ویژگیهای دعوت محمد بن عبدالوهاب
حمد و سپاس پروردگاری را که در هر عصر و زمانی، علمای ربانی را که جانشینان پیامبرند، برمیگزیند و آنان، گمراهان را به سوی هدایت فرا میخوانند و در مقابل اذیت و آزار جاهلان، صبر و شکیبایی میورزند و به وسیلهی کتاب اللّه، مردهدلان را که به خواب غفلت فرو رفتهاند، بیدار نموده، با انوار الهی چشمان بینورشان را نورانی میسازند.
چه بسیار افراد گرفتار در دام شیطان که توسط مبلغان دین خدا از دام شیطان رهایی یافته و چه بسیار گمراهان غرقشده در وادی ضلالت که به وسیلهی این داعیان نجات پیدا کردهاند. پس ثمرهی زحمات این عالمان چه زیبا و نیکو بوده و بر عکس، واکنش و برخورد مردم با آنان، چه بد و ناپسند! علمای ربانی، کتاب خدا را از تحریف و تأویل جاهلان، مصون و محفوظ داشتهاند. پس گواهی میدهیم که هیچ معبود بهحقی جز الله نیست؛ او، یگانه است و هیچ نیازی به شریک و انباز ندارد. خدای متعال میفرماید: ﴿إِنَّمَآ إِلَٰهُكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾ [طه: ۹۸].
همچنین گواهی میدهیم که محمد ج بنده و فرستادهی خداست؛ آن رسول گرامی که فرموده است: «خداوند، در هر قرن، مجددی را از میان این امت میفرستد تا دینش را پاکسازی نماید». [ابوداود، حاکم و بیهقی].
بیتردید شیخالاسلام محمد بن عبدالوهاب تمیمی/ مجدد قرن دوازدهم هجری بوده است. وی، در سال ۱۱۱۵ هجری قمری متولد شد و در سال ۱۲۰۶ هـ.ق وفات یافت. بر اساس تفسیر ابنکثیر و سیوطی که میگویند: مجدد قرن، کسی است که یکصد سال در میان مردم زندگی کند و در میان همگان به سلاح علم مجهز بوده و به احیای سنت مشهور باشد؛ بنابراین تنها محمد بن عبدالوهاب میتواند مصداق این لقب در قرن دوازدهم باشد.
شیخ محمد بن عبدالوهاب در سن چهل سالگی، پس از وفات پدرش، قاضی عبدالوهاب، به دعوت و ارشاد مردم پرداخت. وی، نیم قرن تلاش بیوقفه نمود و توانست انقلابی دینی و عقیدتی بهوجود آورد و مسیر تاریخ را از تاریکی به سوی روشنایی تغییر دهد.
نویسندگان و تحلیلگران، در مورد کیفیت دعوت شیخ محمد بن عبدالوهاب، اختلاف نظر دارند که آیا دعوت وی، تجدید دین یا نشاط علمی یا اصلاح مسایل اجتماعی و یا حرکت سیاسی بوده است و یا دعوتی جامع و فراگیر بوده که همه موارد مذکور را در بر داشته است؟ البته ما، در صدد بیان نظرات خصمانه دشمنان و مخالفان شیخ نیستیم که حرکت او را مذهب پنجم بدانیم و یا حرکتی تکفیری تلقی کردهاند که ریختن خون مسلمانان را مباح قرار میدهد. بدون شک یک پژوهشگر منصف، پاسخ این سؤالات را بهآسانی از خلال خدمات شایستهای که از شیخ و شاگردانش به جای مانده و بیانگر حقانیت این دعوت خجسته و بینظیر است، درمییابد.