توضیحاتی در باب اصول ایمان و ویژگی های مؤمنان

حقيقت ايمان و صفات مؤمنان

حقيقت ايمان و صفات مؤمنان

ایمان بزرگترین خصلت و شریف‌‌‌ترین مرتبه و کامل‌‌‌ترین درجه می‌‌‌باشد و هیچ برتری و پاداشی بدون وجود ایمان و رعایت حقوق آن داده نمی‌‌‌شود. به همین دلیل است که خداوند متعال در مورد هر یک از بهترین و برگزیده‌‌‌ترین بندگان خود، همچون نوح و ابراهیم و موسی و هـارون و الیـاس و سایـر انبیـاء را مدح کرده و مـی-فرماید:

﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٨١[الصافات: ۸۱].

«او از بندگان مؤمن و با ایمان ما بود».

بنا بر این نتیجه‌ی ایمان‌شان بدست آوردن خیرات و زدودن بدی‌‌‌ها و دوری از آن‌ها بود.

خداوند متعال در آیات زیر رستگاری و ورود به بهشت را به وجود ایمان ربط داده است:

﴿أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ١٠ ٱلَّذِينَ يَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ١١[المؤمنون: ۱۰-۱۱].

«آنانند که خود وارثانند همانان‌که بهشت را به ارث مى‏برند و در آنجا جاودان مى‏مانند».

﴿وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٢٢٣[البقرة: ۲۲۳].

«مؤمنان را مژده ده».

﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ٦٢ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ٦٣[يونس: ۶۲-۶۳].

«آگاه باشید که بر دوستان خدا نه بیمى است و نه آنان اندوه گین مى‏شوند همانان که ایمان آورده و پرهیزگارى ورزیده‏اند».

﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يُدَٰفِعُ عَنِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٖ كَفُورٍ٣٨[الحج: ۳۸].

«قطعا خداوند از کسانى که ایمان آورده‏اند دفاع مى‏کند زیرا خدا هیچ خیانتکار ناسپاسى را دوست ندارد».

﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ١٩[الأنفال: ۱٩].

«و خدا است که با مؤمنان است».

نصوص دیگری نیز در کتاب و سنت وجود دارد که بر برتری ایمان و مؤمنان و اینکه تمـام خیر و نیکی در ایمـان وجود دارد، دلالت می‌‌‌کنند. پس بـر بنده‌ی که می‌‌‌خواهد خود را نجات دهد و به کمال برسد و رستگار شود، واجب است که تمام توان خود را برای بدست آوردن ایمان انجام دهد، بگونه‌‌‌ای که آن را در علم و عمل و شناخت و در تمام اوصـاف و احـوال آن بدست آورد. همـانگونه که پیـامبر جمـی‌‌‌فرماید:

«الإيمان بضع وسبعون شعبة، أعلاها قول لا إله إلّا الله وأدناها إماطة الأذی عن الطريق والحياء شعبة من الإيمان» [۱].

«ایمان هفتاد و چند شعبه است که بالاترین آن گفتن لا اله الاالله و پایین‌‌‌ترین آن برداشتن چیزی است از راه مردم که سبب اذیت آن‌ها می-شود و حیا شعبه‌ی از ایمان است».

پس ایمان را (در این‌جا) سخن‌‌‌هایی از زبان وصف نموده که خداوند متعال و رسولش جآن را دوست دارند و بدنبال آن نیکی و احسان به بندگان خدا را ذکر نموده، احسانی‌که حتی می‌‌‌تواند برداشتن مانعی از سر راه باشد و سپس اعمال قلوب که اصل و اساسش حیا است. هر کس به ویژگی حیا از خداوندمزین و آراسته باشد، قلبش رنگِ معرفت و محبت و ترس و امید و اظهار دوستی نسبت به خداوند متعال به خود می‌‌‌گیرد.

حقیقت این است که ایمان، اسم جـامع و کـاملی برای تمام اجزا و شرایع دیـن می‌‌‌باشد، حال چه دستورات ظاهری و چه باطنی و نیز شـامل اقـوال زبـانی و قلبـی می‌‌‌شود به عبارت ساده‌‌‌تر ایمان شامل: ۱- عملِ جوارح مثل جهاد ۲- قولِ زبان مثل خواندن اذکار و ادعیه ۳- قولِ قلب مانند شناخت و معرفت خداوندو ۴- عملِ قلب مثل حیا می‌‌‌باشد. و هرکس این موارد را در خود داشته باشد و آن‌ها را بطور احسن انجام دهد جزو کسانی است که کامل‌ترین ایمان‌‌‌ها را دارد. اما هرکس که از لحاظ علمی، عملی و معرفتی نقصی در ایمانش باشد، اینگونه نخواهد بود.

