توضیحاتی در باب اصول ایمان و ویژگی های مؤمنان

عقايد کلی دين

عقايد کلی دين

خداوند متعال می‌‌‌فرماید:

﴿قُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَمَآ أُنزِلَ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَمَآ أُوتِيَ ٱلنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ١٣٦[البقرة: ۱۳۶].

«بگویید ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل آمده و به آنچه به موسى و عیسى داده شده و به آنچه به همه پیامبران از سوى پروردگارشان داده شده ایمان آورده‏ایم، میان هیچ‌یک از ایشان فرق نمى‏گذاریم و در برابر او تسلیم هستیم».

در قرآن کریم آیات زیادی در مورد تشریح این اصول کلی آمده و این اصول را به تفصیل بیان کرده است. همچنین اسماء و صفات خداوند متعال، افعال و نعمت‌‌‌های او، احوال و چگونگی روز قیامت و حساب و کتاب و عدل و بزرگی آن، پاداش و مجازات، اوضاع و احوال سایر پیامبران، ویژگی‌‌‌ها و هدایت-هایشان و آنچه به آن دعوت می‌‌‌کردند و کتبِ آن‌ها و حقایق سودمند و انواع هدایت شان را به تفصیل بیان می‌‌‌کند.

خداوند متعال در این آیه بین دو مسئله‌ی اشاره شده به ظاهر و باطن، جمع نموده و هر دو را بیان می‌‌‌دارد: قول و سخن زبان و اقرار و اعتراف به آن و همچنین محقق ساختن تمام این اصول در قلب از یک طرف و فروتنی و گردن نهادن در ظاهر و باطن و اخلاص کامل برای خداوند متعال در حقوق دین از طرف دیگر.

این عقاید صحیح و سودمند قلب‌‌‌ها را از آرامش و ایمان، نور و یقین و هدایت، پرستش و عبادت خداوند متعال و بازگشت و توبه به سوی او در همه حال، پر می‌‌‌کند و باعث پناه بردن به او در وقایع نازل شده(بلا یا و...) و امور مهم، آرامش یافتن بوسیله‌ی شناخت او، تسکین و طمأنینه با ذکر و یاد او و حمد و ثنای اوست.

ایمان موجب تقویت توکل بر خداوندأو اعتماد کامل و کمک خواستن بنده از او در تمام اعمال دینی و دنیوی می‌‌‌شود. هرگاه که اراده‌ی بنده ضعیف شد و قدرتش در برخورد با امور مهم سُست شد، ایمانِ صادق با تقویت قلب و سپس اعضاء و جوارحش به او کمک می‌‌‌کند و در صورتی که خوف و ترس، بنده‌ی را احاطه کند، چنین ایمانی مثل دژی بسیار محکم خواهد بود که بنده می‌‌‌تواند به آن پناه ببرد و در این هنگام قلبش آرامش می‌‌‌یابد و در دلش آرام می‌‌‌گیرد.

﴿ٱلَّذِينَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَكُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِيمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ١٧٣ فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ يَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِيمٍ١٧٤[آل عمران: ۱٧۳-۱٧۴].

«همان کسانى که (برخى از) مردم به ایشان گفتند مردمان براى (جنگ با) شما گرد آمده‏اند پس از آن‌ها بترسید (ولى این سخن) بر ایمان‌شان افزود و گفتند خدا ما را بس است و نیکو حمایتگرى است، پس با نعمت و بخششى از جانب خدا (از میدان نبرد) بازگشتند در حالیکه هیچ آسیبى به آنان نرسیده بود و همچنان خشنودى خدا را پیروى کردند و خداوند داراى بخششى عظیم است».

