درسی در زمینهی عفت و پاکدامنی
خداوند متعال در قرآن کریم داستان یوسف ÷را بیان نموده است. در این داستان به فتنهگری زنی اشاره میشود که یوسف ÷را به انجام عمل بد فرا میخواند، این قصه سرشار از آموزهها و اندرزهایی است که ما بیش از هرزمانی نیازمند آن هستیم؛ به ویژه اینک که پیرامون این موضوع بحث میکنیم.
زمینهها و انگیزههای زیادی وجود داشت که یوسف ÷را بر آن میداشت تا به این عمل زشت بپردازد و به خواستهی زشت آن زن تن دهد؛ از جمله:
۱- انگیزهی طبیعی هر مردی به جنس مخالف خود یعنی زن، میل و رغبت دارد و اندک مردانی هستند که نسبت به زنان میل و شهوتی نداشته باشند.
۲- یوسف ÷جوان بود و جوانی دوران حساسی است که آتش شهوت در آن دوران بیش از هرزمان دیگری زبانه میکشد.
۳- یوسف ÷مجرد بود و تا آن زمان ازدواج نکرده بود؛ این در حالی است که برای انسان متأهل زمینهی برآوردهساختن نیاز جنسی از راه مشروع وجود دارد. برخلاف انسان مجرد.
۴- یوسف ÷در غربت بسر میبرد و غربت زمینهای است برای اینکه انسان خود را از هر قید و بندی رها بداند.
۵- زنی که یوسف ÷را به سوی خود فرا خواند؛ هم زیبا بود و هم رتبه و جایگاه اجتماعیوالایی داشت؛ چرا که او همسر عزیز مصر بود، قطعاً کسی چون عزیز مصر زن زیبایی را در ازدواج خود درمیآورد.
۶- زن نه تنها یوسف ÷را از خود دور نمیکرد، بلکه او را به سوی خود فرا میخواند، شاید خودداری و عدم رضایت زن عامل بازدارندهای در برابر مرد باشد؛ اما یوسف ÷در شرایطی خود را کنترل کرد که آن زن خواهان نزدیکی به یوسف ÷بود.
٧- آن زن ناز و عشوه کرد و تمام تلاشش را نمود تا نگاه یوسف ÷را به خود جلب کند و او را به خود علاقهمند نماید؛ بدینسان زن بیچاره برای جلب یوسف خود را خوار کرد و یوسف ÷همچنان گرامی و پایدار ماند. دوران جوانی به تنهایی بستر هوا و هوس میباشد تا چه رسد به اینکه جوان با چنین درخواستی مواجه گردد.
۸- یوسف ÷در خانهی آن زن و زیر سلطهی او بود و این ترس وجود داشت که در صورت نپذیرفتن خواستهی زن با اذیت و آزار فراوان روبرو شود؛ از این رو گذشته از میل طبیعی ترس نیز میتوانست زمینهی ارتکاب معصیت باشد.
٩- هیچ دلیلی وجود نداشت که یوسف ÷نگران رسوایی خود باشد، زیرا آن زن خواهان و دوستدار چنان عملی بود، لذا ترس از رسوایی نیز عامل بازدارندهی یوسف÷از ارتکاب این عمل نبود.
۱۰- نزدیکی یوسف ÷به آن زن به عنوان غلامش زمینهی ارتباط آنان را فراهم آورده بود؛ زیرا آنها هرروز یکدیگر را میدیدند و رفت و آمد نامحدود یوسف ÷به خانهی آن زن باعث میشد تا بستر مناسبی برای ارتباط نامشروع فراهم آید.
۱۱- زن عزیز مصر از سایر زنان کمک میخواهد؛ لذا آنان را دعوت میکند و برایشان میوه و غذا میآورد و به یوسف ÷دستور میدهد که از مقابل دیدگان آنها بگذرد تا زیبایی یوسف را به آنان نشان دهد و بدین سان دلبستگی خود به غلام زیبا را توجیه نماید. زنان دستهایشان را بیآنکه متوجه شوند، بریدند. این چنین است که یوسف ÷باری دیگر در معرض امتحان قرار میگیرد و با وجود اعتراف زنان به زیبایی فوق العادهاش و با آنکه سخن بیشرمانهی آن زن را به صراحت میشنود، بازهم خویشتنداری به خرج میدهد!
۱۲- یوسف ÷تهدید آن زن را شنید که گفت: «اگر آنچه را که به او دستور میدهم، انجام ندهد، حتماً زندانی خواهد شد و خوار و زبون خواهد گردید» [۳۶]. یوسف ÷میدانست که زن عزیز واقعاً چنین قدرتی دارد، اما با این حال در برابر دسیسهی بزرگ آن زن ایستاد و راهی زندان شد.
۱۳- عزیز مصر آنگونه که باید و شاید پس از گواهی شاهد غیرت چندانی از خود نشان نداد، بلکه از یوسف ÷خواست که از این موضوع چسمپوشی کند و به زنش نیز گفت: «از گناهت آمرزش بخواه» [۳٧].
آری! این یوسف ÷است که در چنان شرایطی و با وجود تمام زمینهها و انگیزههای لازم به فضل خدای متعال از ارتکاب عمل زشت زنا مصون میماند و بر اطاعت خداوند ثبات و پایداری میورزد.
امروزه جوان مسلمان باید از این الگو سرمشق بگیرد و با الگوپذیری از او مشکلات فراروی خود را به راحتی پشت سر بگذارد و چرا چنین نباشد که خداوند متعال در آغاز سورهی یوسف میفرماید:
﴿نَحۡنُ نَقُصُّ عَلَيۡكَ أَحۡسَنَ ٱلۡقَصَصِ بِمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ وَإِن كُنتَ مِن قَبۡلِهِۦ لَمِنَ ٱلۡغَٰفِلِينَ٣﴾[يوسف: ۳].
«ما از طریق وحی این قرآن، نیکوترین سرگذشتها را برای تو بازگو میکنیم و تو را از آنها مطلع میگردانیم؛ هرچند پیشتر از زمرهی بیخبران بودهای».
رسول خدا ج در بارهی یوسف ÷گواهی داده که وی از بهترین بندگان خداست. ابوهریره سمیگوید: به رسول خدا ج گفته شد:ای رسول خدا! بزرگوارترین مردم چه کسی است؟ رسول اکرم ج فرمود: «کسی که از همه با تقوا باشد». گفتند: در این باره از شما نمیپرسیم و سؤالمان این نیست. رسول خدا ج فرمود: «پیامبر خدا یوسف پسر پیامبر خدا فرزند پیامبر خدا فرزند خلیل الله» [۳۸]. دوباره گفتند: در این باره از شما سؤال نمیکنیم. فرمود: «پس لابد از بهترین قبایل عرب میپرسید؟ بهترین آنان در دورهی جاهلیت بهترینشان در اسلام هستند؛ البته اگر اهل علم و دانش دینی شوند» [۳٩].
اینها نمونههایی هستند که جوان مسلمان امروزی به آنها مینگرد و چه بسا نمیتواند به این رتبه و جایگاه برسد و پس از این هم به چنین جایگاهی نخواهد رسید؛ چرا که قطعاً هیچ فردی نمیتواند به رتبهی پیامبران الهی برسد، ولی با این حال میتواند آنان را الگو و اسوهی خود قرار دهد.
[۳۶] نگا: آیهی ۳۲ سورهی یوسف. [۳٧] نگا: آیهی ۲٩ سورهی یوسف. [۳۸] یعنی: یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم خلیل. (مترجم) [۳٩] رواه البخاری (۳۳۵۳) و مسلم (۲۳٧۸).