مردم از نظر ایمان در درجات متفاوتی هستند. کامل‌‌‌ترین آن‌ها کسی است که در علوم ایمانی به درجه‌ی علم الیقین و حق الیقین و در اعمال خود به درجه‌ی احسان رسیده است و آنگونه بندگی خداوندرا به جا می‌‌‌آورد که حضور خدا و اینکه کسی مراقب اوست را درک می‌‌‌کند.

پیامبر ج می-فرماید:

«أکمل المؤمنين إيماناً أحسنهم خلقاً» [۲].

«کامل‌‌‌ترین مؤمنان از نظر ایمان، بهترین آن‌ها از نظر داشتن اخلاق نیکو است».

پس اگر مؤمن هنگامی‌که در معرض رفتارهای بد همچون شهوات و نیات بد و انجام امری مخالف ایمان و موافق نفس قرار می‌‌‌گیرد، ایمانش تغییر نکرد، پس او مؤمن واقعی است.

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ لَمۡ يَرۡتَحخابُواْ وَجَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ١٥[الحجرات: ۱۵].

«در حقیقت مؤمنان کسانى‌اند که به خدا و پیامبر او ایمان آورده‌اند و سپس هرگز شک و تردیدی به خود راه نداده‌اند و با مال و جان‌شان در راه خدا جهاد کرده‏اند آنان (در ایمان خود) درست و راستگویند».

بنا بر این از نشانه‌‌‌های کمال ایمان این است که با کسی‌که با تو قطع رابطه کرده، صله رحم کنی و به کسی‌که تو را از چیزی منع کرده، ببخشی و از کسی‌که به تو ظلمی رواداشته، درگذری. همچنین دادن محبوب نفس در راه خدا که همان مال است دلیلی بر وجود ایمان است. همانگونه که رسول الله ج می‌‌‌فرماید: «و الصدقة برهان»یعنی «صدقه برهان و دلیل (بر وجود ایمان) است» [۳].

و همچنین جایگاه صبر نیز در ایمان مانند جایگاه سر در بدن است.

از دیگر علامات ایمان مواردی است که خداوند متعال در این آیات ذکر می‌‌‌نماید:

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٢ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَمَغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ٤[الأنفال: ۲-۴].

«مؤمنان همان کسانى‏اند که چون خدا یاد شود دل‌هایشان بترسد و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمان‌شان بیفزاید و بر پروردگار خود توکل مى‏کنند * همانان که نماز را به پا مى‏دارند و از آنچه به ایشان روزى داده‏ایم انفاق مى‏کنند *آنان مؤمنان حقیقی هستند و دارای درجات عالی، مغفرت الهی، و روزی پاک و فراوان، در پیشگاه خدای خود می‌باشند».

در این آیات مؤمنین این‌‌‌گونه وصف شده‌‌‌اند که وقتی ذکری از خداوند متعال برده می‌‌‌شود، قلب‌‌‌‌‌‌های آن‌ها می‌‌‌لرزد و دچار خشوع و خضوع و ذلت در برابر خدا می‌‌‌شود و قلب‌شان در برابر بزرگی خداوند متعال می-شکند و گناهان را ترک می‌‌‌کنند و از عذاب او می‌‌‌ترسند و قلب آن‌ها با ذکر او آرام می‌شود:

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَتَطۡمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكۡرِ ٱللَّهِۗ أَلَا بِذِكۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ٢٨[الرعد: ۲۸].

«همان کسانى‌‌‌که ایمان آورده‏اند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام مى‏گیرد آگاه باش که با یاد خدا دل‌‌‌ها آرامش مى‏یابد».

﴿وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٢[الأنفال: ۲].

«چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمان‌شان بیفزاید و بر پروردگار خود توکل مى‏کنند».

همچنین ایمان آن‌ها از لحاظ علمی و بینش و آگاهی و تمایل و رغبت به امور خیر و دوری از شر، پیشرفت و ترقی می‌‌‌کند. بنابراین ایمان در قلب‌شان رشد می‌‌‌کند و این ایمان از روی بزرگترین و مستحکم‌‌‌ترین دلایل و براهین شکل گرفته است:

﴿ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ١٦[آل عمران: ۱۶].

«پروردگارا ما ایمان آوردیم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار».

﴿رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِيٗا يُنَادِي لِلۡإِيمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّكُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ[آل عمران: ۱٩۳].

«پروردگارا ما شنیدیم که دعوتگرى به ایمان فرا مى‏خواند که به پروردگار خود ایمان آورید پس ایمان آوردیم».

﴿وَأَنَّا لَمَّا سَمِعۡنَا ٱلۡهُدَىٰٓ ءَامَنَّا بِهِۦۖ[الجن: ۱۳].

«و ما چون هدایت را شنیدیم بدان گرویدیم».

