موضعگیری امامان در برابر مراسم حسینی
س: آیا از پیامبر ج و امامان علیهم السلام متنی دربارۀ آیینهای عاشورا مانند سینهزنی، نوحه، پوشیدن لباس سیاه و انواع عزاداریهای دیگر آمده است؟
ج: علامه محمد بن حسین بن بابویه قمی ملقب به صدوق به این سؤال پاسخ گفته, وی میگوید: از جمله فرمودههای پیامبر یکی این است که: «نوحه از کارهای دوران جاهلیت است» (من لايحضره الفقيه ۴/۲٧۱-۲٧۲) که محمدباقر مجلسی آن را چنین روایت کرده: «نوحه از کارهای جاهلی است» (بحارالانوار، ۸۲/۱۰۳). گروهی از دانشمندان محقق از جمله نوری و بروجردی از پیامبر روایت کردهاند که فرمود: «دو صدا منفورند که خداوند آنها را دوست ندارد، گریهکردن با صدای بلند هنگام بلا و سختی و بلند کردن صدا برای نوحهخوانی و مرثیه» (بحارالانوار ۸۲/۱۰۱).
از جملۀ این روایتها، نوشتهای از طرف حضرت علی به رفاعه بن شداد است که در نهجالبلاغه آمده و در آن گفته است که: «از زاری با صدای بلند و نوحه بر مرده در سرزمینی که بر آن قدرت دارید, بپرهیزید». (مستدرك الوسائل ۱/۱۴۴). و از فرمودههای پیامبر است که: «من شما را از نوحه و گریه با صدای بلند نهی میکنم». (جامع أحاديث الشيعة ۳/۳٧۲).
همچنین جابر از پیامبر ج روایت کرده است که فرمود: «من شما را از نوحه و از دو صدای زشت نهی کردم؛ صدایی در هنگام لهو و لعب و آوازهای شیطانی, و نوحه هنگام رویارویی با مصیبتها و سختیها، و نیز خودزنی و پارهکردن یقه و وسوسۀ شیطان» (مستدرك الوسائل ۱/۱۴۵).
از علی÷ روایت شده که فرمود: «انجام دادن سه کار همانند کارهای دوران جاهلیت است و مردم تا روز قیامت از آن دست برنمیدارند: طالعبینی با ستارگان، بدگویی از گذشتگان، نوحه بر مرده» (بحارالانوار ۸۲/۱۰۱).
کلینی دوباره از جعفر صادق روایت کرده که میفرماید: «داد و فریاد بر مرده شایسته و درست نیست، اما مردم نمیدانند». (الكافي ۳/۳۲۶).
کلینی دوباره از جعفر صادق روایت کرده که میفرماید: «داد و فریاد بر مرده و پاره کردن لباس هنگام مصیبت شایسته نیست». (الكافي ۳/۲۲۵).
ملا باقر مجلسی از علی÷روایت کرده که فرمود: «وقتی ابراهیم فرزند پیامبر فوت کردند به من فرمودند که او را غسل دهند و پیامبر خودشان او را کفن کردند و به من فرمود: ای علی، او را به بقیع ببر. سپس بر او نماز خواند. وقتی پیامبر فرزندش را در این حالت دید گریه کرد و مسلمانان نیز گریه میکردند. تا این که صدای مردان از صدای زنان بلندتر شد. پیامبر جآنها را به شدت نهی کرد و فرمود: «با چشم گریه کنیم و با قلب احساس ناراحتی و اندوه, و هر چیزی که خداوند را ناراحت میکند به کار نمیبریم و انجام نمیدهیم. ای ابراهیم! به راستی که ما به خاطر تو مصیبتزده شدهایم و بر تو اندوهناکیم...». (بحارالانوار ۸۲/۱۰۰ -۱۰۱).
پس برادر مسلمان! ببین که پیامبر چگونه از بلند شدن صدای گریه نهی کرده است. همچنین پیامبر از فریاد و نالهکردن هنگام مصیبت و نوحهکردن و گوشدادن به آن نهی کرده است.
کلینی از فضل بن میسر روایت کرده است: که ما نزد ابی عبدالله÷بودیم که مردی پیش او آمد و از مصیبتی که برایش پیش آمده بود شکایت کرد. ابوعبدالله به او گفت: اگر صبر پیشه کنی به اجر و پاداشت میرسی و اگر بر مصیبت صبر نکنی قضا و قدر خداوند بر تو وارد میشود و تو مورد حمایت قرار نمیگیری (الكافي ۳/۲۲۵).