این ایمان راستین و یقین صحیح، صاحب خود را به سمت عزت و قوت و شجاعتِ قولی و عملی سوق می‌‌‌دهد. بنابراین زمانی که بنده یقین پیدا کرد که خداوند متعال نافع بوده و در عین حال ضرر رسیدن به دست اوست و هم اوست که چیزی را عطا می‌‌‌کند و مانع اعطای هرچه بخواهد می‌‌‌شود و به یقین بداند که هرکه را خداوندأ عزتمند گرداند عزیز است و هرکه به غیر خداوندأ پناه ببرد، خوار و ذلیل است و تمام مخلوقات در مقابل خداوند متعال فقیر و بی‌‌‌چیزند که نمی‌‌‌توانند نفع و ضرری برسانند، در این هنگام است که این ایمان موجب قدرت یافتن توکل به خداوند متعال و پناه بردن به او می‌‌‌شود و دیگر از کسی ترس ندارد و به غیر از خداوند متعال به کسی امید ندارد و فقط فضل و بزرگی را از خداوند متعال می‌‌‌خواهد. بنده به کمک چنین ایمانی از بندگی مخلوقات رها می‌‌‌شود (و تنها بندگی خالق را گردن می‌‌‌نهد) و قلب او در طلب نفع و دوری از ضرر متوجه احدی از بندگان او نمی‌‌‌شود، بلکه خداوند متعال مولی و یاری دهنده‌ی او می‌‌‌شود و سرپرست او در رساندن نفع و دورکردن ضررها می‌‌‌شود. پس خداوند متعال او را کفایت می‌‌‌کند و امورش را برایش بگونه‌ی تسهیل و آسان می‌‌‌گرداند که این کار را برای کسی که چنین ایمانی را ندارد، انجام نمی‌‌‌دهد. برای چنین فرد مؤمنی چنان قوت قلب و شجاعتی حاصل می‌‌‌گردد که برای کسی که به این درجه نرسیده باشد، بدست نمی‌‌‌آید و این‌‌‌ها همه از ثمرات ایمان صحیح است.

از ثمرات دیگر ایمان، آرامشِ بنده در برخورد با سختی‌‌‌ها و آسان شدن مشکلات و رنج‌‌‌هاست.

﴿وَمَن يُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ يَهۡدِ قَلۡبَهُۥۚ[التغابن: ۱۱].

«و هرکس که به خدا ایمان داشته باشد ، خدا دل او را (به ثبات و آرامش، و خوشنودی به قضا و قدر الهی می‌رساند و) رهنمود می‌گرداند».

و او، بنده‌ی است که می‌داند اگر به مصیبتی دچار شود، از جانب خداونداست و می‌‌‌داند آنچه از مصیبت به او رسیده است، در هر حالی به او می‌رسید، بنابراین راضی و تسلیمِ تقدیرهای دردنـاک و دشـوار می‌‌‌گردد و مصیبت‌‌‌هـای تکـان‌‌‌دهنده بر او آسـان می‌‌‌شود، چـرا که این سختی‌‌‌ها از طرف خداوند صـادر می‌‌‌شود که (در صورت صبر بر مصیبت) او را به ثواب و پاداش می-رساند.

﴿وَلَا تَهِنُواْ فِي ٱبۡتِغَآءِ ٱلۡقَوۡمِۖ إِن تَكُونُواْ تَأۡلَمُونَ فَإِنَّهُمۡ يَأۡلَمُونَ كَمَا تَأۡلَمُونَۖ وَتَرۡجُونَ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا يَرۡجُونَۗ[النساء: ۱۰۴].

«اگر شما درد مى‏کشید آنان (دشمنان تان) نیز همان گونه که شما درد مى‏کشید، درد مى‏کشند و حال آنکه شما چیزهایى از خدا امید دارید که آن‌ها امید ندارند».

بنا بر این نزد مؤمنان صادق، هنگامیکه در معرض اتفاقات ناگوار قرار گرفتند، صبر و ثبات و سکون و آرامش و در عین حال انجام واجبات و حقوق خداوند متعال (حتی در آن حین) بگونه‌ی دیده می‌‌‌شود که یک صدم آن هم نزد کسانی که این‌‌‌گونه نیستند یافت نمی‌‌‌شود و این به خاطر نیروی ایمان و یقین است.

از ثمرات دیگر ایمان راستین، زیاد شدن شوق و رغبت در انجام کارهای خیر و نیکو و ازدیاد اعمال صالح است و بنده را به سمت مهربانی و دلسوزی بر بندگان دعوت می‌‌‌کند و این به خاطر انگیزه (و محرک) ایمان و امید به حصول پاداش فراوان از خداوند متعال است.

از دیگر ثمرات ایمان، جلوگیری از اعمال بد و ناشایست است، چه در ظاهر نمایان و چه در باطن مخفی باشد. و باعث می‌‌‌شود از هر مخلوق رذیل و پستی دوری گزیند.

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٢ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣[الأنفال: ۲-۳].

«مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دل‌هایشان هراسان می‌گردد و هنگامی که آیات او بر آنان خوانده می‌شود ، بر ایمان‌شان می‌افزاید، و بر پروردگار خود توکل می‌کنند. * آنان کسانیند که نماز را چنان که باید می‌خوانند و از آنچه بدیشان عطاء کرده‌ایم، می‌بخشند».