برحسب ایمان فرد، در هنگـام تلاوت قـرآن و حکمت (سنت) این ایمـان زیاد می‌‌‌شود و این بزرگترین نتیجه‌ی ایمان است، چراکه این ایمان ناشی از بزرگ‌‌‌ترین دلایل و براهین است و با بینش و دانایی همراه بوده و همچون ایمان افراد ضعیف الایمان که ناشی از عادت و تقلید و تابع اتفاقات باشد، نیست. چنین ایمانی، ایمانی است که شبهه‌‌‌ها و خیالات مختلف و متفاوت آن را به لرزه وا نمی‌‌‌دارد، بلکه با پیشرفت و رشد روزافزون همراه است.

چنین ایمانی با محقق شدن توکل بر خدا همراه است، لذا با ایمان‌‌‌ترین مردم کسی است که بیشتر از همه بر خدا توکل می‌‌‌کند، خصوصاً توکل عالی و کاملی که باعث اعتماد کامل به خداوند متعال در بدست آوردن محبت و رضایت او و دفع خشم و غضب خداوندمی‌‌‌شود و به همین خاطر است که خداوند متعال توکل را لازمه‌ی ایمان می‌‌‌داند:

﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ٢٣[المائدة: ۲۳].

«و اگر مؤمنید به خدا توکل کنید».

بنا بر این مؤمن حقیقی را در حالی می‌‌‌یابی که اجرا کننده‌ی اوامری است که خداوند به آن امر کرده و بر کار خود اطمینان و به پروردگار خود اعتماد دارد و آشفتگی و به هم خوردن کارش او را دچار اضطراب نمی-کند و اگر به مراد خود آن‌‌‌گونه که می‌‌‌خواهد، نرسد ناراحت نمی‌‌‌شود. خداوند محققاً قلب چنین فردی را هدایت کرده است و او نیز با یاد پروردگارش آرام، و راضی به رضای اوست و امور خود را به او سپرده است.

﴿وَمَن يُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ يَهۡدِ قَلۡبَهُۥۚ[التغابن: ۱۱].

«و هرکس که به خدا ایمان داشته باشد ، خدا دل او را (به ثبات و آرامش، و خوشنودی به قضا و قدر الهی می‌رساند و) رهنمود می‌گرداند».

و او این سخن باری تعالی را محقق نموده است:

﴿أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّ ذَٰلِكَ فِي كِتَٰبٍۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ٧٠[الحج: ٧۰].

«آیا ندانسته‏اى که خداوند آنچه را در آسمان و زمین است مى‏داند این‌‌‌ها (همه) در کتابى (مندرج)است قطعاً این بر خدا آسان است».

﴿لِّكَيۡلَا تَأۡسَوۡاْ عَلَىٰ مَا فَاتَكُمۡ وَلَا تَفۡرَحُواْ بِمَآ ءَاتَىٰكُمۡۗ[الحديد: ۲۳].

«تا بر آنچه از دست‏شما رفته اندوه‌‌‌گین نشوید و به (سبب)آنچه به شما داده است، ‏شادمانى نکنید».

و به اینکه پروردگارش او را کفایت می‌‌‌کند راضی شده و امور خود را تسلیم او می‌‌‌کند:

﴿وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ[الطلاق: ۳].

«هرکس بر خداوند توکل کند (و کار و بار خود را بدو وا گذارد) خدا او را بسنده است».

در آیه‌ی ﴿ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَمؤمنان واقعی به این وصف شده‌‌‌اند که نماز را بطور کامل اقامه می‌‌‌کنند، یعنی چه از لحاظ ظاهر و چه از لحـاظ باطن آن را بر پـا می‌‌‌دارند و ﴿وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَطزکات را پرداخت می‌‌‌کنند، زکاتی‌‌‌که در آن نیکی نسبت به بندگان خدا وجود دارد. پس فرد با توجه به درجه‌ی ایمانش، نماز و زکات را بر پا می‌‌‌دارد که هر دوی آن‌ها از نظر پاداش و سود از بزرگ‌‌‌ترین و مهم-ترین و عظیم‌‌‌ترین عباداتند. همچنین خداوند متعال در آیات زیر مؤمنان را این‌‌‌گونه وصف کرده است:

﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١ ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ٢ وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ٣ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِلزَّكَوٰةِ فَٰعِلُونَ٤ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ٥ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ٦ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ٧ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ٨ وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَٰتِهِمۡ يُحَافِظُونَ٩ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ١٠[المؤمنون: ۱-۱۰].

«به راستى که مؤمنان رستگارشدند * همانان که در نمازشان فروتنند * و آنان که از بیهودگی روی‌‌‌گردانند * و آنان که زکات مى‏پردازند * و کسانى که عورت خود را حفظ می‌کنند * مگر در مورد همسران-شان یا کنیزانى‌‌‌که به دست آورده‏اند که در این صورت بر آنان نکوهشى نیست * پس هر که فراتر از این جوید آنان از حد درگذرندگانند * و آنان که امانت‌‌‌ها و پیمان خود را رعایت مى‏کنند * و آنان که بر نماز‌‌‌هایشان مواظبت مى‏نمایند *‏ آنان مستحقّان (سعادت) و فراچنگ آورندگان (بهشت) هستند».

