د- باید برادری بر نصیحت در راه خدا برپا باشد
و این شرط عملی نمیشود مگر آنگاه که هریک از برادران آیینۀ برادر مؤمن خویش باشد. بنابراین، اگر یکی از آنان دید که از برادرش عمل خیری سر زده است باید او را بدان تشویق کند و از او بخواهد بیش از پیش آن عمل را انجام دهد، و اگر از او نقص یا لغزشی سر زده باشد؛ او را به طور پنهانی نصیحت کند و از او بخواهد که توبه نماید و به راه راست و آیین حق باز گردد، بدون شک این اقدام یاری بزرگ است بر به دستآوردن اخلاق نیکو و کنارگذاشتن صفات پست و تلاشی است بس بزرگ برای ایجاد روحیۀ همیاری و برادری برپایۀ اسلام و شریعت خدا.
گفتنی است که براساس این نصیحت خالصانه در راه خدا پیامبر جبا یاران خود مبایعت نمود، تا در جامعه مبلغین و داعیان حق و راهنمایان خیر و مردان دعوت در همه جا باشند. «شیخین» از جریر فرزند عبدالله سروایت کردهاند که: (با پیامبر جبراقامه نماز و دادن زکات و نصیحتکردن هر مسلمانی مبایعت کردم).
میبینیم که حضرت پیامبر جهر مسلمانی را ملزم کرده است که برای خدا و برای کتابش و برای پیامبرش و برای پیشوایان مسلمانان و برای عموم مسلمانان، نصیحتکننده و خیراندیش باشد. «مسلم» روایت کرده است که حضرت پیامبر جفرمود: «الدِّينُ النَّصِيحَةُ قُلْنَا: لِمَنْ يَا رَسُوْلُ الِلّهِ؟ قَالَ: لِلَّهِ وَلِكِتَابِهِ وَلِرَسُولِهِ وَلِأَمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَعَامَّتِهِمْ» [۳]. «(دین نصیحت و خیراندیشی است) گفتیم: برای چه کسی؟ فرمود: (برای خدا و برای کتابش و برای پیامبرش و برای پیشوایان مسلمانان و برای همه مسلمانان)».
چاره چیست؟ اگر برادری نصیحت را آویزه گوش خود قرار نداد؟
آنگاه که نصیحت و یادآوری در مورد اصرار برادری برانجام کار ناپسندی یا تصمیم او بر ارتکاب معصیتی، سودی نداشته باشد، بر فرد مسلمان واجب است که از او دوری کند تا زمانی که به حق باز گردد و اگر دیگر امیدی به اصلاح کار او نبود باید تا ابد از او دوری کند و این دوری محکمترین پیوند ایمان است.
متون دال برآنچه ذکر شد عبارت اند از:
«طبرانی» از ابن عباس سروایت نموده است که حضرت پیامبر جفرموده است: «أوثق عرى الإيمان: الـموالاة في الله، والـمعاداة في الله، والحب في الله والبغض في الله». «محکمترین پیوند ایمان: دوستی در راه خدا، و دشمنی به خاطر او و محبت در راه خدا و کراهت و کینه به خاطر اوست».
و «بخاری» در باب مجاز بودن دوری از آنکه سرپیچی از اوامر خدا میکند آورده است که کعب هنگامی که از مسلمانان باز ماند و با حضرت پیامبر به جنگ تبوک نرفت گفت: (حضرت پیامبر (مسلمانان را) از سخنگفتن با ما نهی کرد و پنجاه شب را ذکر نمود)، تا اینکه پهنای زمین بر آنان تنگ گشت و از خودشان به ستوه آمدند و کسی از مردم با آنان سخن نمیگفت و به آنان سلام نمیکرد و با آنان نمینشست، تا اینکه خداوند عزوجل پذیرفتن توبۀ آنان را در قرآن کریم نازل کرد.
ثابت شده است که حضرت پیامبر جاز برخی از زنان خود یک ماه کامل به خاطر تنبیه آنان در مورد تقصیری که از آنان سر میزد، دوری مینمود.
«سیوطی» روایت کرده است که عبدالله فرزند عمر ستا دم مرگ از یکی از پسران خود دوری جست، زیرا او بر حسب حدیثی که پدرش از حضرت پیامبر جبرای او بازگو کرد عمل نکرد، حضرت پیامبر در آن حدیث (مردان را از جلوگیریکردن رفتن زنان به مساجد برحذر داشته بود).
