قاعده دوم
کفار و مشرکین میگفتند: اگر ما غیر خدا را میخوانیم، [یعنی به ملائکه، بتها (که نماد بندگان صالح خدا هستند) و یا به مسیح و مانند ایشان توجه داریم و آنان را در هنگام نیاز ندا میدهیم، برای پرستش آنان نیست، [بلکه] برای تقرب جستن به سوی خدا به واسطه ایشان و شفیع گرداندن آنهاست، بنا به آیه ۳ سوره زمر:
﴿... أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّينُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ بَيۡنَهُمۡ فِي مَا هُمۡ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ كَٰذِبٞ كَفَّارٞ ٣﴾
«... و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفتهاند [به اين بهانه كه] ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند نمىپرستيم. البته خدا ميان آنان درباره آنچه كه بر سر آن اختلاف دارند، داورى خواهد كرد. در حقيقت، خدا آن كسى را كه دروغپردازِ ناسپاس است هدايت نمىكند».
و دلیل دیگر، آیه ۱۸ سوره یونس:
﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ...﴾
«و به جاى خدا چيزهايى را مىپرستند كه نه به آنان زيان مىرساند و نه به آنان سود مىدهد، و مىگويند: اينها نزد خدا شفاعتگران ما هستند...».
شفاعت، دو نوع است: شفاعت نفی شده (باطل) و شفاعت تأیید شده.منظور از شفاعتِ نفی شده (که حکم شرک دارد) آن است که چیزی را که فقط خداوند قادر به انجام آن است، از غیرخدا طلب شود، به دلیل آیه ۲۵۴ سوره بقره:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰكُم مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَ يَوۡمٞ لَّا بَيۡعٞ فِيهِ وَلَا خُلَّةٞ وَلَا شَفَٰعَةٞۗ وَٱلۡكَٰفِرُونَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٢٥٤﴾
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از آنچه به شما روزى دادهايم انفاق كنيد پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى، و كافران خود ستمكارانند»[۱۳].
منظور از شفاعت تأیید شده، شفاعتی است که ازخداوند خواسته شود و پروردگار، شفاعت کننده را به وسیله پذیرش شفاعت او گرامی میدارد، و کردار و گفتار شخص، پس از آنکه اجازه شفاعت برایش داده شد، پذیرفته میشود؛ به دلیل آیه ۲۵۵ سوره بقره:
﴿...مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡۖ...﴾
«...كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند آنچه در پيش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مىداند...»[۱۴].
[۱۳] - خالق متعال در آیه ۴ سوره سجده و بسیاری از آیات دیگر میفرماید: ﴿... مَا لَكُم مِّن دُونِهِۦ...﴾ «... براى شما غير از او سرپرست و شفاعتگرى نيست...». در اینگونه آیات، شفاعت، نفی شده است و این آیات، فطری هستند، زیرا هیچ کس غیر از خدا، از روحیات، صفاتِ نفسانی، اخلاقیات، خلوص، ریا و گناه بندگانش آگاه نیست. از این رو، در آیه ۱۷ سوره اسراء فرموده است: ﴿... وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِيرَۢا بَصِيرٗا﴾ «...و پروردگار تو به گناهان بندگانش بس آگاه و بيناست». همچنین، خداوند در آیه ۱۰۱ سوره توبه به پیامبر خود فرموده: ﴿وَمِمَّنۡ حَوۡلَكُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مُنَٰفِقُونَۖ وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى ٱلنِّفَاقِ لَا تَعۡلَمُهُمۡۖ نَحۡنُ نَعۡلَمُهُمۡ...﴾. «و برخى از باديهنشينانى كه پيرامون شما هستند منافقند و از ساكنان مدينه [نيز عدهاى] بر نفاق، خو گرفتهاند تو آنان را نمىشناسى ما آنان را مىشناسيم...». رسول خداجاصحاب و همسایگان منافق خود را، حتی زمانی که در میان ایشان بود، نمیشناخت. بنابراین، کسی که (طبق آیات قرآن) حتی در زمان حیات خود، اطرافیان خود را نمیشناسد و نمیداند مردم چه کارهاند، چگونه ممکن است پس از وفات از دنیا خبر داشته و شفاعت بندگان را کند؟ از آنجا که گناهکاران را نمیشناسد، نمیتواند آنان را شفاعت کند. این شفاعتی است که نفی شده است. شفاعتی که تأیید شده، در آیه ۲۵۵ سوره بقره آمده است: ﴿... مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ...﴾. «... كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند آنچه در پيش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مىداند ...». پروردگار یکتا، از حسنات و سیئات و روحیات بندگانش آگاه است و از گذشته و آینده آنان اطلاع دارد. فقط او میداند که کدام مقصر، قابل عفو و لایق شفاعت است. لذا، هم تعیین اینکه کدام مقصر، لایق شفاعت و هم تعیین شفیع او، فقط با خداست. خدا باید به شفاعت کننده اجازه دهد که برای مقصری که خود او تعیین کرده، شفاعت کند. پس هیچ پیامبر و ملکی نمیداند که چه وقت و برای چه کسی اجازه شفاعت صادر خواهد شد. پس بندگان خدا، باید به وسیله توبه، خداوند را از خود راضی و خشنود کنند. شکی نیست که دست به دامن این و آن زدن و غیر الله را ندا دادن، نتیجه نخواهد داد. مشخص کردن شفاعتکننده و شفاعتشونده، با بندگان نیست؛ اشتباه مشرکین جاهلیت و مشرکین زمان ما، همین است. آنان میخواهند با توجه کردن و عرضِ نیاز به این امام و آن امامزاده، برای خود شفیع بسازند؛ تا بلکه آنان حکم او را تغییر دهند. این تصورِ اشتباه، شرک است، زیرا کسی حق دخالت در حکمِ الهی را نداشته و نمیتواند قانون خدا را تغییر دهد. [مترجم]
[۱۴] - خداوند در سوره طه آیه ۱۰۹ میفرماید: ﴿يَوۡمَئِذٖ لَّا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَرَضِيَ لَهُۥ قَوۡلٗا﴾. «در آن روز شفاعت [به كسى] سود نبخشد مگر كسى را كه [خداى] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آيد». یعنی: از سخنان او راضی باشد و اشاره به این است که کسی از خدا رحیمتر نیست و جنبش رحمت، باید از طرف او باشد، نه از طرف مخلوق. کسی که به رحمت مخلوق تمسک جوید، مشرک است. [مترجم]