این آیه ثمرات ایمان از جمله اعمال قلبی و بدنی و انجام حقوق و واجبات خداوندو حقوق بندگان را ذکر می‌‌‌کند.

آیا می‌‌‌شود بدون ایمان، به این اخلاق پسندیده رسید؟ آیـا چیزی غیر از ایمـان می‌‌‌تواند اخلاق انسان را از رفتن به بیراهه و هلاکت حفظ کند؟ چه چیزی جز از دست دادن روح ایمان سبب کشیده شدن اخلاق به مادی‌‌‌گری، شهوات حیوانی، خُلق و خوی درندگی و هلاکت شدن می-شود؟

آیا غیر از عامل بازدارنده‌ی ایمان (از کج‌‌‌روی) چیزی هست که باعث ادای امانات و انجام واجبات گردد؟ آیا جز با نیروی ایمان، قلب می‌‌‌تواند در رویارویی با امور تکان‌دهنده ثابت‌‌‌گردد و درون انسان در مقابله با دشواری‌‌‌ها آرام ‌‌‌گیرد؟

آیا در صورتیکه ایمان نباشد درون انسان به رزق خداوندقانع می‌گردد و انسان به زندگی پاک و راحت (از گناهان) در این دنیا نائل می‌شود؟ و آیا جز به وسیله‌ی ایمان، بنده به درجه‌ی صدق در اقوال و افعال و معاملات می‌‌‌رسد و نزد خداوند متعال و بندگان خداوندبعنوان فردی امـانت‌‌‌دار، شریف و بزرگـوار و معتبر شنـاخته می-شود؟

بنا بر این هر بنیان و اساسی که این امور آشکار بدون ایمان بر آن بنا گردد، شکست خورده خواهد بود و هر پیشرفت مادی که ایمان همراهش نباشد، ساقط و نابود است.

آگاه باشید که ایمان، صبر را در برابر قضای الهی و شکر را در برابر نعمت‌‌‌هایش به بنده می‌‌‌بخشد و باعث می‌‌‌شود که فرد نسبت به بندگان خدا دلسوز شود و به تمام اخلاق نیکو آراسته و از تمام اخلاق زشت رها گردد. مصداق آن در هر کس که دارای چنین ایمانی است، وجود دارد و کسی که آن را ندارد این گونه نیست. اگر فردی دارای این صفات باشد، در حالی که ملتزم به اسلام نیست، آن صفات را از دین اسلام گرفته است و رنگ و بویی غیر دینی به آن داده است. درصورتیکه کسی این حرف را قبول ندارد، اگر راست می‌‌‌گوید مثالی خارج از این اصل بیاورد، چرا که دین به سمت هرآنچه خیر بوده و استوارتر است دعوت می-کند.

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱرۡكَعُواْ وَٱسۡجُدُواْۤ وَٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمۡ وَٱفۡعَلُواْ ٱلۡخَيۡرَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ۩٧٧[الحج: ٧٧].

«اى کسانى که ایمان آورده‏اید رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار خوب انجام دهید باشد که رستگار شوید».

﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤[آل عمران: ۱۰۴].

«و باید از میان شما گروهى (مردم را) به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وا دارند و از زشتى باز دارند و آنان همان رستگارانند».

از ثمرات ایمان این است که به عدل و قسط در تمام معاملات و ادای حقوق مختلف بین مردم امر می‌‌‌کند و از ظلم در جان و مال و ناموس مردم و تمام حقوق آن‌ها نهی می‌‌‌کند.آیا اصلاح این امور جز با عدل و قسط و دادی که روح و قوام دین است، سازگار است؟

﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَيَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ وَٱلۡبَغۡيِۚ يَعِظُكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ٩٠[النحل: ٩۰].

«در حقیقت خدا به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان فرمان مى‏دهد و از کار زشت و ناپسند و ستم باز مى‏دارد، به شما اندرز مى‏دهد باشد که پند گیرید».

﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّٰمِينَ بِٱلۡقِسۡطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمۡ أَوِ ٱلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَۚ[النساء: ۱۳۵].

«اى کسانى که ایمان آورده‏اید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا (به زیان) پدر و مادر و خویشاوندان (شما) باشد اگر (یکى از دو طرف دعوا) توانگر یا نیازمند باشد باز خدا به آن دو (از شما) سزاوارتر است».