این صفت‌‌‌های بزرگ که در این آیات آمده است باعث کامل شدن و محقق شدن ایمان می‌‌‌شود و این میزانی برای درجه‌‌‌بندی مردم است. بنابراین مؤمنان رستگاری که اهل فردوسند کسانی هستند که ظاهر و باطن نماز را با مراعات حقوق آن و خشوعی که اصل و لُبِّ آن است، اقامه می‌‌‌دارند و زکات می‌‌‌دهند و زبان خود را از کلام گناه و ناسزا و کلام بیهوده و باطل حفظ می‌‌‌کنند، به همین خاطرست که خداوندابتدا نسبت به سخن لغو و بیهوده که کم اهمیت‌‌‌تر است وسپس موارد دیگر هشدار می‌‌‌دهد. بنابراین این کلام خداوند متعال که آن‌ها از سخن لغو که هیچ فایده‌ی ندارد، روی‌‌‌گردانند، بر این دلالت می‌‌‌کند که آن‌ها سخن حرام را ترک و حفاظت از اندام جنسی‌‌‌‌‌‌شان را از ارتکاب به گناه حفظ کرده‌‌‌اند. حفظ چشم‌‌‌ها و نزدیک نشدن به اعمال زشت و مقدمات آن تماماً منجر به حفظ این اندام از ارتکاب به گناه می‌‌‌شود. همان‌‌‌گونه که خداوند متعال می-فرماید:

﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِكَ أَزۡكَىٰ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرُۢ بِمَا يَصۡنَعُونَ٣٠[النور: ۳۰].

«به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزه‏تر است زیرا خداوند به آنچه مى‏کنند، آگاه است».

و آن‌ها را به پای‌‌‌بند بودن به عهد و پیمان و امانت‌‌‌داری وصف کرده است که شامل تمام پیمان‌‌‌ها و اماناتی است که بین بندگان با پروردگارشان است. بنابراین آن‌ها بین خود و پروردگارشان پیمان سمع (گوش به فرمان بودن) و اطاعت و التزام بسته‌‌‌اند و بنابراین خداوند متعال آن‌ها را با این عهد و پیمان این‌‌‌گونه وصف کرده است:

﴿وَٱذۡكُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَمِيثَٰقَهُ ٱلَّذِي وَاثَقَكُم بِهِۦٓ إِذۡ قُلۡتُمۡ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ[المائدة: ٧].

«و نعمتى را که خدا بر شما ارزانى داشته و (نیز) پیمانى را که شما را به (انجام) آن متعهد گردانیده به یاد آورید آنگاه که گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم».

همچنین در مورد عهد و اماناتی‌‌‌که بین خودشان و مردم است پیمان بسته‌‌‌اند که امانات را به اهلش برگردانند و بنابراین پیامبر ج می‌‌‌فرماید که علامت ایمان این است که بنده‌ی مؤمن نسبت به خون و جان و مال مردم، امین و مورد اعتماد باشد. رسول الله ج می‌‌‌فرمایند:

«المسلم من سلم المسلمون من لسانه ويده والمؤمن من أمنه الناس علی دمائهم وأموالهم» [۴].

«مسلمان کسی است که مردم از دست و زبانش در سلامت (و به دور از اذیت) باشند و مؤمن کسی است که مردم او را نسبت به جان و مالشان امین و مورد اعتماد بدانند».

همچنین می‌‌‌فرماید:

«لايؤمن من لا يأمن جاره بوائقه» [۵].

«کسی که همسایه‌‌‌اش از آزار و اذیتش در امان نباشد، ایمان ندارد.»

و منافق را ضد آن ویژگی توصیف می‌‌‌کند.

خداوند متعال مؤمنین را اینگونه توصیف می‌‌‌کند که آن‌ها به تمامی حقی که خداوند متعال از طریق رسولانشنازل فرموده، ایمان می-آورند:

﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ٢٨٥[البقرة: ۲۸۵].

«فرستاده (خدا، محمّد) بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ایمان آورده است‏، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و کتاب‌‌‌ها و فرستادگانش ایمان آورده‏اند (و گفتند:) (میان هیچ‌‌‌یک از فرستادگانش فرق نمى‏گذاریم‏) و گفتند: شنیدیم و گردن نهادیم‏، پروردگارا، آمرزش تو را (خواستاریم‏) و فرجام به سوى تو است‏».

پس مؤمن همچنان‌‌‌که توصیف شد، کسی است که طالب و خواهان رضایت خداوند متعال است و دنباله‌‌‌رو هدایت او در هرجایی است. و به تمام کتا‌‌‌ب‌‌‌های الهی و پیامبرانایمان آورده است و خود را ملتزم به اطاعت از خداوندو پیامبرش ج در تمــام کـارها مـی‌‌‌داند و از خداوند متعـال می‌‌‌خواهد که او را در مورد کوتاهی‌‌‌هایی که کرده ببخشد و هرگاه گناهی از او سر زد، او را مورد عفو قرار داده و از او درگذرد.

