سرنوشت احادیث از حیات پیامبر جتا خلافت عمربن عبدالعزیز/
در بین برخی چنین شایع است که احادیث رسول الله ج بیش از صد سال بدون اینکه نوشته شود، سینه به سینه در میان مسلمانان نقل شده، تا اینکه زمان عمربن عبدالعزیز/این احادیث به دستور وی بر روی کاغذ مکتوب شده است.
لذا افرادی که منتظر بهانه برای وارد کردن طعن به دومین منبع اصیل اسلام یعنی سنت هستند فرصت را غنیمت شمرده، از این اشتباه غیر علمی سود برده و برای خود داستانها ساخته تا شاید به گمان باطل دلهایی را به بیراهه کشانده و بگویند از کجا معلوم احادیثی که پس از یک قرن بدون نوشتن رها شده ساختهی فکر جاعلان و دروغگویان نباشد.
زیرا علمای اسلام خود بر این نظر اتفاق دارند که اولین کسی که سنت را تدوین و تصنیف نمود ابن شهاب الزهری است که در سال ۱۲۴ یا ۱۲۵ هجری وفات نموده است.
و با این سخن این گمان را به وجود میآورند که اولین کسی که احادیث را نوشته ابن شهاب زهری است.
و در تقویت ادعاهای خود احادیثی را مبنی بر نهی رسول الله ج از نوشتن حدیث و امتناع اصحاب خصوصا شیخین (ابوبکر و عمرب) از جمعآوری و نوشتن سنت، ذکر میکنند.
در این میان از جمله علمای حدیث که به رد این شبهات واهی پرداخته و اثبات نموده که احادیث رسول الله ج بدون انقطاع و با امانت داری کامل به ما رسیده، خطیب بغدادی/میباشد که در کتاب ارزشمندش «تقیید العلم»به این مسئله میپردازد.
خطیب در این کتاب ابتدا به بررسی احادیثی میپردازد که در آنها از نوشتن حدیث نهی شده و این احادیث را با هم چه صحیح و چه ضعیف ارائه میکند.
ولی این احادیث به جز یک حدیث یعنی حدیث ابی سعید خدریس«لاَ تَكْتُبُوا عَنِّي وَمَنْ كَتَبَ عَنِّي غَيْرَ الْقُرْآنِ فَلْيَمْحُهُ». [أخرجه مسلم مرفوعًا].
ترجمه: «از( سخنان ) من چیزی را ننویسید و هرکس غیر از قرآن چیزی از (سخنان) من را نوشته آنها را پاک کند».
ما بقی چنانچه دکتر محمد مصطفی الأعظمی در کتاب «دراسات فی الحدیث النبوی» به آن میپردازد، دارای ضعف میباشند.
و حدیث ابی سعید خدریسچنانچه امام بخاری بیان میکند موقوف است یعنی سخن خود ابی سعید است نه قول رسول الله ج.
با این وجود اگر ما این احادیث را صحیح بدانیم، از یک طرف بنا به قول ابن قتیبه، رامهرمزی، خطابی و گروهی دیگر از علمای حدیث، احادیث امر به نوشتن که صحیح و صریح میباشند، ناسخ احادیث نهی میباشند.
و از طرفی دیگر بنا به قول خطیب بغدادی و خطابی و دیگر علما این نهی، مربوط به عدم نوشتن احادیث در مصحفهایی است که قرآن در آن نوشته میشده تا ناخواسته اختلاطی بین آیات قرآن و احادیث بوجود نیاید.
همچنین گفته شده که نهی برای کسانی بوده که بیم میرفته بر نوشتن تکیه کرده و حفظ را فراموش کنند و رخصت برای کسانی است که از این موضوع در امان باشند.
خطیب بغدادی/در ادامهی کتابش در فصل دوم و سوم روایات و اخباری را از صحابه و تابعین که دال بر کراهت نوشتن است میآورد، که این روایات در واقع حاکی از علتهایی است که سبب میشد اصحاب یا تابعین به خاطر آن نوشتههایشان را از بین برده یا بسوزانند.
و در هیچکدام از اینها نصی بر نهی رسول الله ج از نوشتن احادیث به چشم نمیخورد.
خطیب بغدادی/فصل سوم از قسمت دوم کتابش را با این جمله آغاز میکند: «ترس از افتادن علم به دست نا اهلان و کسانی که به این خاطر کتابهای خود را قبل از مرگ از بین میبردند».
و اگر بیندیشیم، میبینیم که حقیقت نیز همین است زیرا اگر نهی صریحی از رسول الله ج در این باره وجود داشت، ابوبکر صدیقساحادیث را جمع آوری نمیکرد یا عمر بن خطابسنیت به جمع آوری سنت نمینمود.
همچنین خطیب در فصل دوم از همین قسمت، از کسانی نام میبرد که در آخر عمر خود از عمل محو احادیث پشیمان میشدند. از جملهی آنها «عروه بن زبیر» میباشد که این گونه میگوید: «در ابتدا احادیث را مینوشتم، سپس آنها را پاک کردم و الان حاضرم مال و فرزندانم را برای بدست آوردنشان فدا کنم».
در این میان سفیان ثوری/که از مخالفین اتکای بر کتابت بود، خود احتیاطا احادیث را مینوشت.
پس با تمام این گفتهها واضح و آشکار است کسانی که از نوشتن احادیث خود داری میکرده یا اینکه بعد مصاحف خود را از بین میبردند بر اساس اجتهاد شخصی بوده و یک مسئلهی عمومی نبوده است.
و تعداد دیگری از صحابه و تابعین همواره وجود داشتهاند که احادیث را از طریق نوشتن محافظت مینمودند.
خطیب بغدادی/در قسمت سوم کتاب خود احادیثی را از رسول الله جذکر میکند که در آنها اذن به نوشتن کاملا مشهود است.