هنگامیکه عدل در تمام احکام شرعی متعلق به قراردادها، معاملات، مبادلات و شرکت‌‌‌ها و حقوق ارث و میراث بین زن و مرد و نزدیکان و کسانیکه با آن‌ها در تعامل‌اند به تفصیل آمده است، بنا بر این، این احکام را در نهایت عدل و نظم و اصلاح کننده‌ی امور و جلب کننده‌ی منافع و دفع کننده‌ی ضرر و زیـان‌‌‌ها و مفـاسد قـرار می-دهد.

این ایمان صحیح که شامل اصول ایمان و حقایق آن است، متضمّن خضوع کامل برای خداوند متعال و توبه و بازگشت به سوی او در تمام حالات است. و این نهایت اصلاح قلب و روح است و در آن خلوص در عبادت و انواع احسان و نیکی که فقط برای خداوند متعال است، وارد می‌‌‌شود. در آن ایمان به تمام کتاب‌‌‌هایی که خداوند متعال نازل کرده است و تمام رسولانی که فرستاده است و تمام حقایقی که در کتاب‌‌‌ها نازل شده و رسولانپیام‌‌‌آور آن بوده‌‌‌اند، و نیز فطرت سلیم و عقل‌‌‌های سالم با آن متفق است، وارد می-شود.

این دین، دینِ پاک‌‌‌کننده‌ی قلوب و دینِ عقل صحیح و نقل صریح و آشکار است. دینیکه ازبت‌‌‌پرستی‌‌‌ها و الحاد و بی‌‌‌دینی و فاسد شدن اخلاق بیزار و مبری است.

دینی که با مباح نمودن تمام پاکی‌‌‌ها و منافع و تحریم تمام خبائث و ناپاکی‌‌‌ها و زیان‌‌‌ها آمده است و به هر امر معروف و نیکو و خیری چه از لحاظ شرع و چه از لحاظ عقل امر می‌‌‌کند و از هر امر منکر و ظلم و ستمی نهی می‌‌‌کند.

دینی که اصلاح قلوب و بدن‌‌‌ها و سعی برای جلب هر نوع منفعت دینی و دنیاییِ کمک کننده به دین را در پی دارد.

دینی که از سوی خداوند عزیز حمید نازل شده و هیچ باطلی نه در قبل و نه در بعد به خود راه نمی‌‌‌دهد و از طرف خداوند حکیم و حمیدی آمده است که هیچ باطل کننده‌ی نمی‌‌‌تواند اصلی از اصولش را نقض و یا (حتی) خبر از کاستی آن توسط عقل دهد، بلکه عقل‌‌‌های صحیح به صحت آن شهادت می‌‌‌دهند و عقل (به تنهایی) نمی‌‌‌تواند تفصیل و شرح (کامل) آن را دریابد.

اسلام دین همه‌ی انبیاء و رسولانو تمام برگزیدگان و علمای ربّانی و امامان و پیشوایان هدایت‌‌‌گر و چراغ‌‌‌های راهنما (به سوی هدایت) بوده است. پس تمام مشرکان و انکارکنندگان و کسانیکه عقل شان (و قلب شان) مریض است و اخلاق شان رو به پستی نهاده و دنیا و مادّی‌‌‌گری علیه آنان طغیان نموده (و اسیر آن شده‌‌‌اند) دین شان را از دست داده‌‌‌اند و آن را رها کرده‌‌‌اند.

کسی که حقیقتاً به خداوند متعال ایمان دارد با عبادت کردن او متنعّم و بهره‌‌‌مند می‌‌‌گردد و با امید به پاداش عمل خود، از سهم و نصیبی هم که از دنیا به او می‌‌‌رسد، بطور کامل بهره‌‌‌مند می‌‌‌شود، چرا که او آن را از راه حلال بدست آورده است و در جایی که باید آن را قرار دهد، قرار داده است، به این نیت که واجبات و تکالیف خود را (بتواند) انجام دهد و از آن در عبادتِ پروردگارش کمک بگیرد.

مؤمن که ویژگی او تواضع در برابر خلق و حق است، در هر کجا که باشد از حق پیروی می‌‌‌کند و مشغول نصیحت کردن بندگان خداوند، با در نظر گرفتن مراتب شان می‌‌‌شود.

اما انکارکننده‌ی حق که ویژگی او تکبر در برابر حق و خلق است، نسبت به خود مغرور می‌‌‌شود و به نصیحت کسی اهمیت نمی-دهد.