از صفات مؤمنین این است که خداوندو رسولش ج را در تمام امور خود حاکم می‌‌‌کنند:

﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا٦٥[النساء: ۶۵].

«ولى چنین نیست به پروردگارت قسم که ایمان نمى‏آورند مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه‌ی اختلاف است داور گردانند سپس از حکمى‌‌‌که کرده‏اى در دل‌هایشان احساس ناراحتى (و تردید) نکنند و کاملا سر تسلیم فرود آورند».

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَإِذَا كَانُواْ مَعَهُۥ عَلَىٰٓ أَمۡرٖ جَامِعٖ لَّمۡ يَذۡهَبُواْ حَتَّىٰ يَسۡتَ‍ٔۡذِنُوهُۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَ‍ٔۡذِنُونَكَ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۚ فَإِذَا ٱسۡتَ‍ٔۡذَنُوكَ لِبَعۡضِ شَأۡنِهِمۡ فَأۡذَن لِّمَن شِئۡتَ مِنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمُ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٦٢[النور: ۶۲].

«جز این نیست که مؤمنان کسانى‌اند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده‏اند و هنگامى‌‌‌که با او بر سر کارى اجتماع کردند تا از وى کسب اجازه نکنند، نمى‏روند در حقیقت کسانى‌‌‌که از تو کسب اجازه مى‏کنند آنانند که به خدا و پیامبرش ایمان دارند پس چون براى برخى از کارهایشان از تو اجازه خواستند به هرکس از آنان که خواستى اجازه ده و برایشان آمرزش بخواه که خدا آمرزنده مهربان است».

﴿إِنَّمَا كَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ أَن يَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٥١[النور: ۵۱].

«گفتار مؤمنان وقتى به سوى خداو پیامبرش خوانده شوند تا میان‌‌‌شان داورى کند تنها این است که مى‏گویند شنیدیم و اطاعت کردیم اینانند که رستگارند».

﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا٥٩[النساء: ۵٩].

«پس هرگاه در امرى (دینى) اختلاف نظر یافتید اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به (کتاب) خدا و (سنت) پیامبر (او) عرضه بدارید این بهتر و نیک‏فرجام‏تر است».

پس مؤمن دینش را برای خداوند متعال خالص می‌‌‌کند و تلاش می-کند تا از رسول خدا ج پیروی کند و در قول و سخن و حکم دادن، نظر کسی را مقدم بر نظر ایشان قرار نمی-دهد، بلکه هرگاه سنت رسول الله ج برای او مشخص شد، هرگز آن را با چیز دیگری عوض نمی‌‌‌کند و با توجه به درجه‌ی رسیدن به این دو اصل، یقین و عرفان و شناختِ او نیز کامل و قوی می‌شود.

همچنین از ویژگی‌‌‌های مؤمنان این است که نسبت به همدیگر محبت، دوستی و موالات و رحم و عاطفه دارند. همان‌‌‌گونه که خداوند متعال می‌‌‌فرماید:

﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ يَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَيُطِيعُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ سَيَرۡحَمُهُمُ ٱللَّهُۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٞ٧١[التوبة: ٧۱].

«و مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند که به کارهاى پسندیده وا مى‏دارند و از کارهاى ناپسند باز مى‏دارند و نماز را بر پا مى‏کنند و زکات مى‏دهند و از خدا و پیامبرش فرمان مى‏برند آنانند که خدا به زودى مشمول رحمت‌‌‌شان قرار خواهد داد که خدا توانا و حکیم است».

﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمۡ رَٰكِعُونَ٥٥[المائدة: ۵۵].

«تنها خدا و پیغمبرِ او و مؤمنانی یار و یاور شمایند که خاشعانه و خاضعانه نماز را به جای می‌‌‌آورند و زکات مال به در می-کنند».

﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ١٠[الحشر: ۱۰].

«و (نیز) کسانى‌‌‌که بعد از آنان (مهاجران و انصار) آمده‏اند (و) مى‏گویند پروردگارا بر ما و بر آن برادران‌‌‌مان که در ایمان آوردن بر ما پیشى گرفتند ببخشاى و در دل‌‌‌هایمان نسبت به کسانى‌‌‌که ایمان آورده‏اند (هیچ گونه)کینه‌ی مگذار پروردگارا براستى که تو رؤف و مهربانى».

پیامبر ج نیز می-فرماید:

«لايؤمن أحدکم حتی يحب لأخيه ما يحب لنفسه» [۶].

«ایمان هیچ‌‌‌یک از شما کامل نیست تا اینکه آنچه را برای خود دوست می‌‌‌دارد، برای برادرش نیز دوست داشته باشد.»

