جریمه دزدی
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَيۡدِيَهُمَا جَزَآءَۢ بِمَا كَسَبَا نَكَٰلٗا مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٞ ٣٨﴾[المائدة: ۳۸]. «دست زن و مرد دزد را به کیفر اعمالشان ببرید این عقوبتی است از طرف خداوند به سبب آنچه انجام دادهاند و خداوند مقتدر و حکیم است». رسول اللهجمیفرماید: «كُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ دَمُهُ وَمَالُهُ وَعِرْضُهُ». «جان و مال و ناموس و آبروی هر مسلمان بر همه مسلمین حرام است». و باز میفرماید: «وَأيْمُ اللَّهِ لَوْ أنَّ فاطمةَ بنْتَ محمدٍ سَرَقَت لقطعتُ يَدَهَا». «قسم به ذات خداوند اگر فاطمه دختر محمدجدزدی کند دستش را قطع میکنم».
دزدی فتنه خبیث و دامنه واری است که به خاطر تسلط بر مال دیگری را وادار به گناهان متعددی مینماید و فساد درونی و تربیت بد که طبیعت خبیث دزد را شکل داده, صاحبش را برای ارضای میل درونی, مخفیانه یا با اجبار و اکراه به هر کاری وا میدارد و گاهاً اگر با مقابله و اعتراض در راه میل به هدف روبهرو شود از کشتن نفس دیگری نیز خودداری نخواهد کرد, چه بسا به خاطر تصاحب اموال دیگران سرانجام دزدی منجر به قتل پدر و مادر و برادر گردد. همین فتنه خبیث در خیلی از موارد منجر به تشکیل گروههایی میشود که در خیلی از کشورها امنیت جامعه را از بین میبرند و با استخدام امکانات زیاد و تهیه سلاح و مهمات و ایجاد رعب و وحشت اموال بانکها و خزانه حکومتها را به دست میآورند و اموال اغنیاء و ثروتمندان جامعه در معرض تصرف و انهدام این گروهها واقع میشود و از طرفی دیگر دولتها برای مبارزه با این باندهای سرقت که جان و مال مردم را در معرض نابودی قرار میدهند اموال کثیری را صرف و نیروهای زیادی را به خدمت میگیرند.
اموال دزدیده شده نیز که پیش این مفسدین جمع میگردد مجالی برای مصرف آن جز به منظور راه فساد و تباهی جامعه به کار نمیرود. و با اموال به دست آمده موجبات فساد در جامعه را شکل میدهد و اگر ملاحظه شود معلوم میگردد بیشتر موارد لهو و لعب و قمار و بلاهای دیگر توسط همین ثروتهای باد آورده که در دست دزدان مسلح است, سبب میشود. و با توجه به بزرگی جریمه دزدی و فتنههای ناشی از آن اسلام کیفرهای سختی را برای مقابله با آن مقرر کرده که قاضی را بر احوال جامعه مسلط کرده و مضرات ناشی از مفاسد را در جامعه تقلیل میدهد و هدف از آن کیفرها از نظر اسلام تأمین مصالح اجتماعی است. چون اسلام میخواهد آنچه برای حیات انسان لازم است محافظت شود، بنابراین باید از دین, نفس, عقل, نسل و مال محافظت نمود، چون اینها مایه دوام جامعهاند و اسلام برای تحقق این هدف دو وسیله اساسی را آماده نموده است،
اولاً: تهذیب نفس توسط خود انسان و آن را هم از طریق جامعهای اسلامی که بر اساس پایههای استقامت, محبت, پاکی, تعاون و همکاری در خوبیها و تقوا پایهریزی میشود, محقق مینماید.
دوماً: برپایی و اجرای حدود، همان وسیلهایست که قانون جزائی اسلام برای حمایت از ضروریات مهم حیات تدوین نموده است، پس برای حمایت از دین حد ارتداد، برای حفاظت از نفس حد قصاص، برای حفاظت از عقل حد شراب خواری و حدود زنا و بهتان را نیز برای حمایت از ناموس و نسل جامعه مقرر و تشریع نموده است.