پیشگفتار
الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه أجمعين.
خداوند متعال حضرت محمد مصطفی÷را به رسالت و پیامبری برگزید و کتاب مقدسش، قرآن را برایشان نازل فرمود، آن قرآنی که دربارهاش فرمود: ﴿وَإِنَّهُۥ لَكِتَٰبٌ عَزِيزٞ٤١ لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِ﴾[فصلت: ۴۱-۴۲] کتابی است ارزشمند و غالب، که باطل از هیچ جهتی به آن راه ندارد.
و خداوند خودش حفظ ونگهداریش را به عهده گرفته است فرموده: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩﴾[الحجر: ٩]. همانا ما قرآن را فرستادیم وما از آن نگهداری میکنیم.
و همچنین خدای بزرگ به پیامبرش امر نموده است که این قرآن را برای مردم بیان نماید: ﴿وَٱلزُّبُرِۗ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ﴾[النحل: ۴۴].
و این بیان مذکور دراین آیه شامل دو نوع بیان میباشد:
اول: بیان لفظ قرآن، که همانا تبلیغ آیات و سورههای قرآن، وکتمان نکردن آن میباشد، همچنان که از جانب خدا برقلب حضرتش÷نازل شده است.
وهمین است مقصود این آیه: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ﴾[المائدة: ۶٧]. ای پیامبر گرامی! برسان آنچه که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است.
دوم: بیان کردن معنای الفاظ و آیاتی که احتیاج به بیان و تفسیر دارد، و اینها بیشتر در آیات مجمل و یا عام، ویا مطلق وجود دارد، که سنت، مجمل را توضح میدهد، وعام را تخصیص، ومطلق را مقید میگرداند.
باید دانست که سنت همراه و دوشادوش قرآن قرار دارد و از یکدیگر جدا نمیشوند، و هیچگاه یکی از دیگری بینیاز نمیگردد.
از آنجائی که خداوند بیان و تفسیر کتابش را بعهده پیامبرش واگذار نموده، برای او نیز گواهی داده است که آنچه که میگوید وحی ازطرف خداوند است: ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ٤﴾[النجم: ۳-۴].
هنگامیکه پیامبر÷دارای چنین شأن ومنزلتی از طرف خداوند است، خداوند تعالی پیروی وفرمانبرداری ایشان را واجب، وعصیان ونافرمانی آن حضرت را حرام گردانده است، و میفرماید: ﴿أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ﴾[النساء: ۵٩].. «خدا را اطاعت کنید ورسول الله را اطاعت نمائید».
وهمچنین خدای متعال از آن کسانی که پیامبر را میانجی وحاکم در میان خود قرار نمیدهند، ودر مقابل فرمان ایشان سر تسلیم فرو نمیآورند ایمان را نفی میکند ومیفرماید:
﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا٦٥﴾[النساء: ۶۵]. «نه! سوگند به پروردگارت که آنان مومن بشمار نمیآیند تا زمانیکه در اختلافاتشان تو را حکم و داور قرار ندهند، وسپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته وکاملا تسلیم تو باشند».
این آیه شریفه بطور واضح و آشکار بیان میکند که آنهای که مدعی ایمان به رسول الله، ومدعی محبت او هستند، بدون اینکه به سنتش عمل نمایند وبه حکمش گردن نهند اصلا ایمان ندارند ومومن نیستند.
باز در آیه دیگر خداوند ادعاکنندگان، و آن کسانی که با فرمان حضرت÷مخالفت میکنند، از افتادن در فتنه و عذاب دردناک برحذر میدارد وچنین میفرماید:
﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[النور: ۶۳].
قرآن کریم با اسلوبهای گوناگون ومختلف مردم را بسوی ایمان به سنت وعمل کردن به آن دعوت میدهد و میگوید که: قرآن و سنت اساس این دین هستند.
هرگاه ایمان به پیامبر÷اصلی ازاصول ایمان باشد پس بنابراین ایمان به ((سنت)) او جز لاینفک وجدا نشدنی از ایمان به وی میباشد، زیرا که او صاحب این سنت میباشد.