پرهیز از سهلانگاری
گاهی نفس، انسان را به سهلانگاری در اموری از قبیل نگاهکردن به نامحرم و در پی آن خلوت و تنهایی با وی فرا میخواند. شکی نیست که چنین اموری همانند بدکاریهای فاحش و گناهان کبیره نیست، اما:
۱- چه بسا انسان برخی از کارها را کوچک و ناچیز میشمارد، اما پس از مدتی که این کارهای به ظاهر ناچیز بر او انباشته میگردد، سبب هلاکت و تیرهروزی وی میشود. رسول خدا ج به عایشه لفرمود: «إِيَّاكِ وَمُحَقَّرَاتِ الْأَعْمَالِ، فَإِنَّ لَهَا مِنَ اللَّهِ طَالِبًا» [۲۱]. یعنی: «از اعمال بدی که کوچک و ناچیز شمرده میشوند، بپرهیز؛ چرا که چنین اعمالی از سوی خدا خواهان دارند (و مورد بازخواست قرار میگیرند)».
رسول اکرم ج گناهان کوچک را در مثالی روشن و رسا توضیح داده و فرموده است: «إِيَّاكُمْ وَمُحَقَّرَاتِ الذُّنُوبِ فَإِنَّمَا الذُّنُوبِ كَقَوْمٍ نَزَلُوا فِي بَطْنِ وَادٍ، فَجَاءَ وَذَا بِعُودٍ، حَتَّى أَنْضَجُوا خُبْزَتَهُمْ، وَإِنَّ مُحَقَّرَاتِ الذُّنُوبِ مَتَى يُؤْخَذْ بِهَا صَاحِبُهَا تُهْلِكْهُ» [۲۲]. یعنی: «از گناهان کوچک بپرهیزید؛ (مثال گناهان کوچک) همانند گروهی است که در دامنهی درهای مستقر شوند و هر دسته از آنها هیزم بیاورد تا اینکه (با انباشتن هیزمها) نان بپزند. همانا انبوه گناهان کوچک در آن زمان که کُنندهاش به خاطر آنها بازخواست گردد، سبب هلاکت او میشوند».
ابن معتز خطاب به من و تو میگوید:
خل الذنوب صغيرها وكبيرها ذاك التقى
واصنع كماش فوق أرض الشوك يحذر ما يرى
لا تحقرن صغيرة إن الجبال من الحصى
یعنی: «از گناهان کوچک و بزرگ دست بکش که همین تقوا است. در کردارت احتیاط را رعایت کن، همانند شخصی که بر روی زمین پرخاری راه میرود و احتیاط میکند. هیچ گناه کوچکی را ناچیز ندان که کوهها از سنگریزهها درست شدهاند».
آیا نمیبینی که کوههای بزرگ از انباشتهشدن سنگریزهها بر روی هم ساخته شدهاند؟! همینطور اگر انسان گناهان کوچک را ناچیز بپندارد، اندک اندک بر او انباشته میگردد و سرانجام بر او سنگینی نموده او را از پا درمیآورد.
﴿وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِينَ ٱلۡقِسۡطَ لِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَيۡٔٗاۖ وَإِن كَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَيۡنَا بِهَاۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِينَ٤٧﴾[الأنبياء: ۴٧].
«و ما ترازوی عدل و داد را در روز قیامت خواهیم نهاد و اصلاً به هیچکس کمترین ستمی نمیشود و اگر به اندازهی دانهی خردلی (کار نیک یا بدی انجام گرفته) باشد؛ باز هم آن را (به حساب) میآوریم و همین بس که ما حسابرسیم!.
فراموش نکن که تو در نبردی دائمی با دشمنی سرسخت قرار داری که میکوشد تا تو را از هر راهی به نابودی و هلاکت بکشاند. منظورم شیطان است که برای فریب تو از هر راهی که شده وارد میشود. او سوگند یاد کرده و گفته است:
﴿ثُمَّ لَأٓتِيَنَّهُم مِّنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَيۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَكۡثَرَهُمۡ شَٰكِرِينَ١٧﴾[الأعراف: ۱٧].
