وداع با ام الخبائث!
ابن قیم گفته است: مرگ به سراغ مردی آمد که با شراب خواران نشست و برخواست داشت، وقتی که جان دادنش شروع شد، فردی از افراد پیرامونش رو به او کرد و گفت: ای فلانی، لا إله إلا الله بگو.
چهرهاش تغییر کرد، رنگش سیاه شد و زبانش بند آمد.
دوستش تکرار کرد: فلانی لا إله إلا الله بگو.
به او نگاه کرد و فریاد زد: نه، اوّل تو بنوش بعد به من بده. اوّل تو بنوش بعد به من بده.
و این جمله را تکرار میکرد تا این که روحش بهسوی خالقش پرواز کرد. پناه بر خدا.
﴿وَحِيلَ بَيۡنَهُمۡ وَبَيۡنَ مَا يَشۡتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشۡيَاعِهِم مِّن قَبۡلُ﴾[سبأ: ۵۴].
«و میان آنان و میان آنچه [به آرزو] مىخواستند حایلى قرار مىگیرد، همان گونه که از دیرباز با امثال ایشان چنین رفت».
صفدی ذکر کرده است که مردی شراب میخورد و با شراب خواران نشست و برخواست داشت، وقتی مست میشد و میخوابید راه میرفت و نمیدانست راه میرود. او روی پشت بام میخوابید و پایش را با ریسمانی میبست تا نیفتد، یک شب مست شد و خوابید، بلند شد و شروع کرد به راه رفتن و از پشت بام افتاد، ولی ریسمان او را نگه داشت، پس واژگون در هوا معلق ماند تا این که مرد.
محمد بن مغیث مرد فاسق و شراب خواری بود و همیشه در شراب خانه بود. وقتی مریض شد و مرگ به سراغش آمد و نیرویش تحلیل رفت مردی از افراد پیرامونش از او پرسید: آیا در بدنت قدرتی باقی مانده؟ آیا میتوانی راه بروی؟
گفت: بله، اگر بخواهم میتوانم به شراب خانه بروم.
دوستش گفت: پناه بر خدا، چرا نگفتی به مسجد بروم؟
او گریست و گفت: این بر من غلبه کرده است، هر کس را چیزی است که در زمانه با آن عادت کرده است. عادتم رفتن به مسجد نبوده است.
ابن ابی رواد گفته است: بر بالین مردی بودم که جان میداد، افراد پیرامونش لا إله إالا الله را به او تلقین میکردند، ولی میان او و لا إله إالا الله مانعی بود و بر زبانش سنگین بود. آنان دوباره تکرار میکردند و خدا را برایش یاد آور میشدند و او در سختی شدیدی قرار داشت. وقتی نفسش تنگ شد بر سرشان داد کشید و گفت: او به لا إله إالا الله کافر است.
سپس نفسی کشید و مرد.
وقتی او را دفن کردیم وضعیتش را از خانوادهاش جویا شدیم و دریافتیم که شراب خوار است.
اما اهل ساز و آواز را در وقت مرگ، سختی و مصیبتی بزرگ است.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ٥﴾[فاطر: ۵].
«اى مردم، همانا وعدهی خدا حقّ است. زنهار تا این زندگى دنیا شما را فریب ندهد، و زنهار تا [شیطانِ] فریبنده شما را دربارهی خدا نفریبد».
***