«شیخین» از ابی سعید سروایت نمودهاند که او گفت: حضرت پیامبر جمسلمانان را از انداختن سنگ (بهسوی کسی) با انگشتان شست و تشهد برحذر داشت و فرمود: «إِنَّهُ لاَ يَقْتُلُ الصَّيْدَ، وَلاَ يَنْكَأُ العَدُةُ، وَأَنَّهُ يَفْقَأُ العَيْنَ، وَيَكْسِرُ السِّنَّ» آن سنگ ریزها شکار را نمیکشد و دشمن را شکست نمیدهد اما چشم را کور میکند و دندان را میشکند، در یک روایت دیگر آمده است که یکی از بستگان ابن مغفل سنگ ریزهای را با انگشتان شست و تشهد انداخت ابن مغفل او را منع کرد و گفت: «إِنَّهَا لَا تَصِيدُ صَيْدًا» «بدون شک آن شکاری را شکار نمیکند». سپس آن کار را دوباره انجام داد، پس (ابن مغفل) گفت: من به تو میگویم که حضرت پیامبر جاز دست زدن به چنین کاری نهی فرمودهاند، تو دوباره آن را انجام میدهی؟ هرگز با تو سخن نخواهم گفت.
برادر مسلمان! از آنچه ذکر شد معلوم گشت هدف از دوری و پشتکردن به خاطر خدا یک تنبیه آزاردهنده و تربیتی موقت است، مانند: یک ماه دوری حضرت پیامبر جاز همسران خود و پنجاه روز دوری از صحابهای که از رفتن به جنگ تبوک باز مانده بودهاند.
اما در مورد شخصی که ملحد باشد و الحاد خود را آشکار کرده باشد یا در مورد یک نفر که مسلمان باشد و از دین خود برگشته باشد، تبری جستن و دوری از آن دو آسانترین مستلزمات ایمان و از آشکارترین رهنمودهای قرآن است، گرچه فرد ملحد یا مرتد پدر یا برادر و یا فرزند باشد.
خداوند متعال در سورۀ مجادله فرموده است:
﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِيرَتَهُمۡ﴾[المجادلة: ۲۲].
«مردمانی را نخواهی یافت که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند ولی کسانی را به دوستی بگیرند که با خدا و پیغمبرش دشمنی ورزیده باشند، هرچند که آنان پدران، یا پسران و یا قوم و قبیلۀ ایشان باشند».
و خداوند متعال در سوره توبه فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُوٓاْ ءَابَآءَكُمۡ وَإِخۡوَٰنَكُمۡ أَوۡلِيَآءَ إِنِ ٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡكُفۡرَ عَلَى ٱلۡإِيمَٰنِۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٢٣﴾[التوبة: ۲۳].
«ای مؤمنان! پدران و برادران (همسران و فرزندان و هر یکی از خویشاوندان دیگر) را یاوران مگیرید (و تکیهگاه و دوست خود ندانید) اگر کفر را بر ایمان ترجیح دهند (و بیدینی از دینداری در نزدشان عزیزتر و گرامیتر باشد)، کسانی که از شما ایشان را یاور و مددکار خود کنند مسلمً ستمگرند».
و خداوند متعال باز در سورۀ توبه فرموده است:
﴿وَمَا كَانَ ٱسۡتِغۡفَارُ إِبۡرَٰهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوۡعِدَةٖ وَعَدَهَآ إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُۥٓ أَنَّهُۥ عَدُوّٞ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنۡهُۚ إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ لَأَوَّٰهٌ حَلِيمٞ ١١٤﴾[التوبة: ۱۱۴].
«طلب آمرزش ابراهیم برای پدرش، به خاطر وعدهای بود که بدو داده بود، ولی هنگامی که برای او روشن شد که پدرش (در قید حیات بر کفر اصرار میورزد و برابر وحی آسمانی دارفانی را با کفر وداع میگوید، دانست که او) دشمن خدا است، از او بیزاری جست و ترک طلب آمرزش برای وی گفت: واقعاً ابراهیم بسیار مهربان و دست به دعا و فروتن و شکیبا بود».
از متنهای فوق آشکار میگردد که ترک و دوری خویشاوندان چنانچه بر کفر مصمم باشند از مستلزمات ایمان و مقتضیات اسلام است، زیرا اسلام پیوند برادری اسلامی و رابطۀ عقیده الهی را بالاتر از همه پیوندها و روابط قرار میدهد.
بنابراین، ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ﴾از اصول ثابت اسلام است، و شعار همیشگی آن که تغییرناپذیر است همان شعار: ﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ﴾است.
[۳] نصیحت برای خدا عبارت است از ایمان به او و او را پاک و منزهداشتن از هرچه که شایسته او نیست، و فرمانبرداری از او و نصیحت برای کتاب خدا عبارت است از به درستی تلاوتکردن آن و عملکردن به آیههای محکم آن و ایمانداشتن به آیههای متشابه آن و نصیحت برای پیامبر عبارت است از ایمانداشتن به او و متعهدبودن نسبت به سنتش و عمل به فرمانهایش و دوری جستن از آنچه ما را به دوری از آن امر کرده است، و نصیحت برای پیشوایان مسلمانان عبارت است از نصیحتکردن آنان هنگامی که اشتباه میکنند و فرمانبرداری از آنان در مورد کارهای نیک، و نصیحت برای همه مسلمانان عبارت است از سودرساندن به آنان و رفع زیان و ضرورشان، سفارشکردن آنان به نیکی و برحذر داشتنشان از کارهای بد.