«(شیطان گفت):... سپس از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ (و از هرطرف که بتوانم) به سراغ ایشان میروم و (گمراهشان میکنم و از راه حق منحرفشان مینمایم تا بدانجا که) بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت».
تو خود میدانی که پرداختن به گناه و معصیت نتیجهی ضعف ایمان است و ایمان نیز بزرگترین مدافع انسان در برابر این دشمن سرسخت میباشد، به عبارت روشنتر هرچه انسان مرتکب سهلانگاری و گناه شود، به همان نسبت در برابر دشمنش ضعیفتر میگردد و کار به جایی میانجامد که شیطان بر او چیره میشود:
﴿إِنَّهُۥ لَيۡسَ لَهُۥ سُلۡطَٰنٌ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٩٩ إِنَّمَا سُلۡطَٰنُهُۥ عَلَى ٱلَّذِينَ يَتَوَلَّوۡنَهُۥ وَٱلَّذِينَ هُم بِهِۦ مُشۡرِكُونَ١٠٠﴾[النحل: ٩٩-۱۰۰].
«بیگمان شیطان بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل مینمایند، هیچگونه تسلطی ندارد؛ بلکه تسلط شیطان تنها بر کسانی است که شیطان را به دوستی میگیرند و به واسطهی او به خدا شرک میورزند».
از این رو هرگاه شما سهلانگاری و معصیت کنید، گویا این دشمن کینهتوز را شادمان کرده و اسلحهای در اختیار او گذاردهاید که راحتتر شما را به هلاکت و نابودی میکشاند. ج
۲- انجام گناهان صغیره و سهلانگاری در این زمینه بدی و زشتی گناه را از دل بیرون میکند و انسان را به ادامهی گناه گستاخ مینماید و کارش را به گناهان بزرگتر میکشاند. حتماً میدانید که شیطان از آنجا موفق شد، برخی از یاران رسول خدا ج را در جنگ احد بفریبد و به فرار وادارد که آنها در پذیرش فرمان خدا و پیامبرش دچار لغزش شده و کاری کرده بودند که برخلاف حکم خدا و رسول بود. خدای متعال در این باره میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَلَّوۡاْ مِنكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ إِنَّمَا ٱسۡتَزَلَّهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ بِبَعۡضِ مَا كَسَبُواْۖ وَلَقَدۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٞ١٥٥﴾[آل عمران: ۱۵۵].
«آنان که در روز رویارویی دو گروه (مسلمانان و کافران در جنگ احد) فرار کردند، بیگمان شیطان آنان را به سبب پارهای از آنچه که کرده بودند، به لغزش انداخت و خداوند ایشان را بخشید؛ چرا که خداوند آمرزنده و شکیبا است».
اصحاب پیامبر اکرم ج مورد عفو و بخشش خدای متعال قرار گرفتند، اما ما نمیدانیم که خدا با ما چه خواهد کرد؟ البته امیدواریم که بر ما نیز به عفو و گذشتش منت نهد.
خواهر و برادر گرامی! زنا و بدکاری مقدمه و زمینهی گرفتارشدن در منجلاب گناه و نیز بیرونرفتن زشتی زنا و گناه از قلب میباشد. (یعنی اهمیت و عواقب سوء گناه از قلبش دور شده و ارتکاب گناه چیزی سطحی و معمولی به نظرش میرسد).
