه روی کار آمد که اثرات آن تاکنون در ايران مشاهده می‌شود.

دوستان می توانند کتابِ تاریخ شاه اسماعیل صفوی را با فشار دادن بر روی اسم کتاب در این جمله و یا از بخش تاریخ اسلام و جهان در کتابخانه عقیده داونلود نمایند.

آخرین مقالات

همه