اخلاق مثبت و منفی
پارهای از اندرزهای اخلاقی انجیل نیز از جمله اموریست که بانگ الحاد ساخته و بعنوان نصایح منفی و تخدیرکننده و با موعظههای ظالمپرور تلقی شده است. هنگامیکه انجیل میگوید: «با شریر مقاومت مکنید بلکه هر که بر رخسارۀ راست تو طپانچه زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان و اگر کسی خواهد با تو دعوا کند و قبای تو را بگیرد، عبای خود را نیز بدو واگذار، و هر گاه کسی تو را برای یک میل مجبور سازد دو میل همراه او برو!» (انجیل متی، باب ۵).
در برابر این دستورات اخلاقی، صدای ملحدینی امثال کریولف را از غرب میشنویم که معترضانه فریاد میکشند:
«آخر چرا؟ چرا من باید بیچون و چرا تحمل ظلم بکنم؟ چرا باید گردۀ خود را به جلو تازیانۀ ارباب بدهم و وقتی او به صورتم تف میاندازد من با خضوع و خشوع صورت خود را پاک کنم؟ چرا باید شرافت انسانی و رنجبری من پایمال او شود؟ چه کسی به چنین خفتی نیازمند است؟ چنین وضعی برای چه کسی مفید و به صلاح است؟ این وضع فقط برای کسانی لازم و سودمند است که از میلیونها انسان بهرهکشی میکنند، این تعالیم به ستمگران امکان میدهد تا با خیال آسوده و بیشرمانه به کار پست بپردازند، و این واقعیت که انجیل به ایشان در ظلم و ستمی که میکنند کمک مینماید ماهیت استثمارگرانه تعالیم انجیلی را آشکار میسازد» (دربارۀ مفهوم انجیلها، از کروی ولف صفحه ۱۲۴ و ۱۲۵).
در همین حال ندای قرآن را میشنویم که بانگ میزند.
«آخر چرا؟ در راه خدا پیکار نمیکنید و در راه نجات مردان و زنان و کودکان ناتوانی که میگویند: خداوندا، ما را از این سرزمین ستمگران بیرون آر نمیجنگید ...؟».
﴿ وَمَا لَكُمۡ لَا تُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلۡمُسۡتَضۡعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلۡوِلۡدَٰنِ ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡيَةِ ٱلظَّالِمِ أَهۡلُهَا...﴾ [النساء: ۷۵] .
و سخنان علی÷را میخوانیم که در واپسین زندگانیش بدو فرزند خود وصیت میکند که:
«دشمن ستمگر و یار ستمدیده باشید».
«کونا للظالم خصماً وللمظلوم عوناً». (نهجالبلاغه، وصیت ۴۷، جزء پنجم)