خواهر من! برادر من! از آن روز بترس که اعضا و اندام بدنت بر ضد تو گواهی دهند! آیا چنین توانی داری که بدون به کارگرفتن اعضای بدنت به گناه نزدیک شوی؟ شاید این پرسش برایت به وجود بیاید که چرا چنین سؤالی کردم و اصلاً گناه و معصیت چه ربطی به اعضا و جوارح انسان دارد؟ باید بگویم: خوب میدانی که اندام و نشاط و جوانی نعمت و ارزانی خدا بر توست؛ اما آیا سزاوار است که به جای شکر و سپاس از خدا این نعمتها را در راه معصیت خدا و سرکشی از دستوراتش به کار گیری؟ همچنین به این بیندیش که روزی این اندام به سخن میآیند و بر ضد انسان گواهی میدهند. بیا تا همراه یکدیگر این آیه را بخوانیم و در آن بیندیشیم؛ خدای متعال میفرماید:
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا مَا جَآءُوهَا شَهِدَ عَلَيۡهِمۡ سَمۡعُهُمۡ وَأَبۡصَٰرُهُمۡ وَجُلُودُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٢٠ وَقَالُواْ لِجُلُودِهِمۡ لِمَ شَهِدتُّمۡ عَلَيۡنَاۖ قَالُوٓاْ أَنطَقَنَا ٱللَّهُ ٱلَّذِيٓ أَنطَقَ كُلَّ شَيۡءٖۚ وَهُوَ خَلَقَكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ٢١﴾[فصلت: ۲۰-۲۱].
«هنگامی که در کنار دوزخ گرد میآیند، گوشها و چشمها و پوستهای ایشان بر کارهایی که (در دنیا) میکردهاند، گواهی میدهند؛ آنان به پوستهای خود میگویند: چرا بر ضد ما شهادت دادید؟ پاسخ میدهند: خداوندی ما را به گفتار درآورده که همه چیز را گویا نموده است و همان خداوند، شما را در آغاز (از عدم) آفریده است و به سوی او برگردانده شدهاید».
چه صحنهی سخت و وحشتناکی است آن روز که اندام انسان به سخن میآیند و بر ضد انسان به اعمالی گواهی میدهند که انجام دادهاند! این در حالی است که خود اندام اولین بهره را از لذت معصیت داشتهاند!.
انس بن مالک سمیگوید: نزد رسول خدا ج نشسته بودیم که آن حضرت ج لبخند زد و فرمود: «آیا میدانید چرا میخندم؟» گفتم: خدا و رسولش بهتر میدانند. فرمود: «مِنْ مُخَاطَبَةِ الْعَبْدِ رَبَّهُ، يَقُولُ: يَا رَبِّ أَلَمْ تُجِرْنِي مِنَ الظُّلْمِ؟ قَالَ: يَقُولُ: بَلَى، قَالَ: فَيَقُولُ: فَإِنِّي لَا أُجِيزُ عَلَى نَفْسِي إِلَّا شَاهِدًا مِنِّي، قَالَ: فَيَقُولُ: كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ شَهِيدًا، وَبِالْكِرَامِ الْكَاتِبِينَ شُهُودًا، قَالَ: فَيُخْتَمُ عَلَى فِيهِ، فَيُقَالُ لِأَرْكَانِهِ: انْطِقِي، قَالَ: فَتَنْطِقُ بِأَعْمَالِهِ، قَالَ: ثُمَّ يُخَلَّى بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْكَلَامِ، قَالَ فَيَقُولُ: بُعْدًا لَكُنَّ وَسُحْقًا، فَعَنْكُنَّ كُنْتُ أُنَاضِلُ» [۲۳]. یعنی: «از گفتگوی بنده با پروردگارش خندیدم که به خدا میگوید:ای خدای من! آیا مرا از ظلم پناه ندادی؟ خداوند میفرماید: بله. بنده میگوید: از این رو من اجازه نمیدهم که کسی بر ضد من گواهی دهد مگر آنکه گواه و شاهدی (مورد تأیید) از جانب من باشد. خدای متعال میفرماید: کافی است که خودت امروز گواه خویش باشی و فرشتگان بزرگواری که اعمال را مینگارند گواهی دهند. رسول اکرم ج در ادامه فرمود: سپس دهان بنده مهر میگردد و به اندامش گفته میشود: سخن بگویید. بدین ترتیب اندام بنده از اعمال سخن میگویند و سپس خدای متعال بنده را با سخن تنها میگذارد (و بنده به سخن میآید) و میگوید: نفرین بر شما که من (در دنیا) از شما دفاع و پشتیبانی میکردم».