هر چقدر علاوه بر برادر بودن نسبت‌‌‌های دیگری همچون خویشاوندی، همسایگی ویا حق و حقوقی در میان باشد، این مفهوم نیز مورد تأکید بیشتری (از سوی اسلام)قرار می‌‌‌گیرد تا در آن احسان و نیکوکاری بیشتری صورت گیرد. همچنان‌که رسول الله ج نیز در حدیث صحیحی می-فرماید:

«من کان يؤمن بالله واليوم الآخر فليکرم جاره ومن کان يؤمن بالله واليوم الآخر فليکرم ضيفه ومن کان يؤمن بالله واليوم الآخر فليقل خيراً أو ليصمت» [٧].

«هرکس به خدا و آخرت ایمان دارد باید همسایه‌‌‌اش را گرامی بدارد، هرکس به خدا و آخرت ایمان دارد باید مهمانش را گرامی بدارد و هرکس به خدا و آخرت ایمان دارد باید سخن خیری بزند و یا اینکه ساکت باشد.»

و می‌‌‌فرماید:

«من غشنا فليس منّا» [۸].

«هرکس با ما در معامله غل و غش کند از ما نیست.»

و می‌‌‌فرماید:

«الدين النصيحة .. لله ولکتابه ولرسوله ولأئمة المسلمين وعامتهم» [٩].

«دین نصیحت و خیرخواهی است..... نسبت به خداوند متعال و رسولش و امامان (و حاکمان) مسلمانان و عموم مسلمانان.»

«نصیحت برای خداوند متعال در بندگی و عبودیت اوست. و نصیحت برای کتاب او در یادگیری و فهم و عمل و دعوت به آن می‌‌‌باشد. و نصیحت برای رسول او سبحانه و تعالی درتلاش برای پیروی از سخنان و افعال و تمامی احوال آن‌حضرت ج می‌‌‌باشد. و نصیحت برای ائمه‌ی مسلمانان و عامه‌ی مردم در ارشاد و راهنمایی آن‌ها به مصالح دینی و دنیایی‌‌‌شان و یاری‌‌‌دادنشان بر انجام کارهای خیر و پروای خداوند را داشتن و در حد توان بازداشتن آن‌ها از تجاوز و ستمکاری می‌‌‌باشد، همان‌‌‌گونه که خداوند متعال در آیه‌ی قبلی آن‌ها را توصیف نمود که به کارهای نیک امر کرده و از منکر نهی می‌‌‌کنند».

از ویژگی‌‌‌های پسندیده و مفاخر بزرگ مؤمنان همان است که پیامبر ج در حدیث صحیح فرموده-اند:

«ثلاث من کن فيه وجد فيهن حلاوة الإيمان أن يکون الله ورسوله أحب إليه مما سواهما وأن يحب المرء لايحبه إلا لله وأن يکره أن يعود في الکفر بعد أن أنقذه الله منه کما يکره أن يقذف في النار» [۱۰].

«سه چیز وجود دارد که اگر در هرکس موجود باشد شیرینی ایمان را می‌‌‌چشد: اینکه خداوند متعال و رسولش را از هرکس دیگری بیشتر دوست داشته باشد و اینکه فقط به خاطر خداوند متعال کسی را دوست داشته باشد و به اندازه‌ی که از رفتن به درون آتش کراهت دارد، به همان اندازه از برگشتن به کفر پس از اینکه خداوند او را هدایت و نجات داد، کراهت و تنفر داشته باشد».

پس رسیدن به ایمان و شیرینی آن، در محبت خداوند متعال و رسولشج می‌‌‌باشد و باید این محبت نسبت به هر چه غیر آن است مقدم دانسته شودو سایر محبت‌‌‌ها نیز باید تابع این (نوع)محبت باشد. بنا بر این انسان مؤمن باید آنچه را که خداونددوست می‌دارد، دوست داشته باشد. و هرگاه این نوع محبت در انسان مؤمن به وجود آمد، (می-توان گفت) محبت او حول محبت خداوندمی‌‌‌چرخد.

پس خداوندو رسولش ج و اعمال و اشخاصی را که آن‌ها دوست داشته باشند، دوست می‌‌‌دارد و تنفر او از کفر که ضد ایمان است بیشتر از تنفر او نسبت به رفتن در آتش می‌‌‌شود. و این مانند همان حدیث پیامبر ج است که می-فرماید:

«ذاق طعم الإيمان من رضي بالله رباً وبالإسلام ديناً وبمحمد عليه الصلاة والسلام نبياً» [۱۱].

«کسی‌‌‌که به خداوند بعنوان پروردگارش و به اسلام به عنوان دینش و به محمد ج به عنوان پیامبرش راضی شد، طعم ایمان را می‌‌‌چشد».

پیامبر ج می-فرماید:

«يا معشر من آمن بلسانه ولم يدخل الإيمان قلبه لا تغتابوا المسلمين ولا تتبعوا عوراتهم، فإنه من يتبع عورة أخيه يتبع الله عورته ومن يتبع الله عورته يفضحه ولو في جوف بيته» [۱۲].