از جعفر صادق÷ روایت شده که فرمود: «صبر و بلا به سوی انسان با ایمان پیشی میگیرند، بلا بر سرش وارد میشود در حالی که او صبور است. بلا، مصیبت و بیتابی بر انسان ناسپاس پیشی میگیرد و بر او اثر میگذارد و هرگاه دچار مصیبت میشود، بسیار بیتابی میکند». (الذكري، ص ٧۱).
محمد بن مکی عاملی ملقب به شهید اول گفته است: «شیخ در المبسوط و ابن حمزه، نوحه و دعا را ممنوع کردهاند. و شیخ گفته که بر آن اجماع دارند». (الذكري ص٧۲، بحارالانوار ۸۲/۱۰٧).
شیخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی ملقب به شیخ طایفه نوحه را حرام کرده و ادعا کرده که در آن اجماع دارند؛ یعنی تا زمان طوسی شیعه همگی بر ممنوع بودن نوحه و داد و فریادی که هم اکنون در حسینیهها هست نبوده و چنان که اشاره کردیم با شیوۀ درستِ امامان اهل بیت مخالفت دارد، اجماع داشتهاند. آیتالله العظمی محمد حسینی شیرازی گفته است که: «شیخ در المبسوط و ابن حمزه مطلقاً نوحه را ممنوع کردهاند» (فقه ۱۵/۲۵۳).
شیرازی گفته است: «در کتاب جواهر سینهزنی و داد و فریاد کردن ممنوع شده است». (فقه ۱۵/۲۶۰).
باقر÷میفرماید: «از شدیدترین بیتابیها فریاد با آه و ناله و زدن بر صورت وسینه و کندن موهای سر است, و کسی که نوحه سر دهد جانب صبر را رها کرده و به راه دیگری رفته است». (الكافي ۳/۲۲۲ - ۲۲۳)، وسائل شیعه (۲/٩۱۵)، بحارالانوار (۸۲/۸٩)).
از گفتههای امام صادق÷است که فرمود: «کسی که در هنگام مصیبت با حالت تضرع و اندوه دستش را به رانش میکوبد، پاداش مصیبتش از بین میرود». (۳/۲۲۵).
من میگویم: چه برسد به کسی که صورتش را در هنگام عزاداری میزند و در باب مخالفت با فرمودۀ پیامبر بر میآید و اجرش را ضایع میکند؟»
نیز پیامبر ج فرموده است: «کسی که صورتش را بزند و گریبانش را پاره کند از ما نیست». (مستدرك الوسائل ۱/۱۴۴).
دکتر محمد تیجانی سماوی آورده است که از محمد باقر صدر دربارۀ این سوال پرسیده و محمدباقر صدر به او جواب داده که این حدیثی صحیح است و در آن شکی نیست. (ثم اهتديت، ص ۵۸).
از یحیی بن خالد آمده است که گفت: «مردی نزد پیامبر ج آمد و گفت: انجام دادن چه کاری در هنگام مصیبت و بلا پاداش را ضایع میکند، پیامبر فرمود: مردی که دستانش را بر هم بکوبد. و صبر هنگام مصیبتی بزرگ اگر نسبت به آن راضی و صبور باشد، باعث میشود که خداوند نیز از او خشنود باشد و کسی که ناراحت است، ناراحتی نصیبش میشود. پیامبر جفرمود: من ناخرسندم از کسی که موی سرش را میکند و صورتش را میزند و صدایش را در عزاداری بلند میکند». (جامع أحاديث الشيعه ۳/۴۸٩).
جعفر بن محمد از اجدادش روایت کرده است که فرمود: «پیامبر جدر حدیثی دربارۀ منهیات, از داد و فریاد کردن هنگام مصیبت، نوحهکردن و گوشدادن به آن و کندن سر و صورت نهی کرده است». (من لايحضره الفقيه: ۴/۳-۴).
محمد بن مکی عاملی گفته است: «زدن صورت، کندن پوست و مو، همگی حرام است», و همو در المبسوط گفته است: «اینها بیتابی و ناراحتی نسبت به تقدیر خداوند است». (في الذكري، ۱۵/۲۶۰).