مؤمن، قلبی سالم از غل و غش و کینه دارد و زبانش صادق، معامله‌‌‌اش نیکو، ویژگی‌‌‌اش حلم و بردباری، وقار و آرامش، صبر و مهربانی و ثبات و وفاداری است و جز برای خداوند متعال برای کسی خوار و ذلیل نمی-گردد. قلب و رویش از توجه و تذلل و خوار کردن خود برای کسی غیر از پروردگارش مصون و حفظ شده است. در انجام کارهای خود هم سعی می‌‌‌کند دست به اسباب مفید گرفته و از آن کمک بگیرد و هم بر خداوند متعال توکل می‌‌‌کند و به او اعتماد دارد و در تمام امور از او کمک می-گیرد. خداوندنیز، با قدرت و قوت و توکل و اعتماد و امید وی به پروردگارش، انجام کارهای خوب را برایش آسان و از انجام کارهای ناپسند او را دور می‌گرداند.

هرگاه که دنیا و نعمت‌‌‌ها و خوشی‌‌‌های آن به او داده می‌‌‌شود، با شکرگزاری آن را می‌‌‌گیرد و در راهی سودمند آن را مصرف می‌‌‌کند، بگونه‌ی که خیرش دو باره به خود او برمی‌‌‌گردد و هرگاه مصیبت و سختی‌‌‌ها به او می‌‌‌رسد، با صبر و احتساب اجر و پاداشش، با آن برخورد می‌‌‌کند و امید به گشایش و فرجی از سوی خداوند متعال برای از بین رفتن آن گرفتاری دارد. پس عوض و خیر و پاداش و آرامش و طمأنینه‌ی که بدست آورده بزرگتر است از آنچه که از دست داده یا سختی‌‌‌هایی است که نصیبش شده است.

پس این خصلت‌‌‌های زیبا از جمله عقاید راستین و نرم‌‌‌خویی و اخلاق درست و آداب سالم از طریق ایمان بدست می‌‌‌آید. آیا می‌‌‌توان این صفت‌‌‌ها را به کسی غیر از مؤمن داد؟ و از بزرگترین دلایل بر حق بودن دین(اسلام) این است که به واسطه‌ی عقاید و اخلاقش، صاحبان عقل و خِرَد و افرادی که به دنبال برهان و دلیل هستند و کسانیکه با بصیرت و آگاه هستند به سوی آن می‌‌‌روند و کسانی جز افراد پستی که گمـراهی را بر هـدایت و بدبختی را بر خوشبختی ترجیح داده‌‌‌انـد، از آن دوری نمـی-کنند.

آرزومندی و اشتیاق (برای رسیدن به خوشبختی و نعمت‌‌‌های وعده داده شده)ویژگی مؤمنان برگزیده و پیروان صادق و نیکوکار است، کسانی-که قلب‌هایشان با معرفت و محبت خداوند متعال زنده است و زبان شان به ذکر خداوندو ستایش او مأنوس و آشناست و اوقات‌شان به طاعت و عبادت و خدمت در راه خدا می‌‌‌گذرد و با این ایمان حقیقی با مردم با مهربانی و نرمی و نصیحت صحیح رفتار می‌‌‌کنند. این ایمان آن‌ها را از تمام اخلاق پست منع می‌‌‌کند و آن‌ها را تشویق به آراسته شدن به اخلاق نیکو می-گرداند.

اما ایمان صحیح نزد ریاکاران و افراد متملق و چاپلوس و دارای نفاق کجاست؟ ایمان کسی که به فسق و گناه و سرکشی و بدبختی تشویق و دعوت می‌‌‌کند، کجاست؟ ایمان کسانی که از شناخت خداوندو محبت او روی گردانند و از طاعت و عبادت او کناره‌‌‌گیری می‌‌‌کنند، کجاست؟ ایمان کسی که قلبش از تعلق و وابستگی (به غیر خدا) و محبت و تعظیم و ترس و امید نسبت به مخلوقین پُر و از تعلق به پروردگار عالمیان خالی شده است، کجاست؟ ایمان طعنه‌‌‌زنندگان و لعنت کنندگان، دروغگویان و سخن‌‌‌چینان کجـاست؟ ایمـان رباخوارها و کسـانی که در معامله فریب‌‌‌کاری می‌‌‌کنند و اهل غل و غش هستند، کجاست؟ ایمان، آرزو کردن و تمنای آن نیست، بلکه ایمان آن است که در قلب جای گیرد و راستی و درستی آن در اعمال فرد معلوم گردد و امتحانی است که با آن دروغگو و راستگو از هم شناخته می‌‌‌شوند.