«ای کسانی‌‌‌که با زبان ایمان آورده‌‌‌اید و ایمان در قلب‌تان جای نگرفته، غیبت مسلمانان را نکنید و به دنبال عیوب و نقاط ضعف آن‌ها نباشید، چرا که هرکس به دنبال عیب برادر خود باشد، خداوند دنبال عیب‌‌‌های او خواهد بود و هرکس که خداوند متعال به دنبال عیب‌‌‌هایش باشد، رسوایش می‌‌‌کند، هر چند که در کنج خانه‌ی خود باشد.»

از علامات دیگر اهل ایمان این است که خداوند متعال سینه‌‌‌های آن‌ها را نسبت به قبول اسلام گشاده می‌‌‌کند تا از روی اختیار و با علاقه و فرمان‌‌‌برداری به دستورات دین گردن نهد. نفس آن‌ها با این ایمان اطمینان می‌‌‌یابد و کارهای خود را با دلایل محکم و آشکار انجام می‌‌‌دهند و در بین مردم رفت و آمد می‌‌‌کنند، در حالیکه نورانی هستند.

﴿أَفَمَن شَرَحَ ٱللَّهُ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٖ مِّن رَّبِّهِۦۚ[الزمر: ۲۲].

«پس آیا کسى که خدا سینه‏اش را براى (پذیرش) اسلام گشاده و (در نتیجه) برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مى‏باشد (همانند فرد تاریک‌‌‌دل است)».

﴿فَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ أَن يَهۡدِيَهُۥ يَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِۖ[الأنعام: ۱۲۵].

«پس کسى را که خدا بخواهد هدایت نماید، دلش را برای پذیرش اسلام مى‏گشاید».

علامت رسیدن به ایمان، راحت و آسان شدن انجام عبادات و لذت بردن از تحمل مشقّات و سختی‌‌‌ها به خاطر بدست آوردن رضایت پروردگار زمین و آسمان‌‌‌ها و تصدیق و قبول کامل جزئیات و عمل به مقتضیات آن یقین است.

به همین خاطر است که امام حسن بصری: می‌‌‌فرماید: ایمان آرزو کردن و تمنای آن نیست، بلکه چیزی است که در قلب قرار می‌‌‌گیرد و اعمال جوارح آن را تصدیق می‌‌‌کند. بنابراین از آشکارترین علامات ایمان این است که صاحبان ایمان را به حد یقین و درجه‌ی صدّیقین می‌‌‌رساند. همان‌‌‌گونه که خداوند متعال می‌‌‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصِّدِّيقُونَۖ[الحديد: ۱٩].

«و کسانى‌‌‌که به خداو پیامبران وى ایمان آورده‏اند،آنان راستینانند».

هنگامی‌‌‌که پیامبر ج ارتفاع و بلندی اتاق‌‌‌های بهشت را ذکر می‌‌‌کرد و مقام عظیم و والای آن‌ها را بیان می‌‌‌فرمود، (یاران)گفتند: یا رسول الله! آیا این‌‌‌ها منازلی است که فقط پیامبران به آن می‌‌‌رسند و کس دیگری به آن نمی‌‌‌رسد؟ فرمودند: خیر، بلکه قسم به کسی‌‌‌که جانم در دست اوست، کسانی‌‌‌که به خداوندایمان بیاورند و رسولانِ او را تصدیق کنند به این منازل می-رسند. بخاری ۶/۳۲۰ و مسلم ۵۸۳۱

بنا بر این این درجه از صدّیق بودن که خداوندبوسیله‌ی آن بندگان خاص خود را می-ستاید، در واقع تکمیل کردن مراتب ایمان در علم و عمل و دعوت به سوی آن است.

همچنین از نشانه‌‌‌های محقق شدن ایمان در فرد، انجام اعمال صالحی است که تصدیق کننده‌ی آن ایمان است و نیز فرد از فسق و فجور و انواع گناهانی که در آیه‌ی زیر آمده است، پاک می-شود:

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ٨٢[الأنعام: ۸۲].

«کسانى‌‌‌که ایمان آورده و ایمان خود را به شرک نیالوده‏اند آنان راست ایمنى و ایشان راه‏یافتگانند».

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ ٱلرِّبَوٰٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ٢٧٨[البقرة: ۲٧۸].

«اى کسانى‌‌‌که ایمان آورده‏اید، از خدا پروا کنید؛ و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقى مانده است را واگذارید».

از موجبات ایمان مصرف کردن اموال و دارایی‌‌‌ها در مصارف شرعی و در جای صحیح خود و در راه اقامه‌ی حدودی است که خداوند متعال و رسولش ج آن را مشخص نموده‌‌‌اند. خداوند متعال می‌‌‌فرماید:

﴿۞وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ إِن كُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا يَوۡمَ ٱلۡفُرۡقَانِ يَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ٤١[الأنفال: ۴۱].

