آنان در پناه محبت الهی هستند
به دلیل آنچه امام مالک از حضرت پیامبر نقل کرده است: «قَالَ اللهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى: وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَحَابِّينَ فِيَّ، وَالْمُتَزَاوِرِينَ فِيَّ، وَالْمُتَبَاذِلِينَ» «محبت کسانی که به خاطر من با یکدیگر دوست میشوند و به خاطر من به دیدار یکدیگر میروند و به خاطر من بذل و بخشش میکنند، واجب است». و به دلیل آنچه مسلم از پیامبر جروایت کرده است: «أَنَّ رَجُلًا زَارَ أَخًالَهُ فِي قَرْيَةٍ أُخْرَى، فَأَرْصَدَ اللهُ تَعَالَى عَلَى مَدْرَجَتِهِ مَلَكًا فَلَمَّا أَتَى عَلَيْهِ قَالَ: أَيْنَ تُرِيدُ؟ قَالَ: أُرِيدُ أَخًالِي فِي هَذِهِ الْقَرْيَةِ، قَالَ: هَلْ لَكَ عَلَيْهِ مِنْ نِعْمَةٍ تَرُبُّهَا عَلَيّهَ؟ قَالَ: لَا، غَيْرَ أَنِّي أَحْبَبْتُهُ فِي اللهِ عَزَّوَجَلَّ، قَالَ المَلِكْ: فَإِنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكَ بِأَنَّ اللهَ قَدْ أَحَبَّكَ كَمَا أَحْبَبْتَهُ فِيهِ». «مردی به دیدار یکی از برادران (دینی) خود در روستایی دیگر رفت، پس خداوند متعال یکی از فرشتگان را به سر راه وی گسیل داشت و هنگامی که آن مرد آمد فرشته به او گفت: قصد کجا را داری؟ (مرد) گفت: قصد دیدار با برادری در این روستا را دارم، (فرشته) گفت: حقی بر او داری و میخواهی به آن رسیدگی کنی؟ (مرد) گفت: نه، تنها من او را به خاطر خداوند متعال دوست میدارم (فرشته) گفت: من فرستاده خدا به نزد تو هستم (و آمدهام به تو بگویم) که خداوند تو را به همان سان دوست میدارد که تو به خاطر او (آن مرد را) دوست داری».