زمانی که نفس تو را به گناه کوچک یا بزرگی فرا میخواند، به یاد بیاور که همین اندامی که از معصیت لذت میبرند، نخستین گواهانی خواهند بود که در روز قیامت بر ضدت در برابر خدا گواهی میدهند. از این رو آیا میتوانی بدون استفاده از اندامت گناهی بکنی و لذت ببری؟! خدای متعال میفرماید:
﴿وَمَا كُنتُمۡ تَسۡتَتِرُونَ أَن يَشۡهَدَ عَلَيۡكُمۡ سَمۡعُكُمۡ وَلَآ أَبۡصَٰرُكُمۡ وَلَا جُلُودُكُمۡ وَلَٰكِن ظَنَنتُمۡ أَنَّ ٱللَّهَ لَا يَعۡلَمُ كَثِيرٗا مِّمَّا تَعۡمَلُونَ٢٢﴾[فصلت: ۲۲].
«اگر شما گناهنتان را پنهان میکردید، نه از این جهت بود که از گواهی گوشها و چشمها و پوستهایتان بر ضد خودتان بیم داشته باشید؛ (چرا که اصلاً باور نمیکردید که روزی اینها به سخن درآیند و بر ضد شما شهادت دهند). بلکه گمان میبردید که خداوند بسیاری از اعمالی را که انجام میدهید نمیداند».
در خلوت و تنهایی چه؟ آیا میتوانی گناهی را که در خلوت و تنهایی انجام میدهی، از خدا پنهان بداری؟ زمانی که درب را به روی خودت میبندی و کسی تو را نمیبیند و شهوتت نیز تحریک میشود، خدا را به یاد بیاور که تو را میبیند و از درون تو پیش از آنکه اندامت کاری بکنند، آگاه است. خدای متعال میفرماید:
﴿ٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تَحۡمِلُ كُلُّ أُنثَىٰ وَمَا تَغِيضُ ٱلۡأَرۡحَامُ وَمَا تَزۡدَادُۚ وَكُلُّ شَيۡءٍ عِندَهُۥ بِمِقۡدَارٍ٨ عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡكَبِيرُ ٱلۡمُتَعَالِ٩ سَوَآءٞ مِّنكُم مَّنۡ أَسَرَّ ٱلۡقَوۡلَ وَمَن جَهَرَ بِهِۦ وَمَنۡ هُوَ مُسۡتَخۡفِۢ بِٱلَّيۡلِ وَسَارِبُۢ بِٱلنَّهَارِ١٠﴾[الرعد: ۸-۱۰].
«خدا میداند که هر زنی (در شکم خود) چه چیزی حمل میکند (و بار او پسر است یا دختر) و میداند که رحمها از چه چیز میکاهند و بر چه چیز میافزایند (و فعل و انفعالات دوران عادی و قاعدگی و آبستنی آنها چگونه بوده و زمان حاملگی و زایمان چه وقت و بر چه منوال است) و هرچیز نزد او به مقدار و میزان (مشخص و معینی) است دانای آشکار و نهان و بس بزرگ و بلندمرتبه است. برای پروردگار یکسان است که کسی از شما سخنش را پنهان کند یا آشکار سازد و کسی، مخفیانه و در دل شب و یا آشکار و در روز حرکت نماید».
اگر همواره این حقیقت را به یاد داشته باشی که خداوند تو را میبیند، هرگز به خودت جرأت گناه نمیدهی.
وإذا خلوت بريبة في ظلمة
والنفس داعية إلى العصيان
فاستحى من نظر الإله وقل لها
إن الذي خلق الظلام يراني
یعنی: «آنگاه که نفس تو را در خلوت و تنهایی به گناه و معصیت فرا میخواند و دودل میشوی که آیا گناه کنی یا نه، خدا را به یاد بیاور و از نگاه خدا شرم کن و به نفست بگو: کسی که تاریکی را آفریده مرا میبیند».
[۲۱] روایت ابن ماجه (۴۲۴۳) «وقال في الزوائد: إسناده صحيح رجاله ثقات». [۲۲] رواه أحمد (۲۲۰۳). [۲۳] رواه مسلم (۲٩۶٩).