«و بدانید که هرچیزى را به غنیمت گرفتید یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و براى خویشاوندان (او) و یتیمان و بینوایان و در راه‏ماندگان است اگر به خدا و آنچه بر بنده‌ی خود در روز جدایى (حق از باطل) نازل کردیم ایمان دارید».

﴿ٱلزَّانِيَةُ وَٱلزَّانِي فَٱجۡلِدُواْ كُلَّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا مِاْئَةَ جَلۡدَةٖۖ وَلَا تَأۡخُذۡكُم بِهِمَا رَأۡفَةٞ فِي دِينِ ٱللَّهِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۖ وَلۡيَشۡهَدۡ عَذَابَهُمَا طَآئِفَةٞ مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٢[النور: ۲].

«به هر زن زناکار و مرد زناکارى صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید در (کار) دین خدا نسبت به آن دو دلسوزى نکنید».

﴿وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٣[النور: ۳].

«بر مؤمنان این (امر) حرام گردیده است».

غیر از این آیات در کتاب و سنت دلایل دیگری برای توصیف مؤمنان وجود دارد و بنده به حقیقت ایمان نمی‌‌‌رسد، مگر زمانی‌‌‌که به این صفات متصف و آراسته شود. در کل هرگاه که خداوندمی‌‌‌فرماید: ای کسانی‌‌‌که ایمان آورده‌‌‌اید، این کارها را انجام دهید و از این کارها پرهیز کنید در واقع انجام به این امر و دوری از آن موردی که از آن نهی شده، از جمله‌ی ایمان است و باید رعایت شود تا ایمان کامل گردد. پس از این طریق و موارد دیگر ایمان شناخته می‌‌‌شود، همان ایمانی‌‌‌که خداوندآن را سعادت نام نهاده و وسیله‌ی نجات و رستگاری و رسیدن به مطلوب می‌‌‌داند. بنابراین ما هم از خداوند متعال این ایمان کامل را که باعث هدایت قلب‌‌‌های ما به سمت شناخت و محبت به سوی او در تمام امور می‌‌‌شود و باعث ذکر او با زبان و ستایش او و انجام اعمال بدنی در طاعت خداوندمی‌‌‌شود، خواستاریم.

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ يَهۡدِيهِمۡ رَبُّهُم بِإِيمَٰنِهِمۡۖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُ فِي جَنَّٰتِ ٱلنَّعِيمِ٩[يونس: ٩].

«کسانى‌‌‌که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند پروردگارشان به پاس ایمان‌شان آنان را هدایت مى‏کند به باغ‌هاى (پر ناز و) نعمت که از زیر (پاى) آنان نهرها روان خواهد بود (در خواهند آمد)».

سبحان ربك رب العزة عما يصفون وسلام على المرسلين

والحمد لله رب العالمين

[۱] صحیح مسلم (۵۴ و ۴٧). [۲] احمد، ابوداوود، ترمذی و آلبانی آن را صحیح گفته‌است. [۳] قسمتی از حدیثی است که امـام مسلم در صحیحش از ابی مالک اشعریسروایـت می‌‌‌کند و لفظش اینگونه است: «الطهور شطر الإيمان والحمدلله تملأ الميزان وسبحان الله والحمدلله تملآن أو تملأ ما بين السموات والأرض والصلاة نور والصدقة برهان والصبر ضياء والقرآن حجة لک أو عليک، کل الناس يغدو فبائع نفسه فمعتقها أو موبقها». «طهارت نیمی از ایمان است، الحمدلله ترازوی اعمال را پر می‌‌‌کند وسبحان الله والحمدلله میان آسمان‌‌‌ها و زمین را پر می‌‌‌کنند، نماز نور است و صدقه برهان و صبر روشنایی (ضیاء: نوری است که با حرارت همراه است، زیرا صبر انرژی و نیروی زیادی را می‌‌‌طلبد) و قرآن دلیلی به نفع یا دلیل و حجتی علیه توست. همهء مردم که روز را آغاز می‌‌‌کنند خود را (در برابر خدا و پاداش و عذاب او) مورد معامله قرار می-دهند، حال یا آن را از آتش دوزخ می‌‌‌رهانند و یا خود را به هلاکت می‌‌‌برند.»

[۴] ترمذی ۱۶۵۱ و نسائی ٧/۰/۳ و۱۰۵ و آلبانی می‌گوید: حدیث صحیح است. [۵] بخاری ۱۰/۴۴۳ و مسلم۴۶. [۶] بخاری ۱/۵۶ و ۵٧ و مسلم ۴۵. [٧] بخاری ۱۰/۴۴۵ و مسلم۴۸. [۸] مسلم ۱۰۱. [٩] مسلم ۵۵. [۱۰] بخاری ۱/٧۲ و مسلم ۴۳. [۱۱] مسلم ۳۴. [۱۲] احمد و ابوداوود و آلبانی آن را صحیح گفته است.