چرا «الموتی» و «الصم» با هم آمدهاند؟
جواب: یک فرد کر (صم) اگر از جلو و مقابل او را صدا بزنی چه بسا از روی حرکات لب متوجه شده و پاسخ دهد اما اگر او را از پشت و وراء فریاد بزنی نمیشنود. چون اگر جانداری میشنود اولا بخاطر نعمت گوش میباشد ثانیا بخاطر نعمت چشم و عقل. اگر با گوش نشنود احتمال آن دارد که با دیدن حرکات لب متوجه شود. آیا مرده و بی جان که فاقد این دو نعمت است و بغیر از آن، موتور عقلش خاموش شده بدون دستور از سوی قلب و مغز توانایی شنیدن را دارد؟؟
بنابراین خداوند در آیه (۴۲/ یونس) میفرماید:
﴿وَمِنۡهُم مَّن يَسۡتَمِعُونَ إِلَيۡكَۚ أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ وَلَوۡ كَانُواْ لَا يَعۡقِلُونَ٤٢﴾[یونس: ۴۲].
«گروهی از آنان، گوش به سوی تو فرا میدهند آیا تو میتوانی سخن خود را به گوش کران برسانی هرچند نفهمند!» .
بعبارت دیگر افراد کر و صم با دیدن و تعقل میتوانند از روبرو بشنوند یعنی سخنان را درک کنند.
خداوند أنیز شنیدن را در گرو داشتن عقل به ما میشناساند.
﴿إِنَّمَا يَسۡتَجِيبُ ٱلَّذِينَ يَسۡمَعُونَۘ وَٱلۡمَوۡتَىٰ يَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ ثُمَّ إِلَيۡهِ يُرۡجَعُونَ٣٦﴾[الأنعام: ۳۶].
«تنها كسانی میپذیرند كه میشنوند و خداوند مردگان را برمی انگیزد. و پس از زندهشدن به سوی او برگردانده میشوند».
در این آیه هم برای عاقلان اشارتی است که یکی اجابت دعوت میکند چون میشنود و یکی مرده است و با شنونده در کنار هم آمده (آیه فوق) تا عاقل بفهمد که مرده نمیشنود. چون در این آیه دو گروه آمده یکی لبیک گویانند و شنوایند و دیگری مردگانند و ناشنوایند و مردگان تا برانگیختن شنوایی ندارند.
﴿وَمَا يَسۡتَوِي ٱلۡأَحۡيَآءُ وَلَا ٱلۡأَمۡوَٰتُۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُسۡمِعُ مَن يَشَآءُۖ وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ ٢٢﴾[فاطر: ۲۲].
«و مردگان و زندگان هم مساوی نمیباشند. خداوند هر كس را بخواهد شنوا میگرداند، و تو نمیتوانی مردگان آرمیده در گورها را شنوا گردانی».
مرده وزنده برابر نیستند:
مسلماً در بسیاری از چیزها مرده و زنده مساوی نیستند اما در این آیه بعد از ذکر این موضوع از شنیدن و نشنیدن بحث شده است. یعنی در قبر رفتگان ناشنوایند مگر آنکه خداوند أآنها را شنوا سازد.
مانند کفار جنگ بدر! که خداوند أبعنوان معجزه رسول گرامیاش جدر آن لحظه آنان را شنوا ساخته بود. اما خداوند همیشه آنرا انجام نمیدهد بلکه این از بزرگی و منت اوست که در برخی موارد برای پیامبرانش سلام الله علیهم مانند جنگ بدر انجام میدهد:
۳۶۷۹ – «حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ سَمِعَ رَوْحَ بْنَ عُبَادَةَ حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ أَبِي عَرُوبَةَ عَنْ قَتَادَةَ قَالَ: ذَكَرَ لَنَا أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ عَنْ أَبِي طَلْحَةَ أَنَّ نَبِيَّ اللَّهِ جأَمَرَ يَوْمَ بَدْرٍ بِأَرْبَعَةٍ وَعِشْرِينَ رَجُلًا مِنْ صَنَادِيدِ قُرَيْشٍ فَقُذِفُوا فِي طَوِيٍّ مِنْ أَطْوَاءِ بَدْرٍ خَبِيثٍ مُخْبِثٍ وَكَانَ إِذَا ظَهَرَ عَلَى قَوْمٍ أَقَامَ بِالْعَرْصَةِ ثَلَاثَ لَيَالٍ فَلَمَّا كَانَ بِبَدْرٍ الْيَوْمَ الثَّالِثَ أَمَرَ بِرَاحِلَتِهِ فَشُدَّ عَلَيْهَا رَحْلُهَا ثُمَّ مَشَى وَاتَّبَعَهُ أَصْحَابُهُ وَقَالُوا: مَا نُرَى يَنْطَلِقُ إِلَّا لِبَعْضِ حَاجَتِهِ حَتَّى قَامَ عَلَى شَفَةِ الرَّكِيِّ فَجَعَلَ يُنَادِيهِمْ بِأَسْمَائِهِمْ وَأَسْمَاءِ آبَائِهِمْ يَا فُلَانُ بْنَ فُلَانٍ وَيَا فُلَانُ بْنَ فُلَانٍ! أَيَسُرُّكُمْ أَنَّكُمْ أَطَعْتُمْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّا قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالَ: فَقَالَ: عُمَرُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا تُكَلِّمُ مِنْ أَجْسَادٍ لَا أَرْوَاحَ لَهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ مَا أَنْتُمْ بِأَسْمَعَ لِمَا أَقُولُ مِنْهُمْ» قَالَ قَتَادَةُ: أَحْيَاهُمْ اللَّهُ حَتَّى أَسْمَعَهُمْ قَوْلَهُ تَوْبِيخًا وَتَصْغِيرًا وَنَقِيمَةً وَحَسْرَةً وَنَدَمًا» [رواه البخاری]. «ابوطلحه س میگوید: نبی اکرم ج روز بدر، دستور داد تا (جسد) بیست و چهار نفر را از سران قریش را در یکی از چاههای کثیف و متعفن بدر بیندازند. و عادت رسول خدا ج این بود که هر گاه بر قومی پیروز میشد، سه شب در میدان جنگ میماند. بدین جهت، روز سوم جنگ بدر، دستور داد تا شترش را جهاز کنند. سپس براه افتاد و صحابه نیز بدنبالش براه افتادند. آنها میگویند: ما فکر میکردیم که برای انجام کاری میرود. ولی آنحضرت ج به مسیرش ادامه داد تا اینکه کنار آن چاه ایستاد و هر یک از کشته شدگان را با نام و نام پدرش صدا میزد و میفرمود: «ای فلان بن فلان! و ای فلان بن فلان! آیا بهتر نبود که از خدا و رسولش، اطاعت میکردید؟ همانا ما به آنچه که پروردگارمان وعده داده بود، رسیدیم. آیا شما هم به آنچه پرودگارتان وعده داده بود، رسیدید»؟
راوی میگوید: عمر گفت: ای رسول خدا! با اجسادی که روح ندارند، سخن میگویی؟ رسول الله جفرمود: «سوگند به ذاتی که جان محمد در دست اوست، شما سخنان مرا بهتر از آنان نمیشنوید» قتاده میگوید: خداوند آنها را زنده ساخت تا که فرمودههای رسول الله جرا بشنوند، و [این زنده ساختن آنها] فقط بخاطر توبیخ و سرزنش و تذلیل، حسرت و پشیمان ساختن آنها بود.