شیرازی گفته: «زدن به چهره (هنگام مصیبت) و کندن موی حرام است». (الفقه ۱۵/ ۶۰۲).
دکتر محمد تیجانی سماوی به گریۀ پیامبر ج برای عمویش ابوطالب و حمزه و همسرش خدیجه اشاره میکند و میگوید: «پیامبر درتمامی این احوال آرام و با سوز میگریست... اما به شدت از خراشیدن صورت و پاره کردن گریبان هنگام ناراحتی نهی کرده است چه برسد به زدن بدن با زنجیر به طوری که خون جاری شود» (برگرفته از کتاب کل الحلول ص ۱۵۱).
سپس تیجانی از علی÷ یاد میکند که او بعد از وفات پیامبر کارهایی را که امروزه عوام شیعه انجام میدهند انجام نداد، حسن، حسین و سجادشنیز چنین کارهایی انجام ندادهاند. تیجانی دربارۀ سجاد/ میگوید: «امام سجاد در فاجعهای حضور داشت که هیچکس در آن نبود. یعنی در جایی که بقیه عوام شیعه نبودند. او با چشمان خودش حادثۀ کربلا را دید که در آنجا، پدر، عموهایش و برادرش همگی شهید شدند و مصیبتهایی را دید که کوه هم تاب تحمل آن را نداشت و چنین مصیبتی در تاریخ برای هیچ یک از امامان پیش نیامده, با این حال در هیچ تاریخی نیامده که او این چنین عزاداریهایی را راه انداخته یا پیروان و شیعیانش را به انجام آن سفارش کرده است». (كل الحلول، ص ۱۵۱).
تیجانی اضافه کرده است: «آنچه که بعضی از شیعیان در هنگام مصیبتها انجام میدهند در دین وجود ندارد؛ اگرچه مجتهدان اجتهاد کنند و مفتیان به آن فتوا دهند تا برای آن اجر و پاداش فراوانی اعلام کنند، بلکه تنها عادتها و آداب و احساساتی است که بر آنهایی که انجامش میدهند, طغیان میکند و با آن الفت میگیرد و اندک اندک به عنوان سنت قومی که فرزندان از پدرانشان در تقلید کورکورانه و بدون آگاهی آن را به کار میگیرند، درمیآید. حتی بعضی از عوام احساس میکنند که اگر خودشان را بزنند و خونشان جاری شود موجب نزدیکی آنها به خداوند میشود و بعضی دیگر معتقدند که اگر این کار را انجام ندهد امام حسین را دوست ندارد». (كل الحلول، ص ۱۴۸).
تیجانی در ادامه میگوید: «از دیدن این مناظر که دل و جان را بر هم میزند و عقل سلیم از آن گریزان است, متنفرم. مثلاً این که مردی خودش را برهنه میکند و زنجیر به دستش میگیرد و با حرکات جنونآمیز خودش را میزند و با صدای بلند فریاد حسین حسین بر میآورد و نسبت به این کار آگاهی ندارد، عجیب این است که میبیند همانهایی که حالت عادی خود را از دست دادهاند و گمان میکنید که اندوه سر تا پایشان را فرا گرفته است, لحظات کوتاهی پس از پایان عزاداری میخورند و مینوشند و میخندند و شوخی میکنند و به خوشگذرانی میپردازند. در واقع با پایان مراسم هر نوع عزایی پایان میپذیرد. شگفتانگیزتر این که بیشتر آنها هیچ گونه پایبندیی به دین ندارند. برای همین است که به خودم اجازه میدهم که بارها به طور مستقیم از آنها انتقاد کنم و به آنها بگویم که آنچه انجام میدهند نسبت به قومی و تقلیدی کورکورانهای بیش نیست». (كل الحلول، ص ۱۴٩).
شیخ حسن مغنیه نیز چنین نظری دارد وی میگوید: «زدن به سر با خنجر و شمشیر و ریختن خون چیزهایی است که در اسلام نیامده و هیچ ربطی به اسلام ندارد و نص صریح و روشنی در مورد آنها نیامده و تنها یک احساس با ارزشی است که به خاطر خونهای پاکی که در کربلا ریخته شده در جان ایمانداران بروز میکند». (آداب المنابر، ص ۱۸۲).