بدایع معانی تدبر در آیات روزه و تحلیل آنها

مقدمۀ مؤلف

مقدمۀ مؤلف

الحمد لله ربّ العالـمین، الرحمن الرحیم، مالك یوم الدین؛

سلام و درود می‌فرستم بر پیامبرمان محمد ج، پیامبر عربی هاشمی، همان بزرگِ فرزندان آدم که خدای تعالی کتاب روشنش را بر او نازل فرمود و او را حجتی برای جهانیان قرار داد.

پروردگارا! درود و سلام و برکت فرست بر بنده و فرستاده‌ات محمد، تا روز رستاخیز از تمامی اصحابش و کسانی که به نیکی از ایشان پیروی کرده [و می‌کنند]، راضی و خشنود باش.

خدای بندگان مؤمنش را فرمان داده که در کتاب عظیمش (قرآن) تدبّر کنند، چنان که فرمود: ﴿كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ مُبَٰرَكٞ لِّيَدَّبَّرُوٓاْ [ص: ۲۹].

«کتابى مبارک است که آن را به سوى تو نازل کرده‏ایم تا در [باره] آیات آن بیندیشند».

و نیز فرمود: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ٢٤ [محمد: ۲۴].

«آیا به آیات قرآن نمى‏اندیشند یا [مگر] بر دل‌هایشان قفل‌هایى نهاده شده است».

بی‌تردید، تدبر و اندیشیدن در قرآن، از بزرگ‌ترین عوامل رسیدن به سعادت در دنیا و آخرت بوده و ترک تدبر، مایه محرومیت و خسارتی سنگین و جبران ناپذیر است.

ابن قیّم / راست گفت، زمانی که در کتابش «بدایع الفوائد» فرمود: «سخت‌ترین حسرت و بزرگ‌ترین زیان برای‌کسی‌که اوقات عمرش را در کسب علم صرف نموده، آن است که [بمیرد و] از دنیا بیرون رود در حالی که حقایق قرآن را نفهمیده و دل خویش را با اسرار و معانی آن همراه و مأنوس نساخته باشد» [۱]. فهم حقایق قرآن تنها از راه تدبر امکان پذیر است.

بی‌گمان، سورۀ بقره از سوره‌های بزرگ قرآن می‌باشد که پیامبر ج درباره آن چنین فرمود است: «یادگیری [و حفظ] آن برکت، و ترک آن مایه حسرت است و باطل گرایان [و ساحران] نمی‌توانند به کسی که آن را حفظ دارد، ضرر برسانند» [۲]؛ و برطبق روایتی از عبدالله بن مسعود س چنین گزارش شده که فرموده است: «هر چیزی نقطه بلندی دارد و بلندای قرآن سوره بقره است؛ و هر چیزی مغز و مرکزی دارد، مغز و مرکز قرآن سوره‌های قصار(مفصّلات) است» [۳].

این سوره شامل بسیاری از احکام شرعی است که از آن جمله، روزه ماه رمضان است که روزه‌اش بدون تردید، یک حکم واجب خدایی و رکنی از ارکان اسلام است. همچنین روزه آن با کتاب و سنت و اجماع، ثابت شده است.

تلاش این رساله برای [تشویق به] تدبر در آیات روزه در سوره بقره است. از خدای تعالی می‌خواهم تا درهای خیر را بر ما بگشاید و برای پیمودن راهی که در پیش داریم، به ما توفیق و پایداری ارزانی دارد؛ «وما توفیقي إلاّ بالله علیه توکّلتُ وإلیه أُنیب».

در پایان این مقدمه، از برادران مسؤول در مرکز علمی تدبّر که به انتشار این سخنرانی مبادرت ورزیدند، سپاسگزاری می‌کنم. خداوند به تلاش ایشان برکت دهد و شب و روزشان را خوش گرداند و به خاطر این تلاش، جزای خیرشان دهد.

عبدالمحسن بن عبدالعزیزالعسکر

[۱] بدایع الفوائد، ۱/۳۳۸. [۲] مسلم این خبر را در شمارۀ ۸۰۴ از قول أبو اُمامة باهلی س نقل کرده است. [۳] دارمی این خبر را در سنن خود(۲/۵۳۹) و طبرانی در الکبیر(۹/۱۲۹) و بیهقی در شعب الایمان(۲/۴۸۸) آورده‌اند. هیثمی در مجمع الزوائد(۷/۷۲) می‌گوید: «طبرانی آن را روایت کرده و در سند آن عاصم بن بهدله است که مورد اعتماد اما ضعیف است و بقیۀ رجال آن صحیح‌اند». می‌گویم: این عاصم، عاصم بن ابی النجود است که ابوحاتم در کتاب الجرح والتعدیل (۶/۳۴۱) دربارۀ او گفته: «او در نزد من راستگو و دارای حدیث صالح است»؛ و ذهبی در الکاشف گفته: «او توثیق شده است»؛ نیز در میزان الاعتدال (۲/۳۵۷) می‌گوید: «حدیث او حسن است»، سپس توثیق او را از قول احمد و أبی زرعه نقل می‌کند.