زمان رواج آداب و مراسم عاشورا
س: نظر شما دربارۀ مراسم عاشورا چیست و چه پاسخی دارید به کسانی که معتقدند مراسم عاشورا در زمان امامان وجود نداشته، بنابراین مشروعیت ندارد؟
ج: آیتالله العظمی جواد تبریزی، چنین به این سؤال پاسخ داده: شیعهها در زمان ائمه÷ـ به خاطر عدم امکان برگزاری ـ با تقیه زندگی میکردند و عدم وجود این مراسم در آن زمانها دلیل بر عدم مشروعیت آن نیست. و اگر شیعه در زمان گذشته، مانند شیعههای امروزی زندگی میکردند، از لحاظ امکان آشکارا برگزارکردن مراسم, آنها نیز مانند ما تمام این مراسم را برگزار میکردند، مثل نصب کردن پرچمهای سیاه بر در حسینیهها و خانهها برای بیان غم و اندوه. (ضمیمۀ جزء دوم از مرآةالنجاه اثر آیتالله خویی، ص ۵۶۲ چ- ۱۴۱٧هـ).
علی حسینی فانی اصفهانی نیز چنین جوابی داده و گفته: همانا این کارها در زمان امامان مرسوم نبوده، در حالی که آنها خود صاحب مصیبتاند و شایستهتراند به این که عزادار حسین باشند، و در احادیث نیز دستوری از جانب ائمه برای انجام این آیینها نیامده است، اینها اموری است که شیعه آن را به وجود آورده و آنها را مراسم مذهبی نامیدهاند، و روایت شده که هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهیی، عاقبتش آتش خواهد بود.
فانی اصفهانی در جواب گفته است: جواب بسیار واضح و روشن است؛ چون هر چیز جدیدی بدعت نیست، بدعت ناپسند عبارت است از روا دانستن حکمی پیشنهادی که نه در دین بوده و نه جزو دین است. روایات بسیاری در نکوهش بدعت و بدعتگذار آمده است، که نشان دهندۀ وجود قانونگذاری در دین است. بلکه مانند حکم عقل دربارۀ قانونگذاری از جانب کسی غیر از قانونگذار به عنوان این که قانونی خدایی و برگرفته از وحی آسمانی است، میباشد. اگر این طور نیست، پس شبههایی که روایتهایی در دوری از آنها نقل شده و حکم به کیفر به خاطر آن چه جایگاهی دارد؟ روشن و آشکار است که مراسم و آیینهای عاشورا این چنین نبوده و این کاری است که امروزه به وجود آمده و کاری عمدی است, مانند ساختن شبیهی برای عاشورا، پس فقیه حق دارد، که در مورد جایز بودن آن آیینها حکمی را صادر کند. به خاطر وجود گریه در آن که منظور من همان تعزیه است که باید وجه آشکاری داشته باشد، ما میبینیم که نوع عزاداری در میان ملتهای مختلف متفاوت است و آن چه که در میان شیعیان رایج است, چیزی نیست که شرع از آن نهی کرده یا عقل آن را زشت شمرده باشد، و کسی که شک میکند باید مفهوم بدعت را بداند. سپس اگر بتواند آن را بر آنچه میخواهد تطبیق دهد. (مقتل الحسین، از مرتضی عیاد، ص ۱٩۲).
حسن مغنیه گفته است: در دورۀ بنی بویه، در قرن چهارم هـ عزاداری عاشورا، آزاد گشت؛ یعنی عزاداری مراسم عاشورا تا این زمان شناسانده نشده, مگر توسط بویهیها، پس چنان که شایسته بود در بغداد و عراق و همۀ خراسان، ماوراءالنهر و در تمام دنیا این عزاداریها غمآلود ظاهر شد، چرا که پوشش سیاه تمام سرزمینها را فرا گرفت، مردم چنان غمگین بودند گویی که با سختترین و تازهترین مصیبت روبرو شدهاند، چنین حالتی در زمان حمدانیها در حلب و موصل و اطراف آنها به وجود آمد. اما در زمان فاطمیان مراسم عاشورا به پیروی از مراسم بغداد برگزار میشد، و این مراسم خلاصه میشد به اصول سادهای که در همۀ کشورهای اسلامی و عربی به ویژه در عراق، ایران، هند و سوریه و حجاز برگزار میشد. و عزاداری و نوحهخوانی وجود داشت و مردم گریه و زاری سر میدادند و به تدریج برپاداری مراسم عاشورای حسینی یکی از نمادهای خدمت به حق و اعلان حقیقت بود. (آداب المنابر، ص۱٩۲).
یعنی قبل از بویهیها و فاطمیها نشانهای از خدمت به حقیقت و آشکار شدن آن نبود، تا این که آنها آمدند و آن را چنان مقام و موقعیتی بخشیدند.
پس آیتالله حسن شیرازی دورههایی را که این مراسم طی کرده, از نظر میگذراند و – به گمان خودش- از ظلمی که مانع بیان و برگزاری مراسم و آیینهای عاشورا توسط شیعیان بوده, شکایت کرده. همچنین میگوید: اما شیعیان هنگامی که در زیر سیطرۀ بنیامیه و بنیعباس بودند نمیتوانستند به راحتی اینها را ابراز کنند و گاهی شرایط سخت بر آنها حاکم بود وچون شرایط بر وفق مراد شد، شیوۀ ابراز آنها نیز مختلف شد. (مراسم حسینی، آیتالله شیرازی، ص ٩